شماره 157 نشریه بصائر تحلیلی؛
شماره 157 نشریه بصائر تحلیلی؛
فتح خرمشهر، نقطه عطف دفاع مقدس
چکیده:
- با نزدیک شدن به سالگرد حماسهآفرینی رزمندگان اسلام در آزادسازی خرمشهر در سوم خرداد1361، کلید طرح، بازنشر و توزیع هدفمند سوالات، ابهامات و شبهات مهندسی شدهی مرتبط با مسائل جنگ و چرایی تداوم آن پس از فتح خرمشهر در رسانهها و امروزه با حجم بیشتری در فضای مجازی زده میشود. این نوشتار تلاش میکند چرایی ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر و دستاوردهای این فتح بزرگ را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
- نسل جوان با تاثیرپذیری از فضای سیاسی حاکم بر کشور و فعالیت کانالهای مجازی و بیاطلاعی از رخدادها و واقعیات جنگ در کانون اهداف جنگ شناختی دشمنان قرار دارد. جریان ضد انقلاب با قدرت و توان رسانهای تحریف وقایع و حوادث جنگ در ذهن جوانان این سرزمین را در دستور کار خود قرار داده است.
- ریشه اصلی شبهه چرایی ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر را باید در اقدامات صدام حسین و شبکه سلطنتی بی بی سی فارسی جستجو کرد. آنها با شیطنت و تحریف واقعیت این موضوع را به نگاه ایدئولوژیک صدور انقلاب اسلامی و اینکه رهبران ایران میخواهند شیعیان و ملت عراق را با خود همراه کنند پیوند زدند و در صدر تبلیغات خود قرار دادند.
- صاحب نظران و دلسوزان جریان انقلابی در خصوص دلایل و علل تداوم جنگ بعد از فتح خرمشهر، عدم تحقق اهداف و خواسته های عراق، تغییر در شرایط و ماهیت جنگ، جانبداری شورای امنیت از عراق و عدم تحقق ابعاد حقوقی ایران، نبود طرح صلح واقعی، دخالت آمریکا و قدرتهای بزرگ بیان می کنند.
- تلاش رژیم بعث عراق برای خرید تجهیزات نظامی پیشرفته پس از فتح خرمشهر و ناتوانی صدام حسین و حامیان منطقهای و بینالمللی در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، نشان میدهد درخواست آتش بس صدام در آن مقطع، نوعی تاکتیك موقت برای پایان جنگ و تجهیز مجدد نیروهای عراقی بوده است.
- مهمترین دستاوردهای فتح خرمشهر ظهور قدرت دفاعی ایران، تغییر در وضعیت امنیت داخلی، ظهور ایران به عنوان یک قدرت منطقهای، اثبات یک سبک موفق از جلوه ایمان در کشاکش سهمگین ترین میدانها و ظهور ستارگانی از فرماندهان بود که در تدبیر و شجاعت ظرف چندماه از کارکشتهترین ژنرالهای صدام و حامیان غربیاش جلو زدند.
مقدمه
همه ساله با نزدیک شدن به سالگرد حماسهآفرینی رزمندگان اسلام در آزادسازی خرمشهر در سوم خرداد1361، کلید طرح، بازنشر و توزیع هدفمند سوالات، ابهامات و شبهات مهندسی شدهی مرتبط با مسائل جنگ و چرایی تداوم آن پس از فتح خرمشهر در رسانهها و امروزه با حجم بیشتری در فضای مجازی زده میشود. این در حالی است که کتابها و مقالات و اسناد صوتی و تصویری بیشماری از فرماندهان و دستاندرکاران دفاع مقدس در سالهای گذشته در راستای پاسخ به این سوالات و شبهات نخنما تولید شده است اما امروز دشمنان انقلاب و اسلام در شرایط جنگ شناختی به بازتولید این چرخه باطل برای نسلی میزنند که هیچ کدام از آن صحنههای تاریخساز ملت ایران را ندیده است و مضاف بر آن با نوعی فقر فرهنگی و تاریخی در باره دفاع مقدس روبرو است و به شدت از سوی رسانهها و فضای مجازی با فرهنگ غربی در حال بمباران نرم فرهنگی است. از این رو، باید متون و اسناد گفته شده برای پاسخ به سوالات و شبهات در باره جنگ و دفاع مقدس را در قالبهای هنری متنوع و گوناگون بازتولید و بازنشر داد تا به جامعه هدف جنگ روانی و شناختی دشمن برسد.
بررسیها نشان میدهد پرسشها و نقدهای جنگ همواره متاثر از اغراض سیاسی و تحت تاثیر فضای سیاسی کشور قرار داشته و در پرداختن به آن از رویکردهای کلان و استراتژیک غفلت شده است. امروزه نگرش نسل جوان به جنگ بیان کننده نگرشی جدید است که درون مایه آن، تاثیرپذیری از فضای سیاسی حاکم بر کشور و فعالیت کانالهای مجازی و بی اطلاعی از رخدادها و واقعیات جنگ می باشد. به عبارت دیگر، نظام معرفتی و آگاهی نسل جدید تحت تاثیر تحولات و گفتمانهای جدید میباشد. امروز مکتب و تفکری در حال تولید و توزیع ابهام و سوال و شبهه در باره انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و هر آنچه مربوط به انقلاب است که روزگاری مسبب بدبختی ایران و ایرانی بوده و از انقلاب اسلامی شکست خورده است.
ملت ایران بر مکاتب دستساز لبیرالیسم و سوسیالیزم غربی و شرقی شورید و طرحی نو با چنگ زدن به ریسمان اسلام سیاسی به رهبری امام راحل در انداخت و در این 44 سال در هر میدان و عرصه ای وارد شده در پرتو گفتمان انقلاب موفق عمل کرده است و دشمن دریافته است که این موفقیتها و فتح خرمشهرها در عرصههای مختلف دفاعی، علمی و سیاسی و اقتصادی و امنیتی محصول همین تغییر نگاه و تحول حاکمیت از تفکر لیبرالیستی و سرمایهداری به تفکر انقلابی است. آیا طبیعی نیست دشمنی با چنین تفکری و گفتمان پیشرونده و پیشبرندهای به نام انقلاب اسلامی سر عناد داشته باشد و دلش با آن تا به زانو نکشیدنش صاف نشود؟! این که دشمن امروز مسائل مختلفی مانند علت شروع جنگ، میزان کمک کشورهای دیگر به عراق، علل طولانی شدن جنگ، علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و علت پذیرش قطعنامه 598 را به همراه صدها سوال و شبهه را تولید و از طریق فضای مجازی در اختیار نسل جدید میگذارد، در وهله اول به دنبال التیام شکستهای خود از انقلاب اسلامی است و در مرحله بعد، سوء استفاده از ضعف بینشی و دانشی فرزندان ما در باره عظمت این گفتمان حرکتبخش انقلاب اسلامی است که متاسفانه به دلیل حاکم شدن فرهنگ غربی بر رویکرد برخی از دولتهای روی کار آمده بعد از جنگ، از انتقال این سرمایه و فرهنگ غنی باز ماندیم. لذا نباید از سوالات و شبهات ناراحت و نگران شد بلکه باید آنها را قدر دانست و در صدد تمهید پاسخهای منطقی و واقعی و اقناعی در میان معرکه تحمیلی، ترکیبی و شناختی دشمن در شرایط کنونی بود و با زبان روز به آنها پاسخ داد.
اگر چه جریان انقلابی تا حدودی پاسخ به این سوالات را داده است، اما ضعف در تبدیل، تولید و توزیع این سوالات بر اساس تجهیزات جدید رسانهای و در نقطه مقابل قدرت و توان رسانهای جریان رقیب باعث شده که تحریف وقایع و حوادث جنگ در ذهن برخی از جوانان این سرزمین بوجود آید. در بیان موضوعات مرتبط با جنگ ذکر چند نکته در خور ملاحظه است:
اول آنکه، برداشت جوانان از جنگ واکنشی و غیر پژوهشی است. به عبارت دیگر، جریان انقلابی در استفاده و بهره برداری از وسایل جدید رسانهای برای روایت صحیح و مناسب دفاع مقدس، ارزشها و فرهنگ جنگ و ضرورت های تصمیم گیری آن دوران غفلت کرده است. همین مسئله باعث شده که جریان رقیب تا حدی اصول و مبانی فکری و رفتاری نسل جدید را تغییر دهد. جوانان امروزی مسائل گذشته را با زبان گذشته نمیپذیرند. نیاز به روش و رویکردهای جدید است. چنین چالشی باعث شد که نسل جدید نه حرف نسل پیشین را بپذیرد و نه برای یافتن پرسشهای خود، به مطالعه و تحقیق اقدام کند. با این وجود این نوشتار در صدد پاسخگویی به بخشی از مهمترین پرسشهای مرتبط با جنگ و دفاع مقدس است و تلاش می کند چرایی ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر و در انتها دستاوردهای آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر
پس از آزادسازی خرمشهر و به تصور نزدیک بودن پایان جنگ، بسیاری از مردم برای بازسازی شهرها و مناطق جنگی اعلام آمادگی کردند. دولت نیز به منظور بازسازی خرمشهر و دیگر شهرها و روستاهای آسیب دیده از جنگ، «شورای عالی بازسازی مناطق جنگی» را بوجود آورد تا خرابیهای جنگ را بازسازی کند. این اقدام در آن موقع مورد استقبال رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) قرار گرفت. ایشان در 18 مرداد 1361 ضمن برگزیدن آیه الله یوسف صانعی به عنوان نماینده خود در این شورا، توفیق دولت جمهوری اسلامی ایران را در برنامه ریزی صحیح و حساب شده در بازسازی هرچه بهتر از خداوند خواستار شدند.
برخی چنین برداشت می کنند که برنامه ریزی برای بازسازی شهرها و خرابیهای جنگ، نشان دهندۀ تمایل ایران برای پایان دادن به جنگ بود؛ اما منطق حاکم بر تصمیمگیری ایران از ملاحظات متفاوتی تأثیر میپذیرفت. در این روند تجربیات سیاسی، نظامی، مبانی اعتقادی، منافع و مصالح کشور و خیلی چیزهای دیگر، که به طور کلی از آنها تحت عنوان محیط روانی یاد میشود، میتواند نقش بسیار مهمی در تصمیمگیری برای شرایط ایجاد شده پس از آزادسازی خرمشهر داشته باشد.
در بحث ترک مخاصمه و یا تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر و شكست ارتش عراق در سال1361، نظریات متفاوتی با دو رویكرد «تبیینی» و «انتقادی» مطرح شده است. منظور از رویكرد تبیینی، تشریح ضرورت ادامۀ جنگ در خاک عراق و علت طولانی شدن آن با استفاده از مؤلفههای سیاسی، حقوقی، نظامی، اقتصادی و غیره است. در رویكرد انتقادی، بیشتر منازعات سیاسی و نقد مدیریت سیاسی و نظامی کشور برای تصمیمگیری دربارۀ ادامۀ جنگ بدون توجه به شرایط و تنها براساس نتایج برای کشور مدنظر بوده است. در این بخش از نوشتار سعی می شود ضمن در نظر گرفتن دو رویكرد تبیینی و انتقادی، مسئلۀ تداوم جنگ، دلایل تداوم جنگ و براساس رویكرد توصیفی- تحلیلی مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. با توجه به حجم و گستردگی اطلاعات دربارۀ موضوع مورد نظر مسئلۀ ادامۀ جنگ را نمی توان به یک یا چند فرضیه محدودکرد؛ بلكه، برای روشن ساختن واقعیتها باید ماهیت جنگ و چرایی ادامۀ آن را در ابعاد مختلف بررسی کرد.
طراحان اصلی شبهه
ریشه اصلی شبهه چرایی ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر را باید در اقدامات صدام حسین و شبکه سلطنتی بی بی سی فارسی جستجو کرد. بر اساس پندار خام آنها، یكی از عوامل تأثیرگذار در تصمیمگیری مسئولان ایرانی برای ادامۀ جنگ، مسئله ایدئولوژیک صدور انقلاب اسلامی و همراه کردن شیعیان و ملت عراق با خود بود.
وفیق السامرایی[1] با تأیید ترس حكومت وقت عراق از صدور انقلاب ایران چنین میگوید: «آنچه صدور انقلاب اسلامی یا انقلاب ایرانی نامیده می شود در آن زمان واقعیت بود و به نظر من تا به امروز و پس از گذشت سی سال هنوز هم ادامه دارد و یا سعی می کند حملۀ عراق را به عنوان دفاع در راه سلطۀ ایران بر اعراب نشان دهد. شعار صدام در جنگ با ایران دفاع از دروازههای شرقی جهان عرب در برابر انقلابی بود که به زعم او در پس عنوان اسلامی آن، سودای سلطه فارس بر عرب و شیعه بر سنی داشت؛ این شعار در دل مردمان عرب بی تأثیر نبود».[2]
علاوه بر گفتههای سامرایی، بی بی سی فارسی نیز دربرنامۀ «صفحه دو» ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را ناشی از پیگیری شعار صدور انقلاب از سوی ایران می داند؛ به گونهای که سعی میکند ایران را مقصر نشان دهد؛ زیرا حكومت ایران پس از خرمشهر به جای معامله با عراقی ها به دنبال تأسیس الگویی از جمهوری اسلامی در عراق بوده است.[3]
در واقع بی بی سی فارسی سعی می کند تا در انگاره سازی از جنگ رژیم بعث عراق علیه ایران، رهبران و فرماندهان ایرانی را فاقد نگاه واقع بینانه نسبت به جنگ نشان دهد و شعارزدگی ایدئولوژیک را عامل ادامۀ جنگ پس از فتح خرمشهر بداند. با این تفسیر شاید این امكان وجود داشته باشد که بتوان مدعی شد، جنگ برای انقلابیون ایران، حكم شمشیری دو لبه را داشته است؛ زیرا، اگرچه انقلاب ایران از معادلۀ مشروعیت انقلابی و تحقق پیروزی بر متجاوز استفاده می کرد در همان حال نمی توانسته است به آسانی و بدون احراز حداقل پیروزی ایدئولوژیک آشكار از جنگ خارج شود. نتیجۀ این موضعگیری ایران هنگامی آشكار شد که شورای فرماندهی انقلاب عراق در پی شكستهای نظامی در اوایل سال 1361، بیانیه ای را در دهم ژوئیه1982 منتشر کرد و درآن خواستار آتش بس یك طرفه و عقب نشینی نیروهایش شد که در واقع نوعی عقب نشینی از دعاوی سابق عراق به شمار می رفت.[4]
چرایی ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر
در ادامه، برخی از دلایل علمی صاحب نظران و دلسوزان جریان انقلابی را در خصوص دلایل و علل تداوم جنگ بعد از فتح خرمشهر بیان می گردد:
- عدم تحقق اهداف و خواستههای عراق؛ یكی از علل تداوم جنگ، ناشی از ناکامی رژیم بعث عراق در دستیابی اهداف مورد نظر به هنگام شروع تهاجم به ایران بود. برای اثبات این ادعا باید بررسی کرد کهپیشنهاد آتش بس در چه شرایطی مطرح شد .آیا پیشنهاد آتش بس و عقب نشینی ارتش عراق به مرزهای اولیه از روی ضعف بود و عراق با این اقدام موقت تاکتیكی، قصد جلوگیری از انهدام نیروهایش در داخل ایران و نیز گرفتن زمان را داشت و یا مسئولان عراقی واقعا در پی صلح شرافتمندانه، میخواستند عقب نشینی کنند و درخواست آتش بس میدادند؟
با وجود ادعاهای برخی مقامات عراقی همچون شفیق الدراجی نماینده دولت عراق در عربستان که اعلام کرد دولت عراق آمادگی پذیرفتن هر سه شرط ایران را دارد.[5] در یک سند دیگر مشاهده می شود که آنها در واقع سعی می کنند با خرید وسایل و تجهیزات نظامی از حامیان خود مثل شوروی، عربستان و کویت نیازهای ارتش شكست خورده خود را تأمین و تقویت کنند.[6] بنابراین، تلاش رژیم بعث عراق برای خرید تجهیزات نظامی پیشرفته پس از فتح خرمشهر با درخواست ظاهری برای پایان جنگ و آتش بس در تناقض است. از طرفی، باید توجه کردکه صدام حسین و حامیان منطقهای و بینالمللی او به اهداف از پیش تعیین شده خود در جنگ نرسیده بودند. در نتیجه، می توان چنین برداشت کرد که درخواست آتش بس پس از فتح خرمشهر به نوعی یک اقدام تاکتیكی موقت برای پایان جنگ در آن مقطع بوده است.
2- تغییر در شرایط و ماهیت جنگ؛ یکی از دلایل تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر، تغییر شرایط و ماهیت جنگ بود. در این مرحله برتری نظامی ایران سبب ایجاد نگرانی حامیان منطقهای و جهانی عراق شد؛ زیرا، تصور آنان از جنگ این بود که با فشار نظامی بر ایران، میتوان انقلاب ناآرام ایران را مدیریت کرد؛ اما، پیروزی ایران در عملیات بیتالمقدس برای منطقه مخاطرهآمیز تلقی شد. روزنامۀ هرالد تریبون در واکنش به پیامد این عملیات چنین می نویسد: «این پیروزی میتواند برآیندۀ سیاسی عراق، امنیت کویت و تغییر موازنه راهبردی در منطقۀ خلیج فارس تأثیر فوقالعادهای داشته باشد».[7] بنابراین، روشن بود که پیشبینی چنین وضعیتی باعث ایجاد فضای روانی و تبلیغاتی در جنگ شود. شكل گیری فضای جدید بر تصمیمگیری مجموعه ای از بازیگران به منظور فراهم سازی زمینه های تداوم جنگ تأثیرگذار بوده است؛ حتی، آمریكاییها که براساس نظریۀ هنری کیسینجر وزیرامورخارجه سابق امریكا راهبرد «جنگ بدون برد» را در برابر جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران دنبال می کردند، بدون توجه به برتری و خواستههای ایران در مجامع بین المللی و سازمان ملل، خواهان پایان جنگ پس از فتح خرمشهر بودند.
موضوع دیگری که در چرایی ادامۀ جنگ بعد از فتح خرمشهر می شود از آن یاد کرد، بحث تغییر شرایط و ماهیت جنگ است. براساس نظریۀ «برد ـ باخت» کالاهان، معمولابرای گفتگو و صلح، کشوری که به لحاظ نظامی در جایگاه برتری قرار دارد، می تواند شرایط گفتگو برای پایان جنگ را تعیین کند؛ اما پس از فتح خرمشهر، فشارهای سیاسی بر ایران به گونهای بود که تمامی اعضای شورای امنیت بر این مسئله پا فشاری می کردند که ایران میباید آتش بس را بپذیرد؛ این در حالی بود که توقع افكار عمومی در داخل ایران، پس از پیروزی های نظامی و آزادسازی خرمشهر برای تنبیه متجاوز و پیگیری حقوق ایران، شتاب بیشتری پیدا کرده بود. البته پیدایش چنین وضعیتی به این دلیل بود که از یک سو در سطح نظامی، ایران پس از چهار عملیات، موازنۀ قوا را به نفع خود تغییر داد و از سوی دیگر در سطح سیاسی، دولت عراق با از دست دادن خرمشهر به عنوان برگ برنده درگفتگوها، در وضعیت نامناسب وضعیفی قرارگرفت.
3- جانبداری شورای امنیت از عراق و عدم تحقق ابعاد حقوقی ایران؛ نكتۀ مهم دیگر دربارۀ ادامۀ جنگ، جانبداری شورای امنیت سازمان ملل از عراق و عدم توجه به خواستههای حقوقی ایران برای پایان دادن به جنگ بود. با توجه به شرایطی که بر شورای امنیت و حقوق بین الملل حاکم بود و با فرض اینكه ایران جنگ را پایان می داد و وارد خاک عراق نمی شد، این پرسش مطرح بود که ایران براساس چه مبنا و اهرمی می توانست عراق را مجبورکند تا حقوق او را بدهد و در مقابل او تمكین کند؛ آیا غیر از امتیازگیری از عراق، مانند پیش روی در قسمتی از خاک آن، راه حل دیگری بود؟ به هر حال، ایران کشوری بود که مورد تجاوز و حملۀ نظامی قرارگرفته بود و علاوه بر ویرانی شهرها و از دست دادن نیروی انسانی، خسارات اقتصادی زیادی دیده بود و از همه مهمتر بخشی از خاکش هنوز در اشغال نیروهای متجاوز عراقی بود. بر این اساس، قطعا راه حلی جز ادامۀ جنگ و سرکوب متجاوز برای تأمین خواستههایش نبود. ازطرفی، قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای به ویژه پنج عضو دائم شورای امنیت در مقاطعی از جنگ، که عراق در موضع ضعف و ایران را در موضع قدرت میدیدند، از ترس به خطر افتادن منافعشان به صدور قطعنامه اقدام میکردند. به طوری که شورای امنیت برای بررسی جنگ ایران و عراق، تقریبا تا دو سال یعنی تا ژولای 1982 میلادی جلسۀ رسمی تشكیل نداد؛ ولی، وقتی در ابتدای سال 1982 که عقبنشینیهای عراق شروع شد، شورای امنیت در تاریخ12 ژولای همان سال جلسه علنی تشكیل داد و قطعنامه514 را صادر کرد. البته طبیعی بود که آن قطعنامه با واکنش منفی ایران روبهرو شود؛ چرا که به عیان درستی اعتقاد جمهوری اسلامی ایران مبنی بر جانبداری شورای امنیت از رژیم حاکم برعراق قابل رویت بود.
4- نبود طرح صلح واقعی؛ براساس نظریه بازیها، زمانی که جنگ در عرصه خارجی شكل میگیرد، در نهایت کشوری میتواند شرایط گفتگو و چگونگی پایان آن را مشخص کند که به لحاظ نظامی برنده جنگ باشد. بر این اساس، پس از فتح خرمشهر، ایران به عنوان قدرت برتر نظامی در جنگ، میتوانست شرایط گفتگو و چگونگی پایان جنگ را تعیین کند؛ اما حامیان منطقهای و بینالمللی عراق، مثل عربستان و آمریكا با ابراز نگرانی از اوضاع سعی میکردند تا ایران را در مسیر مصالحه قرار دهند و از پیروزیهای بعدی ایران جلوگیری کنند. به این دلایل کشورهای عرب منطقه به همراه آمریكا و غرب در راستای حفظ حكومت عراق و فشار بر ایران، تلاشهای خود را برای صلح آغاز کردند.
اگرچه تلاش برای میانجیگری و صلح بین طرفین از همان آغاز جنگ شروع شده بود و هریک از کشورهای میانجیگر سعی می کرد تا از طریق تشویق دو کشور به گفتگو و ارایۀ پیشنهاد پایان جنگ به منازعه پایان دهند، اما هیچ یک از این تلاشها موفق نبود. درآن دوره احمد سكوتوره رئیس جمهوری گینه و رئیس هیئت حسن نیت کشورهای اسلامی از جمله نخستین کسانی بود که اقدام برای میانجیگری بین ایران و عراق را مطرح، و از سران عرب و کشورهای حوزۀ خلیج فارس درخواست کرد تا برای پایان دادن به بحران ایران و عراق تلاش کنند. البته، نكتۀ مهم و قابل تأمل در این زمینه، تقاضای صدام حسین از احمد سكوتوره برای میانجیگری و تشكیل کمیتهای برای روشن کردن حقایق جنگ است. علاوه بر این پس از فتح خرمشهر، جریانهای دیگری از سوی برخی از کشورها با طرحها و ابتكارهای جدید برای پایان دادن به جنگ پا پیش گذاشتند که هیچ کدام موفق نشدند بین طرفین آشتی برقرار کنند.
به طور کلی می توان چنین برداشت کرد که همۀ این اقدامات در حالی انجام می شد که تا پیش از آزادسازی خرمشهر، نگاه بیشتر کشورها به ایران به گونهای بود که گویا ایران قدرت چندانی در برابر ارتش عراق ندارد و راهی جز پذیرش شرایط بغداد ندارد؛ اما ایران توانست طی چهار عملیات موفقیتآمیز، نیروهای )بعثی( عراقی را به عقب براند و خود را در موقعیت نظامی برتری قرار دهد؛ بدین ترتیب با آزاد سازی مناطق اشغالی و عقب راندن نیروهای عراق، تحولی راهبردی در روند جنگ به وجود آمد و از این دوره، جنگ به داخل خاک عراق کشیده شد.
نكتۀ مهم دیگر اینکه، پس از فتح خرمشهر هیچ پیشنهاد یا طرح صلحی از سوی رژیم عراق یا مجامع بین المللی ارائه نشد که ایران آن را بپذیرد. اگرچه برخی سازمانهای بین المللی و بعضی دولتها تلاشهایی برای صلح انجام دادند. اما هیچکدام از اقدامات آنها نتوانست ایران را قانع کند که بدون نگرانی از آغاز دوباره جنگ و تنها با پذیرش آتش بس به صلحی پایدار دست یابد. از طرفی دولت عراق در آن مقطع تنها درخواست آتش بس کرد و به دنبال پایان دادن به اختلافات مرزی و مناقشات دو کشور بر مبنای قرارداد 1975 نبود. بنابراین، این امر موجب شد تا ایران از پذیرش شرایط «نه صلح و نه جنگ» برای مدتی نامعلوم که به نتیجهای هم نمی رسید، نگران باشد. دولت عراق در واقع سعی کرد که با پیشنهاد آتش بس، ایران را در تنگنا قرار دهد و در جنگ سیاسی، حكومت تازه تأسیس جمهوری اسلامی ایران را با شكست روبه رو کند.
5- دخالت آمریکا و قدرتهای بزرگ؛ با روی کار آمدن رونالد ریگان، تغییر عمدهای در سیاست آمریكادر کشورهای جهان سوم ایجاد شد. وی علاوه بر ادامۀ سیاستهای پیشین جیمی کارتر، دکترین جدیدی در سیاست خارجی آمریكا اعلام کرد که به «دکترین رمبو» شهرت یافت. هدف سیاست جدید آمریكا، ایجاد موانع فراروی انقلابهای ملی و جلوگیری از تحولات مترقیانه و رو به پیشرفت در کشورهای جهان سوم بود. در مفاد دکترین رمبو برای دستیابی به اهداف مدنظر، درگیرساختن کشورهای انقلابی با کشورهای همسایه در جنگهای بدون پیروز بود. بنابراین هر جا که انقلابی پدید آمد و الگویی غیر از الگوی سرمایهداری عرضه شد، احتمال اجرای این دکترین در موردش بالا میرفت. در واقع تحمیل جنگ کم شدت، ابزار اصلی این سیاست بود. شاید بتوان چنین برداشت کرد که سیاست خارجی آمریكا در برابر جنگ ایران و رژیم بعث عراق، تنها بر اساس راهبرد کلی حاکم بر دکترین رمبو امكانپذیر شده بودکه مبنی بر تحمیل جنگهای بدون پیروز بر دولتهای انقلابی بود. براین اساس، می توان چنین تحلیل کرد در هر مقطعی که نیروهای ایرانی عملیاتهای سرنوشت سازی را انجام می دادند، آمریكا و دیگر قدرتهای دنیا دخالت میکردند و با فرستادن کمك های مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی موجب می شدند تا جنگ طولانی شود.
چنان كه در دورۀ جنگ رژیم بعث عراق علیه ایران، هنگامی که ایران از اواسط سال 1360 با عملیات ثامنالائمه در پنجم مهر1360 سیاست تهاجمی در جبههها در پیش گرفت و با عملیات
بیتالمقدس و فتح خرمشهر در سوم خرداد 1361 به اوج خود رسانید و رژیم عراق را در موضع ضعف قرار داد، آمریكا به چشمپوشی از سیاست بیطرفی و حمایت ضمنی از عراق ترغیب شد. از سوی دیگر، آمریكا با ترغیب کشورهای منطقه و میانهروی کشورهای عربی، نظیر مصر و اردن به اعطای کمک به عراق در تلاش برای کمک به صدام حسین برای خروج از انزوای بینالمللی بود. آمریكا با بیم دادن به کشورهای عضو شورای همكاری خلیج فارس از به مخاطره افتادن موقعیتشان درصورت شكست عراق در جنگ، آنها را به اعطای کمكهای بلا عوض یا اعطای تسهیلات با شرایط آسان به عراق ترغیب میکرد.
بنابراین، مواضع و سیاست های آمریكا و حامیان منطقهای عراق، پس از فتح خرمشهر نگران کننده به نظر می رسید؛ چرا که هیچ گونه توجه و تمایلی برای تأمین خواستههای ایران وجود نداشت. حتی شورای امنیت سازمان ملل نیز از معرفی کشور متجاوز، که یكی از خواستههای ایران بود، طفره میرفت. در چنین اوضاع و شرایطی، ایران به ادامۀ جنگی تصمیم میگیرد که آمریكاییها نمیخواستند برندهای داشته باشد.
دستاوردهای فتح خرمشهر
برخلاف اهدافی و انگیزههایی که بازیگران جنگ شناختی از ساختن و پرداختن سوالات و شبهات در باره چرایی ادامه جنگ از سوی ایران پس از فتح خرمشهر در سر داشته و امروز نیز با این خیال خام به سر میبرند، نگاهی همه جانبه به زمانه و زمینههای نبرد تحمیلی هشت ساله بر ایران اسلامی و بررسی اسناد نشان میدهد ایران درستترین اقدام را داشته است. به نظر میرسد از دلایل دشمنان از طرح این موضوع، فرافکنی و به فراموشی بردن آثار و نتایج و دستاوردهای درخشان فتح خرمشهر برای جمهوری اسلامی نوپا در منطقهای متلاطم بوده است. فتح خرمشهر نقطه عطفی بود که قدرت الهی انقلاب اسلامی و نتیجه اخلاص امام و مردم و رزمندگان غیور ایران را به دنیا نشان داد و الگویی الهامبخش همانند انقلاب اسلامی برای فرهنگ جنگیدن و دفاع کردن ارائه کرد. این الگو نگرانی دشمنان انقلاب اسلامی را فراهم میکرد و آنها را وامی داشت برای خنثیسازی آن اقدام کنند. تاملی بر بخشی از این دستاوردها نشان میدهد که فتح خرمشهر چه عظمتی برای انقلاب اسلامی و ملت ایران در منطقه و دنیا خلق کرد:
1- ظهور قدرت دفاعی ایران: پیروزی نظامی ایران در عملیات بیت المقدس پس از ناکامی و شکست در دو مرحله -که مرحله اول آن بازدارندگی در برابر تجاوز دشمن و مرحله دوم، جلوگیری از اشغال 15هزار کیلومتر از خاک ایران بود- نوید ظهور قدرت دفاعی جدیدی در منطقه را میداد که در پارادایمی غیر از چیزی که دنیا تا آن مقطع سراغ داشت به منصه ظهور رسیده بود و این نگران کننده بود. ماهیت پیروزی از نظر جغرافیا و میدان درگیری، زمان، روش دستیابی به آن (تاکتیک عملیات)، فرماندهی و کنترل و نیروهای شرکت کننده و همچنین بسیاری از موضوعات دیگر، هر کدام مقوله جداگانه ای است که در صورت بررسی و کالبد شکافی هر یک می تواند رخداد عظیم تاریخی را با شکلی در خور شأن آن جلوه گر سازد؛ به نحوی که شایسته عملیات بزرگی باشد که منجر به آزادی خرمشهر شد.
کشور ایران دارای موقعیت راهبردی، ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی است، همین مسئله باعث شد که در تاریخ معاصر ابرقدرت های جهان نگذارند، آرامش داخلی در این کشور بوجود بیاید و در دو جنگ اول و دوم جهانی به دلیل ضعف و ناتوانی قدرت ملی و دفاعی به تسخیر قدرتهای بینالمللی درآید، و بعد از کودتای 28 مرداد 1332، حکومتی کاملا دست نشانده بر مردم ایران تحمیل شود. فتح خرمشهر اولین عملیات مهم و گسترده از سوی ملت ستم دیده و انقلابی ایران بود، که این پیام قدرت را مخابره کرد. دیگر زمان تحمیل سیاست های جهانی علیه این ملت به پایان رسیده است.
اگر امروزه عزم و اراده قاطع برای ساخت و تولید پیشرفتهترین تسلیحات و تجهیزات نظامی در تمامی حوزههای دفاعی نظیر موشکی، پهپادی، هوایی، دریایی، زمینی، پدافندی، راداری، الکترونیکی و.... در بین جوانان این مرز و بوم وجود دارد، باید نقطه آغاز آن را در فتح خرمشهر به عنوان یکی از مهمترین قلعه های فتح شده در اوایل انقلاب دانست.
ساخت و تولید سامانه پدافند هوایی باور ۳۷۳، جت جنگنده کوثر، جت پیشرفته آموزشی یاسین، زیردریاییهای کلاس غدیر و فاتح، انواع موشکهای برد بلند، متوسط و کوتاه بالستیک و کروز، انواع خودروهای زرهی، ضدمین، ضدانفجار، انفرادی و تاکتیکی، انواع موشکهای هدایتشونده ضد زره، سامانههای راداری، الکترونیکی و الکترواپتیکی، انواع پهپادهای شناسایی، رهگیری، رزمی و عملیاتی و انواع سلاحهای انفرادی در حوزه رزم زمینی، گوشههای کوچکی از توانمندی نیروهای مسلح در دفاع از استقلال، تمامیت ارضی و ارزشهای الهی کشور عزیزمان است. اهمیت ساخت سلاحهای بومی و مدرن به حدی است که در ماههای اخیر و زمانی که فرمانده نیروی هوافضای سپاه خبر از ساخت موشک هایپرسونیک را رسانهای کرد، به فاصله اندکی، «راب لودویک» سخنگوی بخش غرب آسیای وزارت دفاع آمریکا در گفتوگو با شبکه فاکسنیوز تلاش کرد توانایی موشکی کشورمان را زیر سوال ببرد و بگوید:« واشنگتن از گزارشها در این زمینه مطلع است اما همچنان نسبت به آن شک و تردید دارد.»[8]
2- تغییر در وضعیت امنیت داخلی: در سالهای قبل از فتح خرمشهر وضعیت امنیت داخلی کشور در شرایط مطلوب قرار نداشت. اعلام رسمی ورود منافقین به فاز نظامی و مسلحانه در ۲۸ خرداد ۱۳۶۰ صورت گرفته بود. از این تاریخ به بعد آنها جنایت به ترور، قتل و عام مردم بیگناه و مسئولین و سران نظام را در دستور کار خود قرار دادند. امروزه بیش از 17 هزار شهید ترور، صدها عملیات تروریستی و خرابکارانه به نام آنها ثبت شده است. آنها توانستند در کشور ناآرامی و آشوب ایجاد کنند. چالشهای امنیتی و ارائه تصویری ناامن و بی ثبات در داخل جمهوری اسلامی کشور را در مقابل مداخله خارجی آسیبپذیر کرده بود. فتح خرمشهر توانست پایداری سیاسی و تأمین ثبات سیاسی در برابر چالشهای امنیتی و مداخله خارجی را برای ملت به ارمغان بیاورد. از این تاریخ به بعد بساط منافقین از کشور جمع شد.
3- ظهور ایران به عنوان یک قدرت منطقهای؛ از پیامدهای فتح خرمشهر تأثیر فوق العاده مهم سیاسی - نظامی آن بر روند تحولات سیاسی نظامی منطقه است. این امر که منجر به تغییر برخی از معادلات منطقه ای شد، بیانگر ظهور قدرت جدید به عنوان قدرتی تأثیرگذار بود. این موضوع در صورت موشکافی می تواند ابعاد منطقه ای فتح خرمشهر را بیشتر آشکار سازد. در این عملیات برای اولین بار یگانهای عمل کننده سپاه در قالب واحدهای رزمی مستقل طرح عملیات مجزای خود را طراحی کردند و تحویل قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا دادند. از سوی دیگر با آغاز نبرد و استقرار فرماندهانی چون احمد کاظمی، قاسم سلیمانی، احمد متوسلیان، حسین خرازی، علی هاشمی، حسن طهرانی مقدم، حسن باقری و ابراهیم همت در محورهای عملیاتی، شاهد ظهور ظهور ستارگانی بودیم که تمام برآوردهای نظامی و جنگی جهان را تغییر دادند. صدای معروف بیسیم احمد کاظمی هنوز در فتح خرمشهر طنینانداز است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدا به مناسبت روز آزاد سازی خرمشهر« مبارزهی مجدانهی توأم با ایمان، در همهی مراحل با پیروزی همراه است. همیشه هم که جنگ نیست؛ این مبارزه در میدانهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هم هست؛ این مبارزه در میدان درس و بحث و در میدان تولید هم هست. بنابراین همه جا مبارزه وجود دارد. یک وقت هم دشمن دیوانگی میکند؛ آنگاه مبارزه در میدان جنگ است. یک ملت وقتی به خود متکی شد، وقتی مؤمن شد، وقتی این ایمان را با عمل صالح و جهاد همراه کرد، در همهی میدانها پیروزی او قطعی است. درس خرمشهر برای ما این است؛ ملت ایران این درس را نباید فراموش کند».(3/3/1384) به فضل الهی امروز مشاهده میکنیم دشمن از همان چیزی که میترسید، یعنی الگو شدن حماسه دفاع مقدس رزمندگان اسلام، بر سرش چون عذابی الیم نازل شد و درس خرمشهر به درستی توسط فرماندهان آن، به نهضتهای مقاومت آموخته شد.
4- اثبات یک سبک موفق از جلوه ایمان در کشاکش سهمگینترین میدانها؛ شاید مهمترین دستاورد فتح خرمشهر همین موضوع باشد. برای اولین بار در تاریخ معاصر یک فرهنگ ارزشی- حماسی با نقش بی بدیل ایمان، روحیه فداکاری و خلاقیت و ابتکار عمل موفق به کسب پیروزی بزرگی میشود. البته تا قبل از فتح خرمشهر عملیاتهای بزرگی، چون شکستن حصر آبادان، فتحالمبین و طریقالقدس به موفقیت رسیده بود، اما هیچ کدام به جایگاه خرمشهر نزدیک هم نمیشوند. زیرا فتح خرمشهر یک حادثه تاریخی و تاریخ ساز و یک الگوی کامل اندیشه و عمل نظامی و مدیریت کلان دفاعی - امنیتی و استراتژیک در کشور است. عملیات خرمشهر از این جهت ارزش تاریخی دارد که مبدا ظهور ستارگان است. ستارگانی که در عملیات فتحالمبین و طریقالقدس با رشادتهای فراوان سلسله مراتب فرماندهی را از یک نیروی تکاور تا فرمانده یک تیپ عملیاتی ظرف چند ماه طی کردند و در قامت شجاعترین ژنرالهای جنگی در برابر کارکشتهترین ژنرالهای صدام قرار گرفتند و معادلات نظامی بلوک غرب را تغییر دادند.
نتیجه سخن
ایجاد سوال و ابهام و شبههپردازی کار دشمن است و باید از راهش به آنها به صورت اقناعی و منطقی پاسخ داد اما واقعیت امر این است که خود این اقدام دشمن از سر استیصال و شکست صورت میگیرد. لذا همان طور که جمهوری اسلامی عملیاتهای بزرگی همچون آزادسازی خرمشهر را در زمانی که در موقعیت به ظاهر ضعیفی از منظر دشمن قرار داشت، طراحی و اجرا کرد و دنیا را انگشت به دهان گذاشت، تمهید پاسخهای اقناعی به بازنشر شبهات نخنما کار سختی نیست به شرطی که روزآمد، به زبان نسل امروز و با برانگیختن تفکر، حس غیرت، شجاعت و افتخار به گذشتهی با عزت و عظمت ملت ایران و با آگاهی و مراجعه به اسناد و تحقیقاتی باشد که حاصل خون دل عزیزانی است که نگران انتقال به سلامت این فرهنگ دفاع و پاسداری از اسلام، انقلاب و ایران هستند. لذا در کنار جهاد تبیین برای پاسخدهی به سوالات و شبهات مطروحه در جامعه در باره این موضوع، نباید از کار جدی و عمیق گفتمانی با اولویتگذاری مراکز آموزشی و دانشگاهی غفلت کرد. زمانی در این کار باید احساس کامیابی و پیروزی نمائیم که مخاطبان ما به این ادراک برسند که انقلاب اسلامی و فرهنگ ایجاد شده در حوزههای مختلف از سوی آن مسبب تمام این موفقیتها و پیروزیها در میادین و عرصههای مختلف پیشرفت کشور بوده است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب هر کجا مبتنی بر تفکر جهادی و روحیه انقلابی و الهی حرکت کردیم، حتما نتیجه گرفته و موانع را از سر راه کنار زدهایم و هر جا عقبرفتی و عدم پیشرفتی بوده، به خاطر حاکمیت فرهنگ تحمیلی لیبرالسرمایهداری و یا فرهنگهای دیگر بوده است.
[1] .السامرایی معاون رئیس اطلاعات نظامی ارتش عراق در طول جنگ ایران و عراق بود.
[2] - وفیق السامرایی، ویرانی دروازه شرقی، ترجمه عدنان قارونی، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1396، ص 192.
[3] . حسین باستانی، بازخوانی یک پرونده 35 ساله: ادامه جنگ بعد از ازادی خرمشهر، 4خرداد 1396، دسترسی در: https://www.bbc.com/persian/iran-features-40038731
[4] . پس از فتح خرمشهر در رابطه با ادامه جنگ، نظر صریحی از طرف حضرت امام اعلام نشد، اما مرحوم حاج سید احمد آقا، پس از رحلت حضرت امام در مصاحبهای اعلام کرد که حضرت امام زمان پس از فتح خرمشهر را، زمان مناسبی برای صلح و ایستادن پشت مرزهای بین المللی به صورت آتش بس اعلام کرده بودند؛ و این بیانگر مخالفت آن حضرت با ادامه جنگ، پس از فتح خرمشهر بوده است. (آیینه آفتاب، ص۱۵۷ و ۱۵۸) اما این نظر شخصی حضرت امام، مبنای عمل قرار نگرفت و در جمع بندی نظرات کارشناسان نظامی و سیاسی، نظر بر ادامه جنگ داده شد که مورد تأیید حضرت امام قرارگرفت، یعنی حضرت امام در این امر اجتماعی، نظرات دلسوزان و کارشناسان نظام را بر نظر شخص خودشان ترجیح دادند. (نظر امام خمینی در رابطه با جنگ، پس از فتح خرمشهر چه بود؟ 31/شهریور /1400، دسترسی در: http://www.imam-khomeini.ir/fa/c76_15320/)
[5]. اسناد اطلاعاتی دفاع مقدس، سند شماره1511،کد:1985s-،آرشیو موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
[6] - همان سند شماره108535، کد 1985s-.
[7] - علیرضا لطف الله زاده گان، روز شمار جنگ ایران وعراق «عبور از مرز»، ج20، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1389، 108.
[8] . چرا آمریکا منکر موشکهای هایپرسونیک ایران میشود؟، 1 اذر 1401، دسترسی در: https://www.mashreghnews.ir/news/1438542/