شماره 152 نشریه بصائر تحلیلی؛

د, 02/11/1402 - 12:28

شماره 152 نشریه بصائر تحلیلی؛

بسم الله الرحمن الرحیم

مروری بر کلیّات اندیشه استاد مطهری و

ضرورت زنده نگه داشتن آن در ساحت عمومی جامعه

انقلاب اسلامی و عوامل تداوم آن

 

چکیده:

1-تلاش‌­های فکری آیت‌­الله مطهری، توانست انگیزه­های انقلابی مردم ایران را درون چارچوب اسلامی و دینی قرار دهد و به این ترتیب اسلام را راهنمای عمل علیه ظلم و استبداد و پاسخ­گو به همه ابعاد و نیازهای زندگی فرد ایرانی، معرفی کرد. اولین نتیجه تلاش‌­های فکری استاد مطهری، جلوگیری از افتادن توده­‌های انقلابی ایران در دام مکاتب بیگانه، به‌­ویژه مارکسیسم بود.

2- مروری بر آثار فراوانی که استاد مطهری در زمینه­‌های مختلف تألیف کرده‌­اند، نشان می­دهد که چگونه ایشان موفق شد خوانشی عقلانی و پاسخ­گو به نیازهای روز از اسلام ارائه دهد، در حالی­که نه تنها دچار التقاط نشد، بلکه اندیشه ایشان خود معیاری برای تشخیص اسلام التقاطی از اسلام ناب گردید.

3- مراجعه به آراء و عقاید استاد مطهری، که امام بی‌استثناء همه آنها را مفید می‌دانستند، از جهت چگونگی زیست فرد مسلمان در دنیای جدید با مقتضیات مدرن اهمیت زیادی دارد. استاد مرتضی مطهری همواره در مقام یک محقق دینی و مجاهد عرصه تبیین‌، در جستجوی اقناعی‌ترین پاسخ از منظر دین و عقل و علم به موضوعات و مسائل روز بود و در این راه موفق عمل کرد؛ چرا که مبانی فکری وی به تعبیر رهبر معظم انقلاب، مبانی حرکت ایدئولوژیک نهضت اسلامی ایران را پی­ریزی کرد.

4- از مسائل مهم در جریان نهضت اسلامی ایران و انقلاب اسلامی، مقوله حکومت جایگزین است که امام خمینی(ره) بحث آن را به­تدریج از سال­‌های پایانی دهه 40 در نجف تحت عنوان حکومت اسلامی آغاز ­کرد. شهید مطهری هم با ردّ دموکراسی غرب، همان دیدگاه امام درباره حکومت جایگزین، یعنی جمهوری اسلامی را تبیین و تشریح ­کرد و جمهوریت و اسلامیت را دو مفهوم در هم تنیده‌ای دانست که تداعی­کننده حق الهی حکومت و حق رأی و دخالت مردم در سرنوشت خود است.

5- از موضوعات بسیار اساسی در تأملات استاد مطهری، حفظ انقلاب اسلامی در آینده است. به اعتقاد ایشان، عدم شناخت انقلاب، سبب تحریف آن می­شود و بنابراین «تا ما به ماهیت این انقلاب شناخت و شناسایی درست پیدا نکنیم راه آینده خودمان را درست تشخیص نمی‏دهیم». بنابراین در زمانه‌ای که در پرتو جنگ ترکیبی و شناختی دشمن، ایادی روشنفکرماب غرب‌گرای آن قصد دارند با تفسیر غیرواقعی از انقلاب اسلامی، مظاهر پیشرفت و دستاوردهای آن را به سود منافع سیاسی خود تفسیر کنند، بازخوانی اندیشه استاد مطهری، به‌ویژه در زمینه انقلاب اسلامی، نسل نوجوان و جوان و کلیه تبیین‌گران و هادیان را در شناخت درست این پدیده یاری می­کند و همچنان که استاد شهید تأکید دارند، شناخت درست انقلاب اسلامی، عامل اصلی حفظ و تداوم آن است.

مقدمه

نقش و اهمیت نظریه ­­پردازی استاد شهید، مرتضی مطهری، در شکل­گیری انقلاب اسلامی بر همگان روشن است. تلاش ­های فکری آیت ­الله مطهری، توانست انگیزه­های انقلابی مردم ایران را درون چارچوب اسلامی و دینی قرار دهد و به این ترتیب اسلام را راهنمای عمل علیه ظلم و استبداد و پاسخ­گو به همه ابعاد و نیازهای زندگی فرد ایرانی، معرفی کرد. اولین نتیجه تلاش­های فکری استاد مطهری، جلوگیری از افتادن توده­های انقلابی ایران در دام مکاتب بیگانه، به ­ویژه مارکسیسم بود. استاد مطهری بخش زیادی از انگیزه­ها و گرایشاتی که فرد ایرانی را در قرن بیستم به تحرّک واداشته بود مورد توجه قرار داد و پاسخ دین اسلام به آن­ها را استخراج و منتشر کرد. مفاهیمی همچون هویت و رابطه فرد و جامعه، آزادی، عدالت، حق، حکومت، ولایت، رابطه اسلام و ایران، مکاتب فکری غرب و شرق و... از جمله موضوعاتی بودند که با وجود ناکامی مشروطه، همچنان ذهن فرد ایرانی را به­خود مشغول کرده بود و او را به جستجوی پاسخ اسلام و دین وا می­داشت. در چنین شرایطی استاد مطهری با غور و بررسی حیطه­های مختلف علوم انسانی و فرهنگی، از عقاید اسلامی، فلسفه، اخلاق، تفسیر قرآن گرفته تا تاریخ، مکاتب و ایدئولوژی­‌های بیگانه، جامعه‌­شناسی و... پاسخ دین و اسلام را به موضوعات مطرح شده ارائه دادند و پشتوانه قوی فکری و فرهنگی برای انقلاب اسلامی ایجاد کردند. (ر.ک: لک­زایی و دیگران، 1381)

مروری بر آثار فراوانی که استاد مطهری در زمینه‌­های مختلف تألیف کرده­اند، نشان می­دهد که چگونه ایشان موفق شد خوانشی عقلانی و پاسخ­گو به نیازهای روز از اسلام ارائه دهد، در حالی­که نه تنها دچار التقاط نشد، بلکه اندیشه ایشان خود معیاری برای تشخیص اسلام التقاطی از اسلام ناب گردید. بنابراین مراجعه به آراء و عقاید استاد مطهری، از جهت چگونگی زیست فرد مسلمان در دنیای جدید اهمیت زیادی دارد. اندیشه ایشان چگونگی زیست معنوی و عقلانی انسان دینی در دنیای جدید را فراهم می­سازد و میان میراث دینی و سنّتی جامعه ایران با مقتضیات دنیای مدرن پیوند برقرار می­کند و البته باید دانست که فرد مسلمان در دنیای جدید گریزی از این پیوند ندارد و نمی­تواند کاملا بی­توجه به مدرنیسم باشد و یا آن را کاملا بپذیرد، بلکه تنها راه، ایجاد تلفیق منطقی و عقلانی است و تأملات استاد مطهری کمک زیادی به چگونگی ایجاد این تلفیق می­کند.

استاد شهید، آیت­‌الله مطهری، که خود در مکتب امام خمینی(ره) پرورش یافته است، البته در همان چارچوب عقاید و اندیشه حضرت امام، اندیشه­ورزی کرده و به­نوعی در بسیاری از حوزه­ها، مکتب امام خمینی را تفسیر و تشریح می­کند، بنابراین اندیشه ایشان، ترجمانی از آموزه­های مکتب امام خمینی در حوزه­های مختلف است، همچنان­که اندیشه مقام معظم رهبری، آیت­الله خامنه­ای نیز در ادامه اندیشه امام و استاد مطهری است و دیدگاه­های معظم­له در حوزه­های مختلف، صورت تکامل یافته اندیشه امام و آیت­الله مطهری است، بنابراین اندیشه استاد مطهری، ذخیره و پشتوانه فکری مهمی برای انقلاب و جمهوری اسلامی است.

ذخایر فکری و معرفتی یک ملّت، اهمیت زیادی در تداوم حیات آن جامعه و کشور دارند و هر اندازه این ذخایر بیشتر در فضای عمومی جامعه مطرح شوند، استقلال فکری و معنوی آن کشور بیشتر حفظ می‌گردد. از سوی دیگر طرح این ذخایر فکری و تبلیغ و ترویج آن­ها در جامعه، به­معنای دعوت مردم به اندیشه­ورزی و خردمندی است و این موضوع به­ویژه درباره اندیشه و آثار استاد مطهری، بسیار کارآیی دارد، چرا که اساس روش ایشان در اندیشه­ورزی، کلامی است، یعنی مواجهه عقلانی با میراث اسلامی.

دعوت جامعه به آگاهی، معرفت و اندیشه‌­ورزی که با طرح ذخایر فکری انقلاب اسلامی در فضای عمومی جامعه حاصل می­شود، نقشی حیاتی در رشد و تکامل ملت ایران دارد. اکنون در زمانه­ای به­سر می‌بریم که کاریکاتوری از تولیدات مدرن و پُست مدرن، ما را احاطه کرده­اند و در این میان بیش از همه اندیشه و معرفت و تأمل در امورات متعالی آسیب دیده است، یعنی در فضای عمومی جامعه، این مفاهیم و ارزش­ها، اهمیت خود را از دست داده­اند. نسل جوان امروز در معرض تهدیداتی، همچون تهدیدات از ناحیه فضای مجازی، قرار دارد که بیش از هر چیز بصیرت و روشن­اندیشی او را از بین می­برد و او را وارد دنیایی از روزمره­گرایی، شتاب و عدم تأمل و تفکر می­کنند. فرد فاقد اندیشه و بصیرت، می­تواند به هر سویی برود و رشد و تکامل جامعه برایش اهمیتی ندارد. از این جهت، مطرح کردن هرچه بیشتر اندیشه و آثار استاد مطهری که دعوت به آگاهی، اندیشه­ورزی و معرفت، به­معنای کلی آن است، به­معنای فراهم­سازی زمینه رشد و تکامل کشور است، چرا که روشنایی چراغ اندیشه و خرد است که سبب رشد و تکامل یک کشور می­شود. دست­کم این­که در جامعه­ای که ذخایر فکری و فرهنگی‌اش در حوزه عمومی زنده باشند، طغیان صورت نمی­گیرد و آن جامعه از ثبات بیشتری برخوردار است. وقتی یک ملت با میراث فکری و فرهنگی خود بیگانه شود، زمینه اقدام علیه وضع موجود و یا استحاله فرهنگی در آن مهیا می­شود.

همه این­ها ضرورت توجه به اندیشه استاد مطهری و زنده نگه داشتن تفکرات ایشان در حوزه عمومی جامعه ایران را یادآوری می­کند. بسیار روشن است که در این مطلب نمی­توان حتی به بخش کوچکی از اندیشه استاد پرداخت، بلکه تنها به کلیّات و امّهات اندیشه ایشان می­پردازیم و البته با توجه به آثار زیادی که در تفسیر و تشریح اندیشه استاد مطهری صورت گرفته است، هدف و قصد اصلی در این­جا تأکید بر زنده نگه داشتن اندیشه و آثار استاد شهید در فضای عمومی جامعه است.

 زندگی و زمانه استاد مطهری

استاد شهید آیت­الله مطهرى در 13 بهمن 1298 در شهرستان فریمان چشم به جهان ‏گشود. پس از طىّ دوران طفولیّت به مکتب­خانه رفته و به فراگیرى دروس ابتدایى ‏پرداخت. در سن دوازده سالگى به حوزه علمیّه مشهد عزیمت کرده و به تحصیل مقدّمات علوم اسلامى اشتغال ‏ورزید. در سال 1316 براى تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیّه قم ‏شد و در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت­الله العظمی بروجردى (در فقه و اصول) و امام خمینى (به مدت دوازده سال در فلسفه ملّا صدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و علّامه سیّدمحمدحسین طباطبائى (در فلسفه بوعلى و فلسفه تطبیقی) بهره ‏گرفت. وى در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعى و سیاسى نیز مشارکت فعال داشت. (واثقی، 1378: 26-48)

در سال 1331 به تهران مهاجرت کرد و در تهران به تدریس علوم حوزوی در مدرسه مروى و نیز تألیف و سخنرانی­هاى تحقیقى ‏پرداخت. در سال 1334 ایشان اولین جلسه از جلسات تفسیر قرآن خود را برای دانشجویان برگزار کرد. در همان سال، تدریس خود در دانشکده الهیّات و معارف اسلامى دانشگاه تهران را آغاز ‏ کرد و تا سال 1356 در این دانشکده به تدریس مشغول بود. در سال­هاى 1337 و 1338 که انجمن اسلامى پزشکان تشکیل گردید. استاد مطهرى از سخنرانان اصلى این انجمن و در طول سال‌هاى1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد این انجمن بود و بخشی از آثار استاد محصول همین جلسات است. (همان: 50-57)

از سال 1341 که نهضت امام خمینى(ره) آغاز گردید، استاد مطهّرى به طور فعّال در کنار امام بود به طورى که مى‏توان سازماندهى قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگى آن با رهبرى امام را مرهون تلاش‌هاى او و یارانش دانست و به­همین جهت به­مدت 43 روز دستگیر و زندانی شد.

پس از تبعید امام خمینى به خارج از کشور، آیت­الله مطهری به تألیف کتاب در موضوعات مورد نیاز جامعه و ایراد سخنرانى در دانشگاه­ها و مساجد مختلف ادامه داد و براى اسلامى کردن محتواى نهضت تلاش­هاى ایدئولوژیک بسیارى نمود و با کجروی­ها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. بعد از تبعید امام خمینی، هسته­های جامعه روحانیت در قم و تهران تشکیل شدند که کار اصلی آنان ترویج و تبلیغ ایدئولوژی اسلامی و مواضع امام خمینی بود. استاد مطهری از بنیان­گذاران جامعه روحانیت تهران و نماینده امام در آن بود. در این زمان که هیأت­های مؤتلفه اسلامی تشکیل شده بودند، آیت­الله مطهری در رأس رهبری این هیأت­ها قرار گرفت. ایشان در سال 1346 به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد کرد. از سال 1349 تا 1351 برنامه‏هاى تبلیغى مسجد الجواد را به عهده داشت و غالبا خود سخنران اصلى بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیّه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر استاد مطهرى دستگیر و مدتى در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهید سخنرانی­هاى خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد مى‏کرد. بعد از مدتى مسجد جاوید نیز تعطیل گردید. در حدود سال 1353 ممنوع المنبر گردید و این ممنوعیّت تا پیروزى انقلاب اسلامى ادامه داشت.

از مهمترین خدمات استاد مطهرى ارائه ایدئولوژى اسلامى از طریق درس و سخنرانى و تألیف کتاب بود. این امر خصوصا در سال­هاى 1351 تا 1357 به خاطر افزایش تبلیغات گروه­هاى چپ و پدید آمدن گروه‌هاى مسلمان چپ زده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود رسید. ایشان نسبت به ایدئولوژی «مجاهدین خلق ایران» نیز به­دیده تردید می­نگریست و آنان را «التقاطی» می­دانست و دیگران را از همکارى با این سازمان باز مى‏داشت و حتى تغییر ایدئولوژى آنها را پیش‏بینى کرد. در دوران اقامت امام خمینی در پاریس، سفرى به آنجا نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو کرد و در همین سفر، امام خمینى ایشان را مسئول تشکیل شوراى انقلاب اسلامى نمود. هنگام بازگشت امام خمینى به ایران مسئولیّت کمیته‏ استقبال از امام را شخصا به عهده گرفت و تا پیروزى انقلاب اسلامى همواره در کنار رهبر کبیر انقلاب اسلامی بود. (همان: 57-75)

کلیّات اندیشه استاد مطهری

کار اصلی آیت­الله مطهری استخراج و تشریح پاسخ اسلام به مسائل دنیای جدید بود. استاد مرتضی مطهری همواره در مقام یک محقق دینی و مجاهد عرصه تبیین‌ قرار داشت که پاسخ دین به موضوعات و مسائل روز را ارائه می­کرد. استاد شهید با سخنرانی­های مختلف مبانی حرکت ایدئولوژیک نهضت اسلامی ایران را پی­ریزی کرد. موضوعات مورد توجه استاد مطهری حوزه­های مختلف زندگی فرد در دنیای جدید را در برمی­گیرد و وی در تمامی این حوزه­ها تلاش می­کند اسلام را پاسخ­گوی نیازها و سؤالات انسان معرفی کند. رهیافت او در این کار، فلسفی است. استاد مطهری دین در قامت ایدئولوژی را با رویکرد سنتی به آن ناکافی می­بیند و از این رو سعی می­کند با روش فلسفی-کلامی آموزه­های دینی را در مواجهه با مسائل دنیای جدید، کارآمد و پاسخ­گو معرفی کند. وی در کارهای خود رویکردی تبلیغی- هدایتی در پیش می­گیرد و به دفاع از عقاید اسلامی برمی‌آید.(محمدی، 1374: 106-108)

استاد مطهری از سال­های میانی دهه 30 تا پیروزی انقلاب اسلامی در این راه تلاش می­کند و نقشی اساسی در ترویج ایدئولوژی اسلامی در ایران و پیشبرد نهضت امام خمینی(ره) ایفا می­کند. ایشان دین را بیشتر به­معنای ایدئولوژی می­داند که عبارت از «یک نظام و ایدئولوژی که دارای یک سلسله عقاید و بینش‌ها و شناخت­هاست درباره جهان، خدا، انسان و جهان دیگر، و نیز مشتمل است بر یک سلسله دستورها برای رفتار در زندگی فردی و اجتماعی و این­که چگونه باید بود و چگونه باید زیست.» (مطهری، 1390، آشنایی با قرآن 13: 232)

استاد مطهری دین را امری مقدس، با اهدافی متعالی می­داند و در مقابل زمانه خویش را دچار ظلمت و جهل می­بیند و از این رو، روشن­بینی و آگاهی­ و جهت­شناسی را جزء اساس دین می­داند. بنابراین طبیعی است که آگاه­سازی و تشریح کارآمدی و توان پاسخ­گویی دین به مسائل جدید، که هم سبب تعالی معنوی و هم پیشرفت مادی انسان در دوره جدید می­شود، ماهیت اصلی کارهای ایشان را تشکیل دهد. از جمله مفاهیم دین­شناسانه مورد توجه استاد مطهری عبارتند از: دعا، تقوا، امربه­معروف و نهی­از منکر، اجتهاد، عدالت، زهد، ایمان، مهدویت، شهادت، جهاد، حماسه، موعظه، رزاقیت الهی، توکل و... . ایشان در دفاع از قیام امام حسین (ع) نیز از همین مفاهیم بهره می­گیرد. این مفاهیم از سویی عقاید اساسی اسلام را شامل می­شود و از سوی دیگر معرف اسلام به‌عنوان ایدئولوژی، مکتب مبارزه و مطرح در زمانه است و استاد مطهری تلاش می­کند در طرح هر دو دسته مفاهیم، چهره­ای متعهد، مسئول و معقول از دین و شعائر دینی ارائه دهد. (محمدی، 1374: 109)

با توجه به گستردگی اندیشه­­های آیت­الله مطهری در حوزه­های مختلف، در اینجا تنها به رؤس بخشی از اندیشه‌های ایشان در حوزه­های مختلف اشاره می­شود: انتقاد از بیگانه شدن انسان امروزی با خود و خدا و توجه بیش از اندازه به محسوسات؛ پیوند دفاع از انسان با اعتقاد به خدا؛ پیوند معنویت با ایمان به خدا؛ ردّ انسان­گرایی مادی؛ پیوند هویت حقیقی انسان با حقیقت الهی؛ پیوند شهود منِ حقیقی با شهود خداوند؛ عدالت در مقام فلسفه اجتماعی اسلام؛ عدالت هدف رسالت انبیاء؛ ریشه داشتن عدالت اسلامی در قرآن؛ ارزش ذاتی عدالت و وابسته بودن مشروعیت قانون به ارتباط آن با عدالت؛ ایمان و معنویت ضامن اجرای عدالت؛ وابستگی مفهوم مساوات به عدالت و ضرورت تبعیت آن از عدالت؛ حل تضاد آزادی و مساوات با ارجاع به تعاون، همگرایی و همکاری؛ اعتقاد به اصالت فرد و جامعه؛ تقدم حقوق اجتماعی بر فردی به‌شرط عدم خسارت به حقوق فردی؛ منع تجاوز افراد به حقوق یکدیگر در جامعه و ضرورت استیفای حقوق افراد؛ تلازم حق و تکلیف با یکدیگر و ضرورت توجه همزمان به این دو درباره انسان؛ (توسلی، 1381: 61-154) اهمیت آزادی در اسلام و هم­رتبه بودن آن با ایمان به خدا؛ عدم تقابل آزادی با قضا و قدر؛ تأکید بر فطرت انسان پاکی سرشت او؛ عقل، فکر و اراده مبنای آزادی انسان؛ ردّ آزادی از دیدگاه غرب و دفاع از آزادی در خدمت تکامل انسان؛ رهایی انسان از سلطه انسان­های دیگر به­مثابه عنصری دیگر از آزادی و وابستگی آزادی اجتماعی به آزادی معنوی و انتقاد از نبود آزادی معنوی در دنیای امروز. (میراحمدی، 1381: 193-217) 

یکی از مسائل مهم اما در جریان نهضت اسلامی ایران و انقلاب اسلامی، مقوله حکومت جایگزین است که امام خمینی(ره) بحث آن را به­تدریج از سال­های پایانی دهه 40 در نجف تحت عنوان حکومت اسلامی آغاز می­کند. این موضوع در دیدگاه­های استاد مطهری نیز مورد توجه ویژه است.

آیت­الله مطهری با ردّ دموکراسی غرب، همان دیدگاه امام خمینی درباره حکومت جایگزین، یعنی جمهوری اسلامی را تبیین و تشریح می­کند. ایشان به­صورت ضمنی جمهوریت و اسلامیت را دو مفهوم در هم تنیده که تداعی­کننده حق الهی حکومت و حق رأی و دخالت مردم در سرنوشت خود است، می­داند. (مطهری، آینده انقلاب اسلامی، 1389: 138-141) آیت­الله مطهری قائل به پیوند دین و سیاست در قالب نظریه «ولایت فقیه» است و مشروعیت الهی ولایت فقیه را به­صورت «انتصاب کلی» معتقد است. ایشان الهی بودن حکومت و ولایت فقیه را معتقد است، اما به حقوق طبیعی و فطری مردم از جمله حق انتخاب حکومت و حاکم هم اعتقاد دارد و در نهایت ایشان مشروعیت حکومت اسلامی را بر دو رکن انتصاب کلی از سوی خدا و رأی مردم می­داند. (قراملکی، 1381: 170-190)

آیت­الله مطهری همانند دیگر نواندیشان دینی زمانش با مسائلی همچون ایدئولوژی­های مادی و به‌پرسش گرفتن دین در دنیای جدید مواجه است و از این رو در هر مسئله­ای که دین از جانب تفکرات این­جهانی مورد سؤال قرار می­گیرد، وارد شده و به دفاع از دین می­پردازد. وی در مقابل دعاوی علم­گرایانه، از «فریضه علم» و «نظر اسلام درباره علم» سخن می­گوید؛ در مقابل دعاوی ایران­گرایانه کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران را تألیف می‌کند؛ در مقابل ادعاهای عدم سازگاری دین و عقل، بر مسئله تفکر در قرآن و نهج­البلاغه تأکید می­کند؛ در برابر زیر سؤال بردن دیدگاه اسلام نسبت به زن، حقوق زن در اسلام را مطرح می­کند و در مقابل تلاش­های مکاتب مادی، بیش از همه از فوائد، اهمیت و آثار ایمان در جامعه سخن می­گوید. (محمدی، 1374: 110-111)

 در مجموع تلاش­های علمی استاد مطهری دارای دو وجه سلبی و ایجابی پُررنگ است. ردّ مادی­گری و انتقاد از مارکسیسم و لیبرالیسم و دیگر مکاتب این­جهانی و همچنین تلاش جهت مردود دانستن خرافات و سنت­های غلط دینی و برداشت­های ناصحیح از اسلام، وجه سلبی تلاش­های ایشان و اثبات فلسفی-کلامی کارآمدی عقاید اسلامی در دوره جدید و سازگاری آن با تحولات و مقتضیات زمانه بدون از بین رفتن اصول و ثوابت دین و ارائه تعریف اسلامی از مفاهیم سیاسی- اجتماعی دنیای جدید، وجه ایجابی اندیشه­های ایشان است.

 استاد شهید، مرتضی مطهری در اندیشه­ورزی در این دو ساحت، هرچند دغدغه و قصد اصلی او احیاء دین است، اما از آنجا که جایگاه انسان در دین را بسیار مهم می­داند، در باب انسان نیز مباحث زیادی را ارائه می­کند و از جمله معتقد است: «قرآن کتابی است انسانی به مفهوم خاص آن، یعنی انسان شناسی و یا روان شناسی مصطلح بشری که انسان را به صورت یک پدیده و جامعه را به صورت یک پدیده می‏شناسد، بلکه مافوق پدیده شناسی؛ برای شناساندن انسان به انسان، شناساندن جهان به انسان، شناساندن خدا به انسان.» (مطهری، یادداشت­ها جلد 8، 1389: 381) ایشان به مقوله جبر و اختیار درباره انسان، سرشت و سرنوشت، فطرت، نقد انسان­شناسی غرب، ارزش­های انسانی، محبت و دوستی، کرامت نفس، شناخت، انسان و ایمان، ابعاد مختلف وجود انسانی و... می‌پردازد.(مطهری، آزادی معنوی، 1390: 12-40) استاد مطهری انسان­شناسی اسلامی را در قالب نظریه فطرت پایه­ریزی کرد و آن را محور اندیشه و نظریه­پردازی خود می­دانست. ایشان در پاسخ به این سؤال که تخصص اصلی شما در کدام شاخه فلسفه است، گفت: من فیلسوف فطرت هستم. (گروه معارف اسلامی دانشگاه امام صادق، 1384: 5-13) فطرت کلیدی­ترین مفهوم در اندیشه استاد مطهری است و ایشان بسیاری از مسائل، همچون حق، عدالت، آزادی و... را با دوری یا نزدیکی این مفاهیم به فطرت انسان، پاسخ می­دهد.

آیت­الله مطهری، جدای از کلیّاتی که درباره انسان می­گوید، به موضوع انسان کامل توجه ویژه­ای دارد و این بحث را در زمانه­ای که مکاتب مادی، ادعای تعریف انسان را داشتند ارائه می­کند تا هم پاسخ اسلام به چیستی انسان را ارائه دهد و هم الگو و نمونه‌ی انسان کامل را به بشر امروز معرفی کند و این البته برای مسلمانان یک تکلیف دینی است، چرا که به اعتقاد استاد مطهری اگر ما انسان کامل را که همانا نماینده خدا در روی زمین است نشناسیم، نمی­توانیم یک مسلمان واقعی باشیم. در مجموع استاد مطهری در کتاب انسان کامل، ضمن نقد و بررسی دیدگاه مکاتب مختلف درباره انسان، به تشریح چیستی انسان کامل از دیدگاه اسلام می­پردازد و در نهایت می­گوید: «انسان کامل آن انسانی است که همه ارزش­های انسانی در او رشد کنند و هیچ کدام بی‌رشد نمانند و همه هماهنگ با یکدیگر رشد کنند و رشد هرکدام از این ارزش‌ها به حد اعلی‌ برسد. این انسان می‌شود انسان کامل، انسانی که قرآن از او تعبیر به «امام» می‌کند.» (مطهری، انسان کامل، 1390: 34)

استاد مطهری که برخورداری از حکمت عملی از ویژگی­های برجسته ایشان بود و از آن طرف خود را پاسخ­گوی دغدغه­ها و مسائل فرد دینی در دنیای جدید می­دانست، توجه ویژه­ای به موضوع اقتصاد اسلامی داشت، به­ویژه این­که جریانات مارکسیستی سخت تبلیغ می­کردند که اسلام فاقد نظام و دانش اقتصادی است. شهید مطهری در پاسخ به این مسئله، مباحث مختلف اقتصاد از دیدگاه اسلام را مورد بحث قرار داد. کتاب نظری به نظام اقتصادی اسلام، دربردارنده تألیفات ایشان در این زمینه است که در آن موضوعاتی همچون «اقتصاد سالم». «تعریف اقتصاد و مفاهیم اقتصادی»، «مالکیت از نظر فلسفی»، «ارزش» و «ارزش اضافی» «سرمایه داری و سوسیالیسم از دیدگاه اسلام»، «مالکیت زمین از نظر اسلام، انفال، مسئله ارث و سوسیالیسم» و.. است. (مطهری، نظری به نظام اقتصادی اسلام، 1389)

 استاد مطهری ابتدا اثبات می­کند که اسلام دارای نظام و دانش اقتصادی است؛ در مسئله اصالت مالکیت فردی یا جمعی، هر دوی آن­ها را با توجه به مقتضیات و شرایط موجود از نظر اسلام معتبر می­داند؛ آزادی اقتصادی را البته با قید عدم خسارت به جمع می­پذیرد و در مجموع بر رعایت مصالح جامعه در فعالیت­های اقتصادی تأکید دارد؛ اصل تعاون و همکاری اقتصادی را به­عنوان راه سوم در مقابل اقتصاد آزاد و اشتراکی مورد توجه قرار می‌دهد، بر استقلال و اقتدار اقتصادی جامعه اسلامی تأکید می­کند؛ افزایش ثروت ملی را مهم می­داند و بیش از همه بر عدالت اجتماعی تأکید دارد. (فراهانی فرد، 1382: 223-252)

در دریای پهناور اندیشه استاد مطهری اما، یکی از موضوعات مهم تأملات ایشان درباره انقلاب اسلامی است که با توجه به این که در چله دوم انقلاب اسلامی قرار داریم، مروری بر اندیشه ایشان در این باره، از جهت شناخت چگونگی حفظ این پدیده اهمیت زیادی دارد.

چیستی انقلاب اسلامی

در اندیشه شهید مطهری، شناخت انقلاب اسلامی امری بسیار اساسی است. به اعتقاد ایشان، عدم شناخت انقلاب، سبب تحریف آن می­شود و بنابراین «تا ما به ماهیت این انقلاب شناخت و شناسایی درست پیدا نکنیم راه آینده خودمان را درست تشخیص نمی‏دهیم» (مطهری، آینده انقلاب اسلامی، 1389: 59-83)

از این رو شهید مطهری با این­که مدت زمان کمی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، زنده بود، اما طی همین مدّت کوتاه دو موضوع انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را عمیقا مدّ نظر داشت و در کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران و همچنین در مجموعه یادداشت­های خود، به چیستی و چگونگی حفظ و تداوم این دو پدیده می‌پردازد. در اینجا با تأکید بر کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران در کنار دیگر آثار استاد مطهری- به انقلاب اسلامی می­پردازیم.

استاد مطهری، انقلاب اسلامی را در مرحله اول یک انقلاب روحی و معنوی مردم ایران علیه وضع موجود می‌داند. شناخت همراه با ایمان، دو مقدمه اساسی در اندیشه شهید مطهری است و بدون این دو ضرورت اولیه، انقلاب ممکن نیست و یا آینده آن نامطئمن خواهد بود. بنابراین استاد شهید، چند تحول روحی را سبب انقلاب اسلامی می­داند: دمیده شدن روح امر به معروف و جهاد در مردم ایران؛ احساس شخصیت و اعتماد به­نفس در مردم و ایمان و اعتماد به­خود پیدا کردن؛ در اندیشه شهید مطهری، خودباختگی، از اکراه فرد نسبت به فرهنگ خودی آغاز می­شود، یعنی فرد نسبت به روحیه، فکر و فرهنگ خود بیگانه می­شود. اگر چنین وضعیتی در روحیه یک ملت ایجاد شود، به راحتی استعمار و سرسپردگی سیاسی و اقتصادی را می­پذیرد، بنابراین تغییر و تحول روحی، به­معنای نفی فرهنگ و اندیشه بیگانه و اعتماد به روحیه، افکار و فرهنگ خودی، مهم­ترین عامل انقلاب است و در انقلاب ایران این تحول روحی به‌واسطه اسلام ایجاد شد، از این رو، استاد مطهری مشخصه اصلی انقلاب ایران را ایدئولوژیک بودن و اسلامی بودن آن می­دانند، یعنی از نظر ایشان، همه عوامل مادی و روحی که سبب شد مردم ایران علیه وضع موجود انقلاب کنند، رنگ اسلامی به­خود گرفت، یعنی اگر اسلام نبود، این زمینه­ها سبب انقلاب نمی­شد، بنابراین اسلام در همه جای انقلاب ایران نفوذ داشت. (همان: 126-138)

عوامل پایداری انقلاب اسلامی از منظر شهید مطهری

1- حفظ استقلال مکتبی

 مهم­ترین عامل حفظ و بقای انقلاب اسلامی در اندیشه استاد مطهری حفظ استقلال مکتبی است و «اگر مکتب مستقل خودمان را ارائه نکنیم، انقلاب ما به نتیجه و ثمر نمی­رسد.». از نظر ایشان چنان­چه استقلال سیاسی و اقتصادی داشته باشیم، اما استقلال فرهنگی و مکتبی ما از دست رفته باشد، به هیچ نتیجه نمی­رسیم و «باخته‌ایم»(همان: 167). استاد مطهری استقلال مکتبی را به­معنای دوری از التقاط می­دانند. ایشان در برابر التقاط حساسیّت بسیار زیادی داشت. التقاط از نظر وی به­معنای استفاده کردن از دیگر مکتب­ها و تمدن­ها نیست، بلکه به­معنای از دست دادن استقلال مکتبی و ایجاد مخلوطی از افکار و اندیشه­های مختلف است، به‌گونه­ای که در آن انتظام روحی و فکری یک مکتب از بین برود.(مطهری، نقدی بر مارکسیسم، 1389: 316) از همین جهت از نظر ایشان تأویل کردن قران و نهج­البلاغه، به­معنای تأکید بر بخشی از آن و فراموش کردن بخش­های دیگر، خیانت است. (مطهری، آینده انقلاب اسلامی، 1389: 170)

2- ادامه دادن مسیر عدالت­خواهی

در اندیشه شهید مطهری، اجرای عدالت و عدالت در جامعه از اصل آن مهم­تر است، چرا که اهمیت این فضیلت را بسیاری می­دانند، اما مسئله مهم در اجرای آن است، از همین رو ایشان عدالت را همواره در پیوند با معنویت و آن هم در متن روابط اجتماعی تعریف می­کند. ایشان عدالت اجتماعی را مادر همه اصل‌ها در جامعه می­داند، اما آن عدالتی که از پشتوانه ایمان و معنویت اسلامی برخوردار باشد. (مطهری، آزادی معنوی، 1390: 92) یعنی استاد مطهری عدالت و معنویت، را مکمل هم می­داند و ضمن این­که معنویت را پشتوانه عدالت می­داند، فقدان عدالت را نیز سبب تزلزل در معنویت می­داند. (مطهری، انقلاب اسلامی، 1389: 179) با این تعریف ایشان عدالت را از عوامل اساسی بقاء انقلاب اسلامی می­دانند. وی در این­باره می­گوید: «این انقلاب آن وقت محفوظ خواهد بود و این انقلاب آن وقت تداوم پیدا خواهد کرد که اولا مسیر عدالت‏خواهی را برای همیشه ادامه بدهد یعنی دولت­های آینده واقعا و عملا در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکاف­های طبقاتی اقدام کنند، تبعیض­ها را واقعا از میان ببرند؛ جامعه توحیدی به مفهوم اسلامی، جامعه بی‏طبقه به مفهوم اسلامی نه جامعه بی‏طبقه به مفهومی که دیگران می‏گویند- که میان اینها از زمین تا آسمان تفاوت است- ایجاد کنند، دولتِ حال و آینده برای برقراری جامعه بی‏طبقه اسلامی کوشش کنند والّا اگر عدالت فراموش شود انقلاب شکست می‏خورد، چون اصلا ماهیت این انقلاب ماهیت عدالت­خواهانه بوده است. (همان: 94-95)

3- احترام به آزادی­ها

آزادی در اندیشه استاد مطهری جایگاه بسیار مهمی دارد. اساسا در نزد ایشان، آزادی جزء وجودی انسان است و بدون آن انسان موجودی ناقص خواهد بود و به رشد و کمال نخواهد رسید، بنابراین قبل از این­که استاد مطهری آزادی را در چارچوب دین تعریف کند، اصل آزادی برایش مهم است، اما ایشان آزادی را اولا با همه ابعاد آن تعریف می­کند، یعنی آزادی روحی و جسمی و ثانیا آزادی را به­معنایی که برای انسان سازنده باشد، تعریف می‌کند. استاد مطهری آزادی را به­معنای نبود مانع پیش­روی رشد و تکامل مادی و معنوی انسان می­داند و انسان­های آزاده را افرادی می­داند که با موانع پیش­روی خود مبارزه می­کنند. شهید مطهری در ادامه انواع آزادی را بیان می­کند و آزادی معنوی را مقدمه و پیش­نیاز همه آزادی­ها می­داند. آزادی معنوی، به­معنای رهایی انسان از سیطره غرایز که همانا شهوت، خشم، حرص و آز است، می­باشد و با فراهم شدن این آزادی، می­توان به آزادی اجتماعی پرداخت. از نظر استاد شهید، آزادی اجتماعی یکی از مقاصد مهم انبیاء است و به­معنای رهانیدن انسان از انواع بندگی­ها و بردگی­های اجتماعی می­باشد، اما در صورتی این آزادی فراهم می­شود که فرد از قید غرایزش آزاد شده باشد. (مطهری، آزادی معنوی، 1390: 11-17)

تقدّمی که استاد مطهری برای آزادی معنوی قائل است، در زمینه آزادی عقیده نیز وجود دارد. ایشان به‌جای آزادی عقیده از مفهوم آزادی تفکر استفاده می­کند و میان تفکر و عقیده تفاوت قائل است. تفکر یعنی «همان استعداد انسانی بشر که می‏تواند در مسائل، علمی و منطقی بیندیشد. این استعداد حتما باید آزاد باشد و پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است.»، (مطهری، انقلاب اسلامی، 1389: 38) اما آزادی عقیده را نمی‌توان به­صورت مطلق آزاد گذاشت، چرا که برخی عقاید خلاف طبیعت و فطرت انسان هستند. از این رو «حق‏ طبیعی و فطری بشر این نیست که هر عقیده‏ای را که انتخاب کرد، به موجب این حق محترم است.» (مطهری، آشنایی با قرآن 3، 1389: 215) استاد مطهری آن نوع از آزادی عقیده را معتقدند که نه بر‌مبنای دلبستگی­ها و احساسات، بلکه بر مبنای تفکر باشد، بنابراین ملاک آزادی تفکر است و چه بسا آزادی عقیده گاه سبب از بین رفتن آزادی تفکر شود. (مطهری، انقلاب اسلامی، 1389: 299-300) از نظر استاد مطهری آزادی تفکر، یعنی آزادی که حاصل تأملات شخصی خود فرد باشد و در اثر وراثت، تقلید، جهل و تسلیم در مقابل عوامل ضدفکر در انسان، ایجاد نشده باشد، از هر نوعی که باشد در اسلام محترم است. (همان: 299-303) و نباید به بهانه مقابله با عقاید منحرف، اختناق ایجاد کرد. اختناق در تعریف استاد مطهری، مساوی با استبداد است و همانا یک وضعیت سیاسی محسوب می­شود که طی آن قدرت حاکمه با استفاده از زور، حقوق سیاسی و اجتماعی مردم را مانع می­شود. (مطهری، آشنایی با قرآن 13، 1390: 128)

با این توضیحات درباره آزادی است که استاد مطهری بر اهمیّت آن در حفظ انقلاب اسلامی تأکید دارد. ایشان در باره ضرورت آزادی در جمهوری اسلامی می­گویند: «باید ما به آزادی­ها به معنی واقعی در آینده احترام بگذاریم یعنی اگر دولت اسلامی، جمهوری اسلامی، حکومت اسلامی بخواهد زمینه اختناق را به وجود بیاورد قطعا شکست خواهد خورد. البته آزادی غیر از هرج و مرج است. آزادی به معنی معقول. هر کسی در درجه اول فکرش باید آزاد باشد، بیان و قلمش باید آزاد باشد. اما فکر آزاد باشد یعنی اگر کسی واقعا منطقی و فکری دارد فکر خودش را بگوید. اتفاقا تجربه‏های گذشته نشان داده است که هر وقت در جامعه ما نوعی آزادی فکری بوده- ولو از روی سوء نیت هم بوده است- این امر به ضرر اسلام تمام نشده بلکه به سود اسلام تمام شده است [مشروط به این که ما هم حرف خودمان را بزنیم نه این که آنها] حرفشان را بزنند ما سکوت کنیم و حرف خودمان را نزنیم.» (مطهری، انقلاب اسلامی، 1389: 92)

4- درک صحیح روحانیت نسبت به وظایف خود

 استاد مطهری با اعتقاد به این­که در آینده، انقلاب اسلامی نیاز زیادی به روحانیت دارد، درک روحانیت از وظایف خود را امری مهم در حفظ و بقاء انقلاب اسلامی می­داند. ایشان انتظار بسیار بالایی از روحانیت دارند و افزایش سطح علمی، اخلاقی و معنوی و تعاملات روحانیت با مردم را ضرورتی مهم در حفظ انقلاب اسلامی می‌دانند. استاد مطهری معتقد است دوران انقلاب اسلامی به دوران صدر اسلام و به­ویژه دوران امام صادق(ع) شباهت دارد که آراء و عقاید مختلف علیه اسلام به پا خاستند و امامان شیعه و شاگردان آن­ها با انجام مباحثات مختلف با علمای مکاتب فکری گوناگون، توانستند، حقانیّت اسلام را اثبات کنند. ایشان همین انتظار را از روحانیت در دوره کنونی دارند و البته با وجود تأکید بر نقش تاریخی روحانیون در بیداری مردم ایران، به این نقش­ها قانع نیستند و خواهان افزایش فعالیت­های علمی و تبلیغی روحانیون هستند. استاد مطهری وضعیت موجود در بین روحانیت را همانند درختی زنده آفت­زده می­داند که باید اصلاح شود و تفکر دو طیفی که برخی معتقدند اصلا نباید به سازمان روحانیت دست زد و برخی دیگر که خواهان ریشه­کن کردن روحانیت هستند، را رد می­کند و در مجموع اصلاح و ارتقاء طیف روحانیت را بسیار مهم می­داند، چرا که معتقد است: «آینده انقلاب اسلامی ایران پیوند زیادی دارد با آینده روحانیت»(همان: 193-194)

استاد مطهری با اعتقاد به این­که عامل موفقیّت روحانیت در تاریخ تشیع، استقلال از دولت­ها و حکومت­ها بوده است، با حضور روحانیون در دولت موافق نیستند و معتقدند روحانیون باید به کارهای تبلیغی، آموزشی و قضاوت بپردازند و در صف ملت باقی مانده و دولت را ارشاد و مراقبت کنند. ایجاد نهاد امربه معروف و نهی از منکر زیر نظر روحانیون یکی دیگر از اقدامات مهم جهت حفظ انقلاب اسلامی است؛ استاد مطهری در ادامه همین بحث بر ضرورت اصلاح عزاداری­ها، زدودن خرافات و شایعات در ذکر مصائب، تأکید می­کنند. (همان: 197-198)

در مجموع آینده انقلاب اسلامی و پاسخ به مسائل مختلف در جمهوری اسلامی از دغدغه­های مهم استاد مطهری است و این دغدغه ریشه در این دیدگاه اساسی ایشان دارد که معتقد است با اندیشه­ورزی، تأمل و تفکر می­توان پاسخ اسلام به مقتضیّات روز را استخراج کرد، مهم این است که جامعه از تفکر و اندیشه غافل نشود و از طرفی اندیشه را قربانی دستیابی به هدف نکند. در نزد شهید مطهری اصل اندیشه‌ورزی و تفکر بر هر امری تقدّم دارد و ایشان در این­باره به همان اصل ضرورت پذیرش استدلالی و عقلانی اصول عقاید ارجاع می­دهد. اساسا از نظر استاد مطهری «تفکر یعنی قدرت غربال کردن و تمیز دادن درست از نادرست و وقتی انسانی قدرت تمیز و تشخیص درست از نادرست را نداشته باشد اصلا تفکر ندارد، کار او جذب است نه تفکر.» (مطهری، آشنایی با قرآن 12، 1389: 54-55)

جمع­بندی

انقلاب اسلامی نتیجه طبیعی زندگی فرد مسلمان در دنیای جدید بود و اندیشه آیت­الله مطهری طبیعی‌بودن این موضوع را صورت­بندی می­کند. یعنی فرد مسلمان اگر قرار بود با حفظ سنّت و دیانت در دنیای جدید زندگی کند، نمی­توانست در نظام استبدادی و غیردینی زیست کند، از این رو دست به انقلاب علیه نظام موجود زد و به تشکیل نظامی اسلامی با مختصاتی جدید اقدام کرد که همانا جمهوری اسلامی می­باشد. اندیشه استاد مطهری در شکل­گیری این روند و هدایت آن نقش مهمی ایفا کرد و هرچند ایشان تنها نظریه­پرداز انقلاب اسلامی نبود، اما وی با برخورداری از تعالیم امام خمینی(ره) و زندگی در بین توده‌های انقلابی، اصلی­ترین مبلغ اندیشه امام راحل(ره) و نظام جایگزین مورد نظر ایشان در جامعه ایران بود، بنابراین اندیشه استاد مطهری، همچنان معیار تشخیص تفکرات انقلابی از شبه انقلابی است و مقام معظم رهبری نیز ضمن این­که بارها به خواندن آثار استاد مطهری دعوت کرده­اند، خود نیز در بسیاری از بیانات‌شان از آموزه­های استاد مطهری استفاده می­کنند، از جمله بحث نفی­ و اثبات­های جمهوری اسلامی که مقام معظم رهبری چند سال پیش مطرح کردند، ریشه در بحث استاد مطهری در زمینه نفی و اثبات­های انقلاب اسلامی دارد. در زمانه کنونی که برخی قصد دارند با تفسیر غیرواقعی از انقلاب اسلامی، آن را به سود منافع سیاسی خود تفسیر کنند، بازخوانی اندیشه استاد مطهری، به‌ویژه در زمینه انقلاب اسلامی، ما را در شناخت درست این پدیده یاری می­کند و همچنان­که استاد شهید تأکید دارند، شناخت درست انقلاب اسلامی، عامل اصلی حفظ و تداوم آن است./

فهرست منابع

1- توسلی، حسین، «حق، عدالت و برابری از دیدگاه استاد مطهری»، در اندیشه سیاسی آیت الله‌مطهری، (1381)، به کوشش نجف لک زایی و دیگران، قم: بوستان کتاب، 1381.

2- فراهانی فرد، سعید، (1382)، «اندیشه اقتصادی استاد شهید مطهری»، فصلنامه قبسات، دوره8، شماره 30-31.

3- قدردان قراملکی، محمدحسن، «ولایت فقیه از دیدگاه استاد مطهری»، در اندیشه سیاسی آیت الله مطهری، (1381)، به کوشش نجف لک زایی و دیگران، قم: بوستان کتاب، 1381.

4- گروه معارف اسلامی دانشگاه امام صادق، (1384)، خلاصه مجموعه آثار استاد مرتضی مطهری، تهران: دانشگاه امام صادق (ع).

5- محمدی، مجید، (1374)، دین­شناسی معاصر، تهران: قطره.

6- مطهری، مرتضی، (1390)، آشنایی با قرآن، جلد 13، تهران: صدرا.

7- ----------------، (1389)، آشنایی با قران، مجلدات 3 و 12، تهران: صدرا.

8- ----------------، (1390)، آزادی معنوی، تهران: صدرا.

9- ----------------، (1390)، انسان کامل، تهران: صدرا.

10- --------------، (1389)، آینده انقلاب اسلامی، تهران: صدرا.

11- --------------، (1389)، نظری به نظام اقتصادی اسلام، تهران: صدرا.

12- --------------، (1389)، نقدی بر مارکسیسم، تهران: صدرا.

13- --------------، (1389)، یادداشت­های استاد مطهری، جلد 8، تهران: صدرا.

14- میراحمدی، منصور، «آزادی از دیدگاه استاد مطهری»، در اندیشه سیاسی آیت الله مطهری، (1381)، به کوشش نجف لک زایی و دیگران، قم: بوستان کتاب، 1381.

15- واثقی، محمدحسین، (1387)، مصلح بیدار (مجموعه مصاحبه‌ها، مقالات، سخنرانیها و ... درباره زندگانی و شخصیت شهید آیه‌الله مطهری) (جلد 1)، تهران: صدرا.

 

 

 

فایل ها