راههای مقابله با جنگ شناختی (راهنماي افسران جوان جنگ نرم در عرصه جهاد تبيين )
راههای مقابله با جنگ شناختی (راهنماي افسران جوان جنگ نرم در عرصه جهاد تبيين )
منتشرشده توسط معاونت بررسی و گفتمانسازی سازمان بسیج اساتید کشور
از دیدگاه مقام معظم رهبری، «جهاد تبیین» نسخه مقابله با جنگ شناختی دشمن به منظور وارونه نشان دادن واقعیتهای مرتبط با ایران و تغییر محاسبات مردم، نخبگان و مسئولان است. ایشان در این زمینه تصریح دارند:
«در قبال این حرکت گمراهکنندهای که از صد طرف به سمت ملّت ایران سرازیر است و تأثیرگذاری بر افکار عمومی که یکی از هدفهای بزرگ دشمنان ایران و اسلام و انقلاب اسلامی است... «حرکت تبیین» خنثیکننده این توطئه دشمن و این حرکت دشمن است. ...این فضای عمومی در کنار مشکلاتی که ممکن است به وجود بیاورد، برکات بزرگی هم دارد؛ میتوانید افکار درست را، افکار صحیح را منتشر کنید، پاسخ به اشکالات را، پاسخ به ابهامآفرینیها را در این فضا با استفاده از این امکان منتشر کنید و میتوانید در این زمینه به معنای واقعی کلمه جهاد کنید»( بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان به مناسبت اربعین حسینی(ع)، 05/07/1400).
بنابراین، حال که جهاد تبیین به عنوان راهبرد و شیوه مقابله با جنگ شناختی تعیین شده، مسأله اصلی در این رابطه، چگونگی عملیاتی کردن این راهبرد است. درواقع، امروز يکي از مهمترين سؤالاتي که نزد جوانان مؤمن انقلابي که خود را آماده حضور در عرصه جهاد تبيين ميکنند، مساله اساسي "چه بايد کرد؟" است. در پاسخ به اين سوال مي توان به موارد زير اشاره نمود.
1. مقدمات معرفتي - ايماني
1-1. اعتقاد به جهاد
اولين گام در مسير موفقيت در جهاد تبيين، اعتقاد حقيقي داشتن به اينکه حضور در اين عرصه، حضور در ميدان جهاد است. اين اعتقاد ميتواند اراده ما را براي حضور در ميدان مصمم کند و گامهاي ما را استوار سازد. بدون شک مجاهدي که هنوز نسبت به اصل تهاجم دشمن و ضرورت جهاد و تقدس آن ترديد دارد، نخواهد توانست در اين ميدان ثابت قدم بوده و با انرژي حداکثري وارد ميدان شود.
1-2. توکل به خدا و اميد به نصرت الهي
توکل به خداوند متعال و اميدواري به نصرت الهي رمز مهم ديگر موفقيت در کار است. اين ياور ميتواند مجاهد راه خدا را در مواجهه با مصائب و مشکلاتي که در مسير جهاد و مبارزه بوجود ميآيد، ياري رساند و عامل عبور از آنها باشد. حقيقت آن است که به تعبير حکيم انقلاب اسلامي «در جنگ ارادهها هر ارادهاي غلبه پيدا کرد، پيروز خواهد شد. در ميدان، اراده را ضعيف نکنيد؛ در ميدان نبرد، اراده را دچار تزلزل نکنيد؛ اگر يک طرفِ جنگ در ميدان نبرد ارادهاش سست شد، قطعاً شکست خواهد خورد.» (3/3/95) لذا نبايد گذاشت که ارادهها سست بشود و تبليغات دشمن و وسوسههاي دشمن در اراده و عزم راسخ مجاهد راه حق تزلزل ايجاد کند که اين با توکل و اميد به خداوند متعال ممکن خواهد بود. درواقع، توکل به خدا و امید به نصرت او، مهمترین ابزار و شیوه قدرتبخش و توازنبخش به جبهه حق در مواجهه با جبهه باطل در صحنههای مختلف نامتقارن است و در جهاد تبیین نیز باید به این مهم توجه داشت.
1-3. ايمان به درستي راه
شک و ترديد در درستي راه، يکي از عواملي است که موجب سست شدن مجاهد راه حق در مسير جهاد میشود. کار دشمن نيز در اين ميان فتنهافکني و غبارآلوده کردن اوضاع و ايجاد ترديد در ذهن و عقل مجاهد است. رهبر معظم انقلاب اسلامي با شرح حوادث صدر اسلام و فتنهافکنی دشمنان و منافقان يادآور ميشوند:
«آن وقتي كه جنگ بدر هست، كار، دشوار نيست؛ آن وقتي كه در ميدانهاي نبرد حاضر ميشوند، با دشمناني كه مشخص است اين دشمن چه ميگويد، كار دشوار نيست. آن وقتي مسئله مشكل است كه اميرالمؤمنين در مقابل كساني واقع ميشود كه اينها مدعي اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛ اينجور نبود كه معتقد به اسلام هم نباشند، از اسلام برگشته باشند؛ نه، معتقدند به اسلام، راه را غلط ميروند، هواهاي نفساني كار دستشان ميدهد. اين، مشكلترين وضع است كه افراد را به شبهه مياندازد؛ به طوري كه اصحاب عبداللَّهبنمسعود ميآيند خدمت حضرت، ميگويند «انّا قد شككنا في هذا القتال»! چرا بايد شك كنند؟ اين شك خواص، پايهي حركت صحيح جامعهي اسلامي را مثل موريانه ميجود. ايني كه خواص در حقايق روشن ترديد پيدا كنند و شك پيدا كنند، اساس كارها را مشكل ميكند. مشكل كار اميرالمؤمنين، اين است. امروز هم همين است. امروز در سطح دنيا كه نگاه كنيد، همين جور است؛ در سطح داخل جامعهي خودمان كه نگاه كنيد، همين جور است. تبيين لازم است.» (در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون ، 22/9/88)
1-4. صداقت و راستي کلام
در مسير جهاد تبيين مجاهد راه خدا بايد خود را مدافع حق و حقيقت ببيند. درواقع، او قرار است که راوي روايت صحيح از حقيقت باشد و قرار نيست براي رسيدن به اهداف دست به فريب افکار عمومي زده و از بازگويي حقيقت سر باز زند! بدون شک اين صداقت و راستي در ميزان اثرگذاري پيام توليد شده او در اذهان عمومي جامعه مؤثر بوده و عاملي براي اعتمادسازي به مناديان جهاد تبيين خواهد بود. در این زمینه، سالها پيش حکيم انقلاب در ديدار با مسئولين رسانه ملي به آنها گوشزد فرمود: «در بيان خبر بايد شما كاري بكنيد كه مخاطبين شما احساس صداقت بكنند... صداقت داشتن به معناي اين نيست كه ما هرچه در چنتهمان است بريزيم بيرون، كه مبادا بگويند اينها صداقت ندارند. مراد اين نيست؛ بلكه مراد آن است كه چگونگي برخورد صدا و سيما با مقولة خبر و خبرهايي كه بايد داد، به گونهاي باشد كه مردم احساس كنند آنچه گفته ميشود واقع مطلب است.»(13/6/74)
2. الزامات اثرگذاري و توليد پيام
براي آنکه کار فرهنگي در ميدان جهاد روايت و تبيين اثرگذار باشد بايد توجه نمود که نيازمند توجه به چارچوب و مقرراتي هستيم که مهمترین آنها عبارتاند از:
2-1. حرکت مبتني بر علم و آگاهي
حرکت در مسير تبيين که هدفش نورافشاني بر تاريکخانه مافياي رسانهاي و مقابله با خط تحريف و دروغپردازي است، در اولين گام بايد مبتني بر علم و آگاهي صورت گيرد. بدون علم و آگاهي نميتوان مدعي بصيرتافزايي و روشنگري در جنگ روايتها بود! به همين خاطر است که شرط لازم براي ورود به ميدان جهاد تبيين کسب علم و آگاهي است که حداقل از دو طريق قابل کسب است:
1. مطالعه: افسران جوان جنگ نرم براي ورود به ميدان نبرد تبيين، بايد با همه توان مشغول مطالعه شوند! در دل اين مطالعه هم بايد به سؤالاتي اساسي پرداخت که:
اولاً؛ ابعاد هويتي و کيستي اردوگاه جبهه حق را مشخص ميکند،
ثانياً؛ پرده از ماهيت اردوگاه جبهه باطل بر ميدارد،
ثالثاً؛ عرصه معارضه و جدال حق و باطل را آشکار ميسازد.
حکيم انقلاب به بهانههاي مختلف بر ضرورت مطالعه گسترده و عميق جوانان تأکيد داشتهاند. از جمله آنکه سالها پیش تأکيد داشتند: «من کلّاً به جوانها و بخصوص به دانشجويان و طلاّب توصيه ميکنم که آگاهيهاي خودشان را افزايش دهند. بسياري از اين کجرويهايي که شما ملاحظه ميکنيد، ناشي از کمبود آگاهي است.
نسل امروز بايد از تاريخ کشورش اطّلاع داشته باشد؛ بخصوص از زمان مشروطيت به اين طرف را بداند.... بايد بدانيد که کشور شما در چه موقعيتي قرار داشته و دارد... شما بايد بخصوص تاريخ رژيم گذشته را بدانيد. نسل امروز ما درست نميداند که انقلاب اسلامي چگونه اين کشور را از چنگال آن رژيم خلاص کرده است... شما بايد تاريخ کودتاي رضاخان در اسفند ۱۲۹۹، بعد رسيدنش به سلطنت در ۱۳۰۳، بعد جانشين شدن محمدرضا را بدانيد... آگاهيهاي شما از مسائل جهان بايد بالا برود...
من گمانم اين است هر کسي، هر جواني و هر دانشجويي که بداند اين انقلاب و اين نظام، کشور را از دست چه گرگهاي خونآشامي گرفته و چه زحماتي را در اين بيستودو سال تحمّل کرده تا به اينجا رسيده و چه دشمنيهايي با آن شده و الان هم در کمين آن است، کاملاً ميفهمد که در اين نظام چه بايد بکند.... بنابراين، علاجي که من پيشنهاد ميکنم، کتابخواني، افزايش مطالعه است. (22/12/79)
2. مشورت با علما و راهنمايي گرفتن از صاحبنظران: يکي ديگر از راههاي کسب علم و آگاهي بهره گرفتن از داناياني است که به خوبي از ابعاد مسأله آگاهند. افسران جوان جنگ نرم بايد اتصال مستمري با صاحبنظران داشته و در عرصه نبرد روايتها به آنان مراجعه کرده و از ايشان راهنمايي بگيرند. اين امر يکي از الزامات مهمي است که ميتواند در موفقيت و اثربخشي تبيين موثر باشد.
2-2. اولويتشناسي
هر روز در فضاي مجازي دروغهاي فراواني منتشر ميگردد که اذهان عمومي را هدف قرار داده است. در اين ميان بايد توجه کرد که هر حرف ناصوابي نيازمند آن نيست که در جايگاه پاسخگويي قرار گيرد؛ زیرا اين امر ميتواند ما را مشغول به مسائلي کند که ارزش پاسخگويي نداشته و به نوعي تنه توان و انرژي و زمان ما را به هدر دهد، بدون آنکه اثرگذار باشد! در اين ميان بدون شک بايد تلاش کرد که اولويتها را شناخت و توان خود را مصروف مواجهه با اولويتها نمود. در این راستا، رهبر معظم انقلاب همواره به جمعهاي مختلف تأکيد داشتهاند: «به مسائل کليدي توجّه کنيد، اولويت را به مسائل کليدي بدهيد. به مسائل فرعي و درجهي دو گاهي انسان لازم است برسد، لکن جوري برخورد نشود با مسائل درجهي دو که مانع از حرکت جدّي و متمرکز به سمت مسائل کليدي بشود... توجّه کنيد دچار حاشيهها نشويد، دچار مسائل فرعي و بياولويت نشويد.» (22/4/99)
بدون شک کسي که نتواند اولويتها را بشناسد، بخش عمدهاي از توان خود را به هدر داده است! در همين راستا حکيم انقلاب خطاب به دانشجويان و جوانان گوشزد ميکنند که «گاهي اوقات سر يک چيز جزئي، گروههايي در درون کشور از خودمان با همديگر درگير ميشوند، سر يک امري که ضرورتي هم ندارد، لزومي هم ندارد؛ از دشمن غافل [ميشويم]؛ اينها ضعفهاي ما است؛ اين ضعفها را بايستي برطرف کرد. (12/8/94)
2-3. اقناعسازي و توليد پيام مستدل
يکي ديگر از ابزارهاي لازم براي اثرگذاري در توليد پيام، اقناعي بودن آن است. تبيين، روشنگر عقل است و عقل طالب استدلال، لذا کلامي اثرگذار است که مستدل باشد و ذهن مخاطب را به آرامش برساند. البته اقناع مبتني بر شناخت پيشفرضها ممکن خواهد بود، لذا بايد تلاش کرد تا ابتدا مخاطب را شناخت و سپس توجه کرد که اين مخاطب با کدام منطق اقناع خواهد شد. داستان اقناعسازي افکار عمومي داستان طولاني و عميقي است که نيازمند مطالعه علمي در اين عرصهايم و همه جهادگران عرصه تبيين بايد تلاش نمايند در اين زمينه مطالعاتي جدي داشته باشند. در این زمینه، حکيم فرزانه انقلاب اسلامي به جهادگران عرصه فرهنگ و تبيين تاکيد دارند:
«کار را عمقي انجام بدهيد؛ سعي کنيد اثر بگذاريد بر روي ذهنها؛ مخاطبان خود را اقناع کنيد با سخنان درست خودتان.« البته در ادامه راهکار چنين موفقيتي را هم برميشمارند و ميفرمايند: «اين کار، فکر کردن لازم دارد. اصحاب فکر، مردماني که داراي قدرت تفکّر هستند و مسائل را ميفهمند، همراه با اصحاب هنر، کساني که هنرِ ارائه دارند، هنر تبليغ دارند -از نقاّش و شاعر و فيلمساز و نويسنده و امثال اينها- بايد همه با هم دستبهدست هم بدهند، محصول کار چيزي از آب دربيايد که بر روي ذهن مخاطبين اثر بکند. يعني آن توطئهاي را که الان دارد اجرا ميشود - نه اينکه دارد برنامهريزي ميشود؛ برنامهريزياش خيلي قبل شده؛ الان دارد در کشور اجرا ميشود- خنثي بکند. (13/7/94)
معظم له در جايي ديگر تاکيد دارند که «در برابر اين هجوم بايد با شناخت زمان، درك زبان ارتباطاتي روز و آگاهي به نيازهاي مخاطب به روشنگري صحيح و اقناعكننده پرداخت و با دفاع مستدل و مستحكم شبههها را زدود.» (11/7/79).
2-4. هنر در خدمت تبيين
يکي از ابزارهاي اثربخشي تبيين، آميخته شدن پيام به هنر است. پيام با هنر جان ميگيرد و در قلبها و ذهنها فرو مينشيند و جاودانه ميشود و بدون شک آنچه آراسته به هنر باشد در همه عصرها و براي همه انسانها جذاب و مطلوب خواهد بود. حکيم انقلاب اسلامي معتقد است: «هنر، زبان رسايي براي همهي موضوعات و بهخصوص موضوعات پيچيدهاي مثل انقلاب است... هرچه امثال من دربارهي انقلاب بگوييم، نخواهيم توانست آن حقيقت عظيم را تشريح كنيم؛ مگر اينكه زبانِ هنر وارد ميدان شود. زبانِ هنر است كه ميتواند حوادث عظيم را تبيين و تشريح كند و ذهنها را روشن نمايد.» (13/11/77) حکيم انقلاب سالها پيش فرموده بودند: «اگر جمهوري اسلامي حرفي براي گفتن و يا ايدهاي براي عرضهكردن دارد، اين عرضه بايد با بهترين شيوهها كه همان هنر است انجام گيرد.» (10/3/63)
بنابراین، افسران جوان جنگ شناختی بدون شک بايد استعدادهاي هنريشان را پرورانده و به تدريج هنرمند شوند! و بدون شک هنرمندان اثرگذارترين جهادگران عرصه روايتگري و تبیین خواهند بود!
2-5. خوشفکري و ايدهپردازي براي مواجهه
کار تبيين نيازمند خلاقيت و خوشفکري است که انتظار ميرود نزد مجاهد جنگ روايتها موجود باشد. اين خوشفکري به شدت ميتواند ميزان اثرگذاري در توليد پيام را بالا ببرد. حکيم فرزانه تأکيد دارند براي آنکه کارهاي تبييني اثرگذار و اقناعکننده باشد: «اين کار، فکر کردن لازم دارد. اصحاب فکر، مردماني که داراي قدرت تفکّر هستند و مسائل را ميفهمند»(13/7/94). در اين مسير بايد توجه نمود که دشمن نيز با همه توان و توليد فکرش در تلاش است تا بيشترين اثرگذاري و تخريب را در جامعه هدف داشته باشد. حقيقت آن است که « سؤال و شبهه از ذهن خلّاق انسان متولّد ميشود»(6/6/96)لذا در اين جدال بايد صاحبان خلاقيت و نوآوري و خوشفکري ميداندار جهاد باشند.
2-6. ایجاد جریان تبیین برای رصد تحریفها و روشنگری به هنگام
اقدامات تبیینی توسط رسانهها علاوه بر اینکه باید یک حرکت سازماندهیشده، هدفمند و مستمر باشد، همچنین باید از دو ویژگی مهم دیگر نیز باید برخوردار باشد؛ اول ابتکار عمل داشتن و منفعل نبودن و دوم تهاجمی بودن. اجازه و فرصت دادن به جریان تحریف که کار خودش را بکند و سپس ما بخواهیم روشنگری کنیم؛ یعنی حداقل نیمی از بازی را باختن! و همواره قرار گرفتن در موضع پاسخگویی و جواب پس دادن نیز نتیجهاش واگذاری نیمه دیگر بازی خواهد بود! لذا در مجموع، جریان روشنگری باید جریانی باشد سازمانیافته، هدفمند، مستمر، فعال و تهاجمی. البته یک تفاوت معناداری بین جریان تحریف با جریان روشنگری وجود دارد و باید داشته باشد و آن نسبتش با حقیقت و صداقت است؛ جریان تحریف جریانی دروغپرداز و اغواگر است در حالی که مبنا و زیرساخت جریان روشنگری، حقیقت و صداقت است حتی در مواجهه با دشمن! اطلاعرسانی صحیح و به هنگام به علاوه تبیین منطقی مواضع و موضوعات تا حد زیادی میتواند جریان تحریف را خنثی کند هر چند عِدّه و عُدّه این جریان آنچنان زیاد است-به طول جبهه دشمن-که نمیتوان همه آنرا خنثی و بلا اثر نمود.
2-7. تبیین منشأ ناکارآمدیها و ضعفها
همانگونه که اشاره شد، در کارنامه انقلاب اسلامی، بهرغم برکات، دستاوردها و نقاط قوت فراوان، حاوی ضعفها و ناکارآمدیهایی نیز میباشد که تبیین ریشه این ناکارآمدیها و ضعفها نیز باید موردتوجه رسانهها قرار گیرد. درواقع، رسالت رسانهها در این حوزه آن است که با تبیین هنرمندانه و ماهرانه، واقعیتهای صحنه را برای مخاطبان تشریح سازند؛ بدین ترتیب که میان مدیریت دینی و انقلابی و ضعف عملکرد برخی مدیران تفکیک قائل شوند و روشن سازند که ضعفهای موجود، در عملکرد برخی مسئولان ریشه دارد نه در ذات مدیریت دینی یا حاکمیت نظام اسلامی. درواقع، رسانهها باید شبهه ناکارآمدی مدیریت دینی را به نحو مطلوب تبیین و پاسخ دهند، به گونهای که کاستیها و ضعفهای یک فرد یا یک مجموعه در حوزه مدیریتی، به حساب ناکارآمدی دین و نظام اسلامی در اداره جامعه گذاشته نشود.
2-8. تبیین ماهیت دشمن و توطئههای آن برای مقابله با انقلاب و نظام
بدون شک، تأثیرپذیری بخش از افکار عمومی داخلی از اقدامات روانی – رسانهای دشمن در قالب واژگونه نشان دادن واقعیتهای مرتبط با کشور، به دلیل عدمآگاهی و شناخت آنها از تلاش دشمن برای ارائهی تصویر نامطلوب از کشور است. به بیان دیگر، هنوز بخشی از جامعه به نقش رسانهها، فضای مجازی و تریبونهای دشمن در ماتریس خصومتورزی نظام سلطه با انقلاب اسلامی آگاهی چندانی ندارد و بنابراین، تصور میکنند که تمام آنچه که در رسانهها منتشر میشود، صحیح و منطبق با واقع است. در این راستا که اتفاقاً معطوف به تقویت سواد رسانهای جامعه هم میباشد، باید به تبیین نقش رسانهها و فضای مجازی در دشمن نظام سلطه با انقلاب اسلامی و اساساً جایگاه جنگ روانی – رسانهای در راهبردهای مقابلهای دشمن با نظام و انقلاب، که در قالب تحریف خود را نشان میدهد، بایستی با دقت و ظرافت تبیین و تشریح شود. آشنایی با رسانههای معاند، اهداف و گرداندگان آنها در این زمینه میتواند مدنظر قرار گیرد تا مخاطب ابتدا به ساکن بداند با چه رسانههایی طرف است و این رسانهها چه اهدافی دارند.
2-9. توجه جدی به فعالیتهای فکری و اندیشهورزانه
متأسفانه در جامعه مخاطب انقلابی، به دلایل مختلف، آنچه که در سالهای اخیر رواج یافته و جذابیت پیدا کرده است، غلبهی خبرمحوری و رویدادمحوری به جای مطالعه عمیق و تحلیلمحوری است. مبتنی بر این عارضه، بخشی از جامعه انقلابی، به دلیل ضعف آگاهی و قدرت تحلیل، براحتی تحت تأثیر تبلیغات سوء دشمنان قرار میگیرد. این در حالی است که معتقد به مبانی نظام و سیاستهای آن بوده، اما چون ضعف آگاهی و تحلیلی دارد، براحتی از فضاسازی رقیب متأثر میشود. برای رهایی از این نقیصه بایستی فعالیتهای فکری و اندیشهورزانه مانند کتابخوانی، کرسیهای فکری و نظریهپردازی جایگاه متناسب با خود را پیدا کند. اساساً اکنون رسانههای انقلابی وظیفه دارند که در کنار پمپاژ خبرهای خوب و دقت و سرعت در اطلاعرسانی، بنمایههای معرفتی و آموزشی جامعه مخاطب خود را بیش از پیش تقویت کنند؛ زیرا غبار تحریف دقیقاً بر شاخههای ضعف تحلیل قرار میگیرد و بارور میشود.
2-10. انعکاس به موقع اخبار و رویدادها
چابکی و چالاکی در انعکاس اخبار و رویدادها، رسالت دیگری است که رسانهها باید برای انجام رسالتهای تبیینی خود به آن توجه داشته باشند. بویژه باتوجه به گسترش رسانههای مجازی و ایجاد پدپدههای نوینی چون «شهروند خبرنگاری» که سرعت تولید و انعکاس اخبار و رویدادها را در مقایسه با گذشته، به طور شگرفی افزایش داده است، توجه به این موضوع، حائز اهمیت است. درواقع، توجه به این موضوع، شیوهای به منظور گرفتن ابزار رسانه از دست دشمن نیز میباشد.
2-11. فعالیت جبههای
رسانههای انقلابی باید فعالیت جبههای داشته باشند؛ یعنی باید از عملکرد جزیرهای بپرهیزند و به گونهای عمل کنند که از مجموعهی ظرفیتهای جبههی رسانهای انقلاب اسلامی استفاده کنند. به عبارتی، عمکرد رسانههای انقلابی باید مکمل یکدیگر باشد. در این زمینه، رهبری معظم انقلاب اسلامی میفرمایند:
«… همهی بخشهای صداوسیما اعضای مختلفی هستند که کارهای گوناگونی انجام میدهند؛ اما همه به این هدف منتهی میشود؛ یعنی دیگر رادیو، با تلویزیون، با بخش فنّی، با بخش تحقیقاتی، با کار بینالمللی و با کارهای جانبی دیگر و اینها با همدیگر هیچگونه تفاوتی ندارند. همه تلاش میکنند برای اینکه این مقصود محقّق شود؛ یعنی این پیامها تولید و به شکل صحیحی توزیع گردد. رادیو بخشی از کار را به عهده میگیرد؛ هرکدام از بخشهای مختلف رادیو کارهایی را به عهده میگیرند. تلویزیون بخشهایی از کار را به عهده میگیرد: برنامهی طنز یک بخش از کار را به عهده میگیرد؛ برنامهی میزگرد صرفاً علمی یک بخش از کار را به عهده میگیرد؛ برنامهی فیلمهای تولیدشده یک بخش را به عهده میگیرد و حتّی برنامهی فیلمهای خارجی عهدهدار بخشی از کار را میشود. پس وقتی این مدیریت هست، طوری انتخاب میکنید که همهی اجزای این صحنهی عظیم صداوسیما متوجّه همان هدف باشند. برآیند همهی کارها همان هدف بزرگ، یعنی انتقال پیامهای صحیح به ذهن مردم است.»
بهتبع برنامهریزی راهبردی و وجود چشمانداز، مأموریت، راهبرد و اهداف در جبههی رسانهای انقلاب اسلامی، تمام عناصر دولتی و خصوصی، رسمی و غیررسمی، خرد و کلان، جایگاه خود را مییابند و هرکدام در سنگر خود، به سمت هدف مشترک حرکت میکنند. به تعبیری دیگر، هرکدام از عناصر رسانهای –از یک شبکهی تلویزیونی رسمی تا یک مجموعهی فیلمسازی، تا هنرمندان آتش به اختیار، و…- بهمثابهی قطعات یک جورچین، در طرح کلی و برنامهی راهبردی جبههی رسانهای نقش مییابند و در کل، به یک تصویر واحد میرسند. در این وضعیت، همافزایی مبتنی بر «وحدت در مسیر چشمانداز» شکل میگیرد و با حداکثر توان بهپیش میرود. طبیعی است که وحدت و همافزایی و مفاهیمی از این قبیل، نسبی بوده و در عالم واقع هیچگاه صددرصد محقق نمیشوند اما آنچه مدنظر است وحدت و همافزایی حداکثری است.
3. الزامات سواد رسانهاي
يکي از مهمترين ملاحظاتي که بايد مورد توجه جهادگران عرصه تبيين قرار گيرد آن است که اين جنگ روايتها امروز مهمترين بستر فعاليت خود را فضاي مجازي قرار داده است. درواقع، مختصات و ميدان نبرد در فضاي مجازي است. همين امر ما را وا ميدارد که به ملاحظاتي در این زمینه توجه نماييم که مهمترين آنها عبارتند از:
3-1. آشنايي با ابزارهای نوين ارتباطی
آشنايي و توانمندسازي نيروها براي فعاليت در فضاي مجازي يکي از مقدمات ضروري کار جهاد تبيين در زمانه ما است. حقيقت آن است که به فضاي مجازي هم ميتوان نگاه تهديد داشت و هم نگاه فرصت. اما واقعيت آن است که ابزاري ضروري است که استفاده از آن در دنياي امروز اجتنابناپذير شده است. لذا به جاي بيتوجهي به آن بايد تلاش کرد تا بر آن مسلط شد و آن را در خدمت اهداف جبهه حق قرار داد. به همبين خاطر است که حکيم انقلاب نگاه مثبت به اين ماجرا داشته و معتقدند: «جوانها امروز در فضاي مجازي فعّالند؛ فضاي مجازي ميتواند ابزاري باشد براي زدن توي دهن دشمنان.» (19/10/97)
3-2. مخاطبشناسي
بدون شک يکي از مهمترين مراحل کار تبيين شناخت مخاطب است. بدون شک مخاطب پيام معنادار نميشود و اين مخاطب است که به پيام جهت و هويت و معنا ميبخشد. پيام، محتوايي است که قرار است ذهن مخاطب را درگير کند، لذا ابتدا بايد مخاطب و دنياي ذهني او را شناخت و سپس متناسب با آن پيام را توليد نمود. بر همین مبنا است که حکیم انقلاب یادآور می شوند: «وقتي كه انسان در جمعي مشغول صحبت ميشود، اگر بداند كه مخاطب او كيست و مخاطب خود را انتخاب كند و آن مخاطب را مورد نظر قرار بدهد، طبعاً محتوا را هم به تبع انتخاب مخاطب، به تناسب نياز او انتخاب خواهد كرد. پس اين دو مرتبط و متصل به يكديگر است.» (2/2/77)
معظم له تاکید دارند: «آن كسي كه ميخواهد مخاطب خود را هدايت بكند، ابتدا بايد ببيند آن بخش جهالت او و آن بخش آسيبپذير ذهن او كجاست. بايد آن امواجي را كه بر روي ذهن مخاطبين شما تلاش و كار ميكند تا تخريب كند بشناسيد؛ تا بدانيد جوان چه چيزي را احتياج دارد كه به او بگوييد. طوري نباشد كه دهها سؤال در ذهن مخاطب ما وجود داشته باشد و ما به جاي پاسخگويي به آن سؤالها و استفهامها، يك مطلب ديگر را كه اصلاً براي او مورد سؤال نيست مطرح بكنيم.... در هر جا كه با مخاطبين خودمان مواجه هستيم، اوّل بايد بدانيم كه آن سؤال و استفهامي كه در ذهن اين جوان است چيست. البته مواردي هم پيش ميآيد كه سؤال و استفهامي كه در ذهن اوست، اهميت كمي دارد و شما ترجيح ميدهيد چيز مهمتري را به او بگوييد. البته بايد همين طور عمل كنيد. ليكن امروز كه شبهات، سؤالها و استفهامهاي گوناگون را به فكر قشرهاي مختلف، عليالخصوص جوانان، تزريق ميكنند، مُبلّغ دين بايستي آن شبهه را، آن موج مخرّب و مفسد و مضر را بشناسد، تا بداند كه ميخواهد علاج چه دردي را بكند و كدام خلأ را ميخواهد پر بكند.» (2/2/77)
بدون شک مخاطب دهه 70 و دهه 80 با مخاطبی که متعلق به دهه 50 و 60 دنیای متفاوتی دارد و از منظری دیگر به پدیده ها مینگرد. ذائقه او ذائقه متفاوتی است و کسی که نتواند این تفاوت ها را تشخیص دهد و همان پاسخی را به سوالی مطروحه از دو نسل دهد، مجاهدی توانمند در عرصه جهاد تبیین نخواهد بود. حتی سوالات و شبهات و ابهامات نسلها نیز با هم متفاوت است و دغدغههای متفاوت آنها را به طرح سوالهای متفاوت هدایت می کند. لذا حتماً در این مسیر جهاد تبیین و رفتن به میدان جنگ روایتها باید مخاطب را شنخات و متناسب با شرایط او تبیینگری نمود.
4. الزامات کار گروهي و تشکيلاتي
يکي از مهمترين الزامات جهاد تبيين توجه به کار تيمي و تشکيلاتي است. براي آنکه بتوان در ميدان جهاد تبيين و جنگ روايتها سربلند بيرون آمد، بدون شک بايد تلاش کرد تا کار در قالب تيمي و تشکيلاتي دنبال گردد. در اين ميدان هر چند تک تک افراد سربازان و افسران جنگ نرم به حساب ميآيند، اما اين سربازان و افسران اگر در قالب يک دسته و يک گروهان و گردان عمل کنند، اثر آنان شگفتانگيز خواهد بود.
4-1. فوائد کار تشکيلاتي
کار گروهي و تشکيلاتي ميتواند فوايد فراواني را در عرصه جهاد تبيين به همراه داشته باشد:
1. کار تشکيلاتي موجب همافزايي تواناييها است و با کنار هم قرار گرفتن استعدادها، حاصل کار بدون شک ارتقا خواهد يافت. بنابراین، هم منجر به ارتقای کيفيت خروجيها شده و هم ميزان اثربخشي را افزايش ميدهد و هم بر سرعت توليد محتوا ميافزايد و هم در انتشار و بازنشر و فراگيري آن مؤثر خواهد بود.
2. کار تشکيلاتي از هدر رفتن فعاليتها جلوگيري کرده و با نظمبخشي به فعاليتها، جلوي موازيکاری و کارهاي تکراري را ميگيرد.
3. کار تشکيلاتي ميتواند فرصت را براي به اشتراک گذاشتن تجربيات هم فراهم آورد و بر پختگي کار بيفزايد و از تکرار خطاها جلوگيري نمايد.
4. کار تشکيلاتي ميتواند بخش زيادي از نيروهاي اجتماعي را که احياناً خود را در اين جهاد ناتوان ميبينند و نميدانند بايد چه کنند را به خدمت گرفته و براي هر کدام از آنها به اندازه توان و تخصصشان تعريف نقش میکند.
5. کار تشکيلاتي ايمان و اميد به موفقيت را در کالبد اعضا ميدمد و اجازه نميدهد که تنهاييها و خستگيها و مصائب و مشکلات جهاد، مجاهد في سبيل الله را در ميانه ميدان سرخورده و منفعل و منزوي نمايد.
با توجه به اين مختصات است که حکيم انقلاب اسلامي همه را دعوت به کار گروهي و تشکيلاتي کرده و با صراحت اعلام ميدارند: «تشکيلات يکي از فرايض هر گروه مردمي است که يک هدفي را دنبال ميکنند. تشکيلات يعني نظم يعني تقسيم وظايف يعني ارتباط و اتصال و زنجيرهاي کار کردن؛ اين معناي تشکيلات است.» و در ادامه ميفرمايند: «هيچ کاري بدون تشکيلات پيش نميرود. انقلاب اسلامي ايران هم بدون تشکيلات پيش نرفت و پيروز نشد.» (27/11/60) حکيم انقلاب بر اين باورند که: «تشکلها ميتوانند مصونيت بخش باشند» (24/9/87) و با همين باور از کار تشکيلاتي حمايت ميکنند و به عنوان نمونه ميفرمايند: «هر آنچه که يک جمع متعهد صاحب انديشه و هنر را دور هم جمع کند و بتواند مثل نخ تسبيح اينها را مجتمع نمايد يکي از بزرگترين رحمت ها و نعمتهاي الهي است.» (8/11/81)
4-2. تعريف خاکريز
نکته قابل ملاحظه ديگري که در کار جهاد تبيين بايد مورد توجه قرار گيرد آن است که قرار نيست در اين جبهه طولاني، همه کارها بر عهده ما و گروه و تشکيلات ما باشد و ما مجبور باشيم که در همه عرصههاي جهاد تبيين خود را آماده کنيم! در اين ميدان بايد تلاش نمود تا به اندازه بضاعت، خاکريزي براي خود تعريف کنيم و مسئوليت پدافند به پهناي آن خاکريز را بر عهده بگيريم و اجازه ندهيم که دشمن از آن عبور کند! بدون شک محصول اتصال اين خاکريزهاي کوچک، حفاظت از همان جبهه طولاني خواهد بود که اجازه عمل دشمن را سلب خواهد کرد.
4-3. تقسيم کار
در ميدان جهاد تبين حتماً بايد تقسيم کار داشته باشيم و نقشهاي مختلفي را براي افراد تعيين نماييم. قرار نيست که در اين ميدان همه يک تخصص داشته باشند و به يک کار مشغول باشند، بلکه تخصصهاي مختلفي در کاري تيمي در کنار يکديگر به نقشآفريني مشغولند. آنچه مهم است خروجي کار است که محصول کار تيمي و تقسيم کار بوده است.
4-4. اتخاذ سياستهاي آفندي
در ميدان جهاد تبيين قرار نيست که ما فقط رويکرد پدافندي داشته باشيم و صرفاً به شبهات وارده دشمن پاسخگو باشيم. بدون شک يکي از وظايف و مأموريتهاي ما، اتخاذ راهبرد تهاجمي نسبت به مخالفان و دشمنان خواهد بود. سياستهاي آفندي ميتواند دشمنان ما در ميدان جنگ روايتها را به انفعال کشانده و ضعفهاي آنان را برجسته سازد. اين سياست ميتواند روحيه جريان انقلابي را در جهاد تبيين تقويت کند و به افکار عمومي نشان دهد که اين جريان حرفهاي بسياري براي نقد و به چالش کشاندن رقيب دارد که به تدريج رونمايي خواهد کرد.
4-5. ساختار پيشنهادي تشکلهاي جهاد تبيين
در ميدان جهاد تبيين بايد به سمت شکل دادن به "تشکلهاي خودجوش انقلابي" برویم که حکيم انقلاب اسلامي سالها پيش بر ضرورت فعاليت آنها تأکيد داشتند. معظم له از جوانان مؤمن انقلابي و مسئولان فرهنگي کشور خواسته بودند: «اين مجموعههاي خودجوش مردمي که کار فرهنگي ميکنند -که الان در سرتاسر کشور هزاران مجموعهي خودجوش مردمي هست که دارند خودشان کار ميکنند، خودشان فکر ميکنند، خودشان تلاش ميکنند و کار فرهنگي ميکنند- روزبهروز بايد توسعه پيدا کنند» (1/1/95). در اين ميان، تشکلهاي خودجوش بايد حداقل بخشهاي زير را در مجموعه خود فعال نمايند:
1. شوراي مديريت: کار تشکيلاتي بدون داشتن مديريت واحد معنا نخواهد داشت. لذا در رأس حتماً بايد يک فرمانده يا تيم فرماندهي حرف آخر را بزند و کارها را مديريت و برنامهريزي نمايد. البته اين تصميمگيري در فرآيند مشورتي بايد دنبال شود. طبيعي است که خوشفکرترينها که از توان و تجربه مديريتي در عرصه فرهنگ برخوردارند و از وجاهت و نفوذ لازم براي بسيج نيروها برخوردارند، گزينههاي مناسب براي اين سمت هستند.
2. اتاق فکر: کار تشکيلاتي در عرصه جهاد تبيين بدون اتاق فکر ممکن نخواهد بود. اتاق فکر ميتواند اولويتها و جهتگيريها را تشخيص و دستورکار فعاليت تيم را مشخص نمايد.
3. اتاق رصد شبهات: بخش ضروري کار در عرصه جهاد تبيين، شناخت به هنگام نسبت به عملکرد دشمن است که روزانه شبهات متنوع و مختلفي را از طريق رسانههاي خود منتشر ميسازد. براي شناسايي اين حجم از شبهات، نيازمند تشکيل اتاق رصد وضعيت و شبهات هستيم. طبيعي است که اين اتاق شامل کارشناسان رسانهاي است که به مختصات کار رسانههاي دشمن آگاهند و محتواهاي توليده شده از چشم تيزبين آنها مخفي نخواهد ماند.
4. گروههاي تبيين مواضع: در تقسيم کار صورت گرفته با گروههاي تخصصي تبيين مواضع مواجه هستيم که به واقع محوريت عمليات را بر عهده دارند و به توليد محتوا مشغولند و محفل نخبگاني هستند که کار پاسخگويي به سؤالات و ابهامات و شبهات احصا شده توسط اتاق رصد را بر عهده دارند و با مطالعه و اولويتبندي شبهات و با توجه به مخاطبين، پاسخي درخور را آماده نشر خواهد کرد.
5. اتاق پردازش هنري – رسانهاي: پپام توليد شده در محفل کارشناسي بدون شک بايد با خميرمايه هنر، ورز داده شده تا براي بيشترين اثرگذاري آماده گردد. طبيعي است که در اين مسير حتماً بايد ملاحظات اثربخشي کار نيز مورد بررسي قرار گيرد تا استانداردهاي لازم محقق شود.
6. شبکه توزيع و بازنشر: در نهایت، پيام نهايي آماده شده بايد در فرآيند پخش شبکهاي پيام قرار گيرد و با متخصات و اقتضائات رسانه و فضاي مجازي با بيشترين توان بازنشر يابد. شبکهسازي تکثير پيام يکي از مهمترين مراحل کار است؛ زیرا دشمن از شبکه گسترده توزيع شبهه و ابهام برخوردار است و ما هم بايد بتوانيم به گستردهگي شبکه دشمن، شبکه توزيع پيام داشته باشيم و اجازه ندهيم که تنها قلب و ذهن افکارعمومي از جانب دشمن مورد هجمه واقع شود.
در اين ماجرا حتماً شبکههاي مختلف و تشکلهاي خودجوش انقلابي بايد همديگر را پيدا کرده و به يکديگر متصل شوند و منطق و مباني کار شبکهاي را عملياتي نمايند و فراموش نبايد کرد که پاسخهاي توليد شده تا جاي ممکن بايد در همان محيطها و بين همان مخاطبيني منتشر گردد که مورد هجمه شبهه دشمن قرار گرفتهاند. و گرنه اگر بمبهاي شبهه دشمن بر قلب و جان يک بخش خاص از جامعه آوار گردد و ما پيامها و محتواهايمان را در جاي ديگري منتشر نماييم، بدون شک از اثرگذاري نهايي کار ما کاسته خواهد شد.
سخن پایانی
تلاش برای از بین بردن امید مردم با القای بنبست در کشور و تسلیمسازی آن در برابر دشمنان توسط جریان تحریف، پروژهای است که در جنگ اقتصادی – معیشتی دشمنان، نقش مکمل دارد و در حوزهی روانی – رسانهای قرار میگیرد. درواقع، این پروژه اگرچه در بستر بهرهبرداری از برخی شرایط نامطلوب داخلی و با نقشهی دشمنان شکل گرفته است، اما در اساس برای اثرگذاری بیشتر تبعات و خسارتهای حملات اقتصادی به کشور طراحی شده است.
نکتهی مهم در مواجهه با این جنگ، در قدم اول تلاش برای اعتبارزدایی از آن، با واژگونهسازی فرضیات بنیادیناش میباشد. در گام بعدی باید تلاش شود تا ظرفیتهای بنبستشکن کشور در ابعاد نظری و عملی و سپس واقعیتهای امیدبخش کشور بازگویی شود. در نهایت نیز باید تلاش شود تا با اتخاذ شیوهها و راهکارهای مقتضی، امید و اعتماد افکار عمومی به نظام و کارگزاران آن برای حل مشکلات و عبور از شرایط کنونی نیز حفظ و تقویت شود. در نهایت، وضعیت کنونی کشور، بهرغم همهی مشکلات داخلی و فشارهای خارجی، مغایر با میل و تصویر برساختهی دشمنان است. درواقع، تصویر واقعی کشور، بسی روشنتر و امیدوارکنندهتر از تصویرسازی دروغین دشمنان است.
نکته دیگر آنکه در ارتباط با شکست جریان تحریف برای به شکست کشاندن جریان تحریم باید گفت که در رویارویی جبهه حق و باطل، تحریف همواره یک شیوه و ابزار کارآمد، مؤثر و البته پیچیده بوده است. با این حال، این بدان معنا نیست که جریان تحریف را نتوان شکست داد. اساساً انقلاب اسلامی از یک زوایه، محصول شکست جریان تحریف است؛ زیرا در زمانهی وقوع انقلاب، متأثر از تبلیغات غربی، تصور میشد که دین صرفاً افیون تودههاست و قادر به ایجاد تحول سیاسی اجتماعی نیست. انقلاب نه تنها گرفتار این تصویر تحریفشده از دین و زمانه نشد، بلکه درست در نقطهی مقابل آن، تحولی عظیم خلق کرد که ابعاد آن فرای مرزهای ایران را نیز درنوردید. در مقاطع بعدی نیز همچون دفاع مقدس این تجربه تکرار شد. بنابراین، به شرط ایستادگی و استواری قدم میتوان جریان تحریف و تحریم را شکست داد. محرک و نقطه قوت نظام در این حوزه، علاوه بر اقدامات قاطع برای حل مشکلات و بویژه ثباتبخشی به اقتصاد کشور، دقت در انجام بهینه و دقیق رسالت جهاد تبیین است که امید است بیش از پیش از سوی نخبگان، مسئولان و رسانههای انقلابی موردتوجه قرار گیرد.