شماره 188 نشریه تحلیلی بصائر؛
شماره 188 نشریه تحلیلی بصائر؛
بسم الله الرحمن الرحیم
برآورد وضعیت سیاسی – امنیتی جنبش حماس
در تقابل با نظام سلطه و رژیم صهیونیستی
چکیده :
- جنبش حماس در اقدامی غافلگیرکننده حمله نظامی گسترده ای از زمین، هوا و دریا علیه مناطق جنوبی و مرکزی اشغال شده توسط رژیم صهیونیستی انجام داد. دلیل اصلی این تصمیم شجاعانه و مهم حماس را باید در تداوم و تشدید جنایات صهیونیستها علیه ملت مظلوم فلسطین، قدرتیابی گروههای راست افراطی در کابینه نتانیاهو و افزایش فشار آنها بر فلسطینیها در یک سال گذشته، بیاحترامی یهودیان به مقدسات فلسطینیها و هتک حرمت آنها دانست.
- به منظور تحلیل دقیق جنگ غزه باید توجه ویژه به سه مولفه اصلی داشته باشیم، اول آنکه نظم جهان لیبرال در شرایط و دوره انتقال به سر میبرد. بهعبارتدیگر، با توجه به شرایط نامطلوب اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی آمریکا، این کشور در هماوردی باقدرتهای جدید و نوظهور در شرایط مطلوب قرار ندارد. نکته دوم، گفتمان مقاومت در چهار دهه اخیر ظاهر و در دو دهه اخیر گسترش پیدا کرد. این گفتمان در بحرانهای منطقه حضور فعال داشت، همین بحرانها باعث شد تا در یک منحنی رشد یابندهای تبدیل به بخش مهمی از معادله قدرت در منطقه شود. نکته پایانی آنکه، رژیم از جهت سیاسی و ساخت قدرت دچار ضعف شده است. در یک دهه اخیر هیچ دولت صهیونیستی نتوانست یک دوره چهار ساله قدرت را در اختیار داشته باشد.
- رژیم صهیونیستی دو راهبرد را در جنگ غزه در دستور کار خود قرار داده است. اول آنکه آنها با استراتژی «با خاک یکسان کردن غزه» فکر می کنند می توانند حماس را به طور کامل از بین ببرند. دومین راهبرد رژیم « نمایش اقتدار» می باشد. بر همین اساس، رژیم در عرصه رسانهای درصدد مقتدر نشان دادن خود است و اقدامات نمایشی زیادی انجام داده است.
- با توجه به شواهد و قراین موجود، برآوردها بر ادامه جنگ و درگیری است. اما رژیم صهیونیستی در ادامه جنگ و حمله زمینی با مشکلات زیادی همچون مخالفت آمریکایی ها، عدم اشراف اطلاعاتی به پایگاهها و تونلهای حماس، عدم استقبال نیروهای احتیاط رژیم از جنگ و ... روبرو خواهد شد.
- آمریکا پیامهای متعددی به انصار الله و حزبالله ارسال کرد که در جنگ حماس و رژیم صهیونیستی دخالت نداشته باشند، حتی قولهایی به انصار الله داده بود؛ اما هر دو جبهه پاسخ منفی برای آمریکاییها ارسال کردند.
- نکته پایانی، در سال های اخیر رژیم صهیونیستی به علت اقدامات تروریستی که علیه جبهه مقاومت انجام داده بود، همواره تلاش می کرد که سیستم اطلاعاتی خود را بسیار قدرتمند نشان دهد، عملیات طوفان الاقصی ضربه مهلک بر پیکره اقتدار امنیتی رژیم وارد کرد.
مقدمه
شاخه نظامی جنبش حماس روز شنبه مورخ 15 مهرماه 1402 در اقدامی مجاهدانه و غافلگیرکننده حمله نظامی گستردهای از زمین، هوا و دریا علیه مناطق جنوبی و مرکزی اشغال شده توسط رژیم صهیونیستی انجام داد. این عملیات در تاریخ مقاومت فلسطین یک تاریخسازی جدید به شمار می آید.
گستردگی عملیات «طوفان الاقصی» طی چند دهه اخیر بیسابقه بوده است. این عملیات تلفات و خسارات سنگینی برای رژیم صهیونیستی در برداشت. دلیل اصلی این تصمیم شجاعانه حماس را باید در تداوم و تشدید جنایات صهیونیستها علیه ملت مظلوم فلسطین، قدرتیابی گروههای راست افراطی در کابینه نتانیاهو و افزایش فشار آنها بر فلسطینیها در یک سال گذشته، بیاحترامی یهودیان در برگزاری مناسب دینی اعیاد کبیر به مقدسات فلسطینیها و هتک حرمت آنها جستجو کرد.
عملیاتی در این سطح و با این شدّت آثار و پیامدهای گستردهای نیز خواهد داشت، هماهنگی کمسابقه میان گروههای مقاومت منطقه، همراهی افکار عمومی منطقه، تقویت روحیه گروههای مقاومت فلسطینی، شکست هیمنه نمادهای بهظاهر شکستناپذیر رژیم صهیونیستی و ایجاد وقفه درروند عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی از جمله پیامدهای آن است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دانشگاه افسری امام علی(ع) در این خصوص فرمودند: «در این قضیه 15 مهر به اینطرف، رژیم غاصب صهیونیستی، هم ازلحاظ نظامی، هم ازلحاظ اطلاعاتی یک شکست غیرقابلترمیم خورده؛ شکست را همه گفتند، تأکید من به «غیرقابلترمیم بودن» است. من میگویم این زلزلهی ویرانگر توانسته است بعضی از سازههای اصلی حاکمیت رژیم غاصب را ویران کند که تجدید بنای آن سازهها به این آسانی امکانپذیر نیست.»
- برآورد وضعیت سیاسی – امنیتی:
به منظور تحلیل دقیق جنگ غزه باید مؤلفههای داخلی، منطقهای و بینالمللی را به درستی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد، توجه به این مولفه ها به درستی «جبران ناپذیر بودن شکست رژیم صهیونیسیتی در عملیات طوفان الاقصی» را به اثبات می رساند.
-
- عرصه بینالملل: نظم جهان لیبرال در شرایط و دوره انتقال به سر میبرد. پایان نظام تکقطبی، به معنی ظهور نظام جایگزین بر مبنای هندسه جدید قدرت در نظام بینالملل است، لذا رابطه مستقیمی بین افول قدرت آمریکا، پایان نظم تکقطبی و ظهور هندسه و نظم جدید قدرت وجود دارد و این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند.[1]
در چنین شرایطی، هر کشوری درصدد ایجاد موقعیت و امتیاز بهتری در نظم جدید جهانی برای خود است. جریان لیبرال – دموکراسی در وضعیت انتقالی خود را در موقعیت و شرایط مطلوب نمیبیند. بهعبارتدیگر، با توجه به شرایط نامطلوب اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی آمریکا این کشور در هماوردی باقدرتهای جدید و نوظهور در شرایط مطلوب قرار ندارد.
تعدد عرصههای بازیگری در کنار توانمندی محدود سبب شد تا آمریکا برخی از وظایف و یا جایگاههای منطقهای خود را ترک و یا آن را به متحدان راهبردی خود واگذار کند. بر همین اساس، خروج آمریکا از غرب آسیا یک راهبرد از سر اجبار بوده است، زیرا مجبور شد راهبرد مداخله مستقیم و گسترده را به ائتلافسازی و استفاده از ظرفیت شرکا تغییر دهد. آمریکا با این راهبرد درصدد کاهش هزینههای متفرقه بهمنظور صرف منابع بیشتر در مقابله باقدرت چین است.[2] بنابراین، بهناچار مدیریت غرب آسیا را به رژیم صهیونیستی واگذار کرد تا این رژیم به «قلب نظم جدید در منطقه» تبدیل شود.
آمریکاییها اقداماتی در جهت تبدیلشدن رژیم به هاب اقتصاد، انرژی، جغرافیا و... انجام دادند. البته برای این انتخاب دلیلی دیگر هم وجود داشت؛ رژیم صهیونیستی در شرایط نامطلوب سیاسی، امنیتی و اقتصادی قرارگرفته است. در چند جنگ بزرگ خود را شکستناپذیر نشان داده بود ولی در دو دهه اخیر شکست را تجربه کرد و موقعیت و اقتدار خود را ازدستداده بود. علاوه بر آن رژیم صهیونیستی از جهت اقتصادی در شرایط مطلوبی قرار ندارد و تبدیل رژیم به هاب منطقه، درواقع راهبردی برای ترمیم مشکلات اقتصادی و سیاسی و حتی امنیتی رژیم است.
غربیها علاوه بر اقدامات فوق، روند عادیسازی روابط بین رژیم و کشورهای عربی را پرشتابتر پیگیری کردند. برنامهریزیها به سمت مرکزیت یابی رژیم در منطقه صورت گرفت تا همه کشورها ظرفیت خود را در دامن اسرائیل بریزند. در نشست گروه بیست در هند مصوب شده بود تا مسیر دریایی، ریلی، جادهای برای تجارت از هند به اروپا با مرکزیت رژیم صهیونیستی سامان داده شود.
-
- قدرتیابی جریان مقاومت در منطقه: گفتمان مقاومت پدیدهای در سطح منطقه است که در چهار دهه اخیر ظاهر و در دو دهه اخیر گسترش پیدا کرد. این گفتمان در بحرانهای منطقه حضور فعال داشت، همین بحرانها باعث شد تا در یک منحنی رشد یابندهای تبدیل به بخش مهمی از معادله قدرت در منطقه شود. از یکسو رژیم را فرسوده کرد و از سوی دیگر به سران کشورهای منطقه اجازه سازشکاری آشکارا با رژیم را نداد.[3]
بهعنوانمثال در دورهای از تاریخ معاصر نام «عربستان» در افکار عمومی مسلمانان از تقدس خاصی برخورداربود. این کشور از وزن و جایگاه مهمی در میان کشورهای منطقه و اسلامی برخوردار بود؛ اما در شرایط کنونی و با توجه به اتفاقات و حوادث اخیر عربستان این جایگاه را ازدست داد. کشورهایی همچون قطر، اردن و... نقش مهمتری از عربستان ایفا میکنند. کشور عراق هم تلاشهای زیادی در جهت پررنگ کردن سطح بازیگری خود در منطقه را به نمایش گذاشته است؛ بنابراین، سطح و جایگاه کشورهای منطقه دچار تغییر و تحول شد. البته این تغییر و تحول به نفع جریان مقاومت و علیه همپیمانان آمریکا در منطقه هست.
یکی از اقدامات مهمی که آمریکا برای اوجگیری قدرت مادی متحدین خود در منطقه انجام داد سرمایهگذاری پنهان صهیونیسم بینالملل در کشورهای متحد خود و تبدیل برخی از آنها به قطب اقتصادی منطقه هست. هنری کسینجر در سفری که به کشورهای منطقه داشته است در مقالهای نوشت: «این رشد غیرعادی سرمایه و ثروت در این کشورها برای آنان بسیار خطرناک است مانند کودکی که پول زیادی در اختیار دارد و ممکن است نداند چگونه هزینه کند؛ لذا باید این سرمایهها در اختیار یک مرکز و قوه عاقله قرار گیرد.» بر اساس همین راهبرد، صندوق مشترکی را ایجاد و برخی از چالشهای امنیتی- سیاسی خود را بر اساس اعتبار این صندوقها حلوفصل میکنند. بهعنوانمثال به قطر دستور داده میشود مقدار مشخصی دلار در اختیار هیبت الله آخندزاده (رهبر امارت اسلامی طالبان) قرار دهند یا هزینه بحران سودان را امارات پرداخت کند و یا عربستان هزینه جنگ علیه جبهه مقاومت را پرداخت کند.
-
- وضعیت داخلی رژیم صهیونیستی: رژیم از جهت سیاسی و ساخت قدرت از استحکام لازم برخوردار نیست. درگذشته دولت صهیونیستی با سه یا چهار حزب ائتلافی تشکیل میشد؛ اما امروزه با هشت یا نه حزب آنها میتوانند دولت ائتلافی شکل دهند. در یک دهه اخیر هیچ دولت صهیونیستی نتوانستند چهار سال قدرت را در اختیار داشته باشد. در ده ماه اخیر نتانیاهو با شرایط پیچیدهتری روبروی بود، زیرا در تمام روزهای شنبه تظاهرات چند صدهزارنفری علیه نتانیاهو صورت گرفت. گروه مخالف رژیم، 40 هفته شنبههای اعتراضی برگزار کرد. بهعبارتدیگر در ماههای اخیر، این بیاعتمادی، شکاف و واگرایی در رژیم صهیونیستی چند برابر شده است.
- وضعیت میدانی جنگ غزه:
- حماس یک جنبش سیاسی، نظامی و فرهنگی است و در تمام خانواده های اهل غزه ریشه دارد. در اکثریت خانوادهها رزمنده، شهید و جانباز از حماس وجود دارد.
- به رغم فشارهای داخلی و خارجی بر مقامات رژیم مبنی بر توقف عملیات و تبادل اسراء و همچنین باز کردن گذرگاهها برای ورود مایحتاج غیرنظامیان خصوصاً در حوزه بهداشت، اما روسای امنیتی و سیاسی رژیم بر ادامه روند فعالیتها برای انجام موفقیتآمیز عملیات زمینی تأکید دارند و اینکه تبادل اسرا به موازات عملیات بهترین سناریو برای خود میدانند.
- رژیم صهیونیستی در چند نوبت حمله زمینی محدود به غزه انجام داد. آنها روز شنبه (6 آبان 1402) به استعداد 110 تانک مرکاوا و 110 نفربر به شمال نوار غزه یورش بردند و توانستند حدود 400 متر پیشروی کنند. در این عملیات آمریکاییها حضور فعال داشتند. البته واکنش سریع نیروهای مقاومت سبب شد تا حدود 40 نفر از نیروهای رژیم صهیونیستی کشته، زخمی و اسیر شوند و رژیم مجبور شد تا دستور عقبنشینی صادر کند.
- عملیات دوم، در صبح روز یکشنبه آغاز شد، یک گردان زرهی با چهل تانک وارد عملیات میشود، درگیریها تا ظهر روز یکشنبه ادامه داشت. نیروهای رژیم موفق میشوند حدود 600 متر پیشروی کنند، اما نیروهای مقاومت با خروج از تونلها و حمله از پشت این افراد را غافلگیر و وادار به عقبنشینی میکنند. بعد از آن عملیاتهای متعددی انجام دادند و از سه محور شمال غرب، شمال شرق و شرق توانستند وارد غزه شوند و چند کیلومتری پیشروی کنند.
- در روزهای بعد جنگ عمدتاً در نیمه شمالی آن با نزدیک به یک میلیون و هفتصد هزار نفر جمعیت جریان دارد. در این میان رژیم صهیونیستی با یک فلش در میانه غزه یعنی ناحیه البریج که خالی از ساختمانهای متراکم مسکونی و فاقد پوشش جنگلی و موانع دیگر میباشد، درصدد برآمد برای روحیه دادن به نیروهای شکستخورده ارتش و ایجاد ترس در میان نیروهای مقاومت، با بهرهگیری وافر از نیروی زرهی، شکافی میان بخش شمالی و جنوبی غزه پدید آورد. لشکر زرهی غزه یک هفته درگیر ایجاد این شکاف شد و هنوز نتوانسته کار را به آخر برساند.
- رژیم غاصب در طول یک هفته اخیر، تلفات قابل توجهی داشته که قاعدتاً تعداد آنها از 150 نفر فراتر رفته است و صد البته با بمبارانها و حرکت زرهی ضرباتی هم به مقاومت وارد کرده ولی از آنجا که حرکت زرهی به صورت اجتماعی و حرکت پارتیزانی به صورت فردی صورت میگیرد، حجم تلفات ارتش اسرائیل چند برابر حجم شهدای مقاومت میباشد. بررسیها میگوید طی یک هفته گذشته، ارتش رژیم روزانه، لااقل چهل نفر کشته و زخمی داده است.
- در کرانه باختری سرکوب و دستگیری زیاد است، سه لشکر رژیم در کرانه باختری مستقرشده است. بیش از 1200 فلسطینی را دستگیر کردهاند، 143 نفر در کرانه باختری شهید شدهاند، بیش از 40 عملیات علیه پایگاههای آمریکایی در منطقه صورت گرفته است.
- متأسفانه آمار حملات رژیم به مردم بیگناه زنان و کودکان نیز وحشتناک است. روحیه مردم غزه بسیار بالا است. همراهی مردم غزه با مقاومت بینظیر است و زمانی که رژیم گذرگاههای رفح را باز کرد تا مردم از آن منطقه خارج شوند، کمتر از 10 هزار نفر استقبال کردند.
- راهبردهای دشمنان در ادامه جنگ غزه:
- با خاک یکسان کردن غزه: نتانیاهو اعلام کرد «من با نابودی کامل حماس به جنگ خاتمه میدهم». عدم تعادل ذهنی و عصبانیت ناشی از یک تحقیر و شکست بزرگ باعث شده تا رژیم صهیونیستی بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای جبهه مقاومت در مسیر «با خاک یکسان کردن غزه» عملیات و طرحریزی انجام دهند. آنتونی بلینکن (وزیر خارجه آمریکا) تماسهای گسترده با مقامات سیاسی و امنیتی منطقه داشته است و بر سر طرحی مبنی بر انتقال یکمیلیون ساکن نوار غزه به کشورهای عربی مذاکره کرده است.
اما برخی دیگر از مقامات آمریکایی از رژیم صهیونیستی درخواست نمودند که «راهبردهای خود را عاقلانه کنید.» ریچارد هاس(مدیر سابق برنامهریزی سیاست وزارت خارجه ایالاتمتحده، رئیس شورای روابط خارجی) در این خصوص میگوید: حتی اگر غزه را کامل با خاک یکسان کنیم، حماس را نمیتوانیم نابود کنیم. او در این خصوص مینویسد: «صرفاً به این دلیل که یک هدف قابلدرک است، به این معنا نیست که دنبال کردن آن مسیر بهینه یا حتی توصیهشده است و استراتژی ظاهری اسرائیل هم ازنظر هدف و هم در ابزار ناقص است.»
-
- راهبرد نمایش اقتدار: برخی دیگر چنین استدلال میکنند که «اگر رژیم اعلام آتشبس کند یعنی نابودی رژیم و موجودیت آن به خطر میافتد، باید یک پیروزی شکلی ایجاد کرد و تا وضعیت فعلی تیمار و بقای رژیم تضمین شود.» بر همین اساس، رژیم در عرصه رسانهای درصدد مقتدر نشان دادن خود است و اقدامات نمایشی زیادی انجام داده است. آنها عکسهای زیادی انتشار میدهند تا نشان دهند که در غزه پیش روی کردند و یا در کنار ساحل با تانکهای خود رژه میروند تا اقتدار خود را به نمایش بگذارند.
رژیم در توجیه اقدامات وحشیانه خود در حمله به مکانهای عمومی و بیمارستانها اظهار میکند که حماس در زیر بیمارستانها و مساجد انبار موشک ایجاد کرده است و هدف از بمباران این مناطق از بین بردن انبارهای مهمات حماس است. نکته مهم آنکه رژیم صهیونیستی از بمبهای (GBU) [4] در این مناطق استفاده میکند، این بمبها حدود 20 متر زیرزمین نفوذ میکنند اما تونلهای زیرزمینی حماس 50 متر زیرزمین قرار دارد. بمب های رژیم صهیونیستی صرفاً قسمتهای شیب دار تونل که بهمنظور رسیدن از سطح زمین به عمق 50 متری ساخته شده است را آسیب زده است. در این آسیبدیدگی تعدادی از اسیران رژیم به درک واصل شدند.
- برآوردهای آینده درگیری:
افق پایان جنگ اصلا روشن نیست و شواهد و قرائنی برای پایان یافتن آن طی یکی - دو هفته آینده وجود ندارد. دلیل آن هم این است که رژیم صهیونیستی بهرغم بمبارانهای وسیع و کشتارهایی که از مردم گرفته، در صحنه مواجهه با مقاومت فلسطین دستاوردی نداشته است، از آن طرف هم ادامه شلیکها و حملات نشان میدهد مقاومت فلسطین از نظر توانایی انسانی و جنگافزار تضعیف نشده و جنگ آن با شدت ادامه دارد. جنگ یک نیروی کلاسیک با یک نیروی نامتقارن به دلیل تفاوتها، پیچیدگیهایی با خود به همراه دارد که نمیتوان طول و شدت آن را دقیق ارزیابی کرد. با این وجود و با توجه به شواهد و قراین موجود برآوردها بر ادامه جنگ و درگیری است، در ادامه به برخی از دلایل اشاره میشود:
-
- حسن انتقامجویی و خوی وحشی رژیم؛ رژیم شکست سنگینی را متحمل شده است و تمام تلاش خود را انجام خواهد داد تا به دستاورد چشمگیری دست یابد.
- خوف از بازسازی و آینده مقاومت؛
- جبران شکست؛
- نداشتن دستاورد؛
- حمایت قاطع آمریکا؛ آمریکاییها تمام قطعنامه سازمان ملل را وتو کردند. مدیریت سیاسی و نظامی عرصه جنگ با آمریکاییها است.
- استقرار و آرایش کامل آفندی 5 لشکر و 3 تیپ نظامی؛
- تلاش برای کسب اطلاعات تکمیلی از سوی دستگاههای اطلاعاتی رژیم؛
- ادامه بمبارانهای هدف مند؛
- مستقر شدن فرمانده مرکزی سنتکام در تلآویو؛
- نفوذ و راهبرد جریان تندرو؛ جریان تندرو در کابینه رژیم معتقد است با عملیات زمینی میتوانند موفقیتهایی به دست آورند و اسرا را هم آزاد کنند.
- چالشهای رژیم در ادامه جنگ:
در خصوص ادامه جنگ و حمله زمینی رژیم صهیونیستی با مشکلات زیادی روبرو است که در ادامه به آن اشاره میشود:
-
- فشار آمریکاییها؛ آمریکاییها اطمینانی از اینکه حمله زمینی بهصورت گسترده انجام گیرد و موفقیتآمیز باشد، ندارند. آنها فرصت محدودی به رژیم صهیونیستی دادند تا بتواند با کسب یک موفقیت میدانی بحث های سیاسی را دنبال کنند.
- عدم اشراف اطلاعاتی به پایگاهها و تونلهای حماس؛
- عدم استقبال نیروهای احتیاط رژیم از جنگ؛ رژیم صهیونیستی برای 300 هزار نفر فراخوان داده است که کمتر از 50 درصد استقبال کردهاند.
- عدم آمادگی روحی و روانی نیروهای رژیم صهیونیستی؛
- عدم اطمینان از پیروزی نهایی؛
- عدم استقبال آمریکا از توسعه درگیریها؛
- احتمال شورش آوارگان؛ حدود 600 هزار نفر از صهیونیستها آواره و در چادر مستقرشدهاند، احتمال شورش این افراد علیه رژیم وجود دارد.
- فشار افکار عمومی برای آزادسازی هرچه سریعتر اسرا؛ اسیران یکی از مهمترین چالش های رژیم هستند. برخی از سران این رژیم حمله به غزه را راهکار مناسبی برای آزادی اسرا نمیدانند. ورود زمینی به غزه جان و زندگی اسرا را درخطر قرار میدهد، خانواده اسرا مخالف به خطر انداختن جان بستگانشان هستند. به همین علت، فضای مجازی پر شده از تصاویر اجتماع و اعتراض خانوادههای یهودی که به ادامه اسارت اعضای خانوادهشان در غزه بهشدت معترض بوده و علیه دولت اسرائیل به صحنه آمدهاند.
- تعطیلی کارخانهها و صنایع مهم.
[1]. جلال دهقانی فیروزآبادی، نقطه آغاز بروز افول آمریکا چه بود؟ www.farsi.khamenei.ir/other-dialog?id=53952، 17 مهر 1402.
[2]. حسین عباسی نسب، خروج آمریکا از خاورمیانه تغییر روش است نه راهبرد، www.irna/news/84591266، 6 دی 1400.
[3]. سرلشکر شهید قاسم سلیمانی: من باتجربه این را میگویم که میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد در فرصتها نیست؛ اما شرط آن این است که نترسید، نترسیم و نترسانیم.
[4]. بمبهای جی بی یو خاصیت سنگر شکن یا ضد استحکامات دارند.