مسئولیتپذیری و تکلیف در انتخابات
مسئولیتپذیری و تکلیف در انتخابات
به گزارش مرکز رسانه و ارتباطات نهضت استادی بسیج (ناب)، انتخابات در ایران در کنار فرصتها و امیدهایی که خلق میکند، همواره با آسیبها، چالشها و ضعفهایی هم همراه است. میتوان گفت که مهمترین چالشی که از پسِ انتخابات متوجه مردم، کشور و نظام شده است، محقق نشدن انتظارات آنها از نتیجهی انتخابات یا منتخبین ملت میباشد. شاید بتوان گفت که چرا علیرغم اینکه نتیجه انتخابات باید منجر به کاهش مشکلات و تقویت نقاط قوت شود، اما نتیجه عکس حاصل میشود، به پیاده نشدن، کمتوجهی یا پیاده شدن ناقص راهبردهای نظام در انتخابات برمیگردد؛ به این معنا که اگرچه ارکان اصلی راهبردهای نظام در انتخابات از قبیل سلامت، امنیت، مشارکت، رقابت و انتخاب اصلح موردتوجه است، اما حساسیت و دقت لازم و کافی، در تحقق تام و تمام همگی این راهبردها در انتخابات صورت نمیگیرد. به عنوان مثال، اگرچه معمولاً نسبت به پیاده شدن راهبردهایی چون سلامت، امنیت، مشارکت، رقابت، انتخاب اصلح و... توجه میشود، اما به واسطهی درک غیردقیقی که از عمل به این مفاهیم و راهبردها وجود دارد، معمولاً نسبت به تحقق تام و تمام آنها بیتوجهی میشود.
درواقع، تحقق مطلوب راهبردهای نظام در انتخابات و بهرهمند شدن مردم و کشور از نتایج مطلوب انتخابات منوط به داشتن حس و احساس مسئولیت و تکلیف در انتخابات است، حال آنکه تصور میشود که این تکلیف صرفاً محدود به مشارکت در انتخابات است و سایر حوزهها را در برنمیگیرد. از اینرو، در متن حاضر تلاش میشود تا حدود و ثغور «مسئولیت و تکلیف در انتخابات» تبیین و تشریح شود. در عین حال تلاش میشود تا به پیامدهای کمتوجهی یا بیتوجهی به این تکلیف در معنای اتم کلمه نیز پرداخته شود. مبرهن است که دغدغه اساسی در این زمینه، معطوف به کیفیسازی نتیجه انتخابات، بهرهمند شدن کشور از نتایج مطلوب انتخابات، گرهگشایی از مشکلات مردم و امیدآفرینی است.
حدود و ثغور مسئولیت و تکلیف در انتخابات
1- احساس تکلیف مطلق و عام است؛ یعنی در تمامی مراحل انتخابات و در ارتباط با تمام ابعاد راهبردهای نظام باید ساری و جاری باشد. به عنوان مثال، همانگونه که تمامی آحاد ملت تکلیف دارند که در انتخابات مشارکت داشته باشند، قبل از آن تکلیف دارند که به برگزاری انتخابات در شرایط سلامت و امنیت کمک کنند و بعد از این نیز تکلیف دارند که به کاندیدای اصلح رأی بدهند و در نهایت، تکلیف دارند که نتیجه انتخابات که توسط مراجع قانونی و رسمی اعلام میشود را بپذیرند. بنابراین، مطلق و عام بودن تکلیف در انتخابات به معنای ساری، جاری و حاکم بودن تکلیف در تمامی مراحل انتخابات است.
2- تکلیف ملازم اختیار و مسئولیت است: در نگاه تکلیفی، افراد و مردم در حکم کسانی که باید صرفاً پیرو دستورات و رهنمودهایی باشند، قلمداد نمیشوند، بلکه در اینجا، افراد به عنوان عواملی آگاه، مختار و در عین حال مسئولاند که باید با آگاهی، اختیار و البته، احساس مسئولیت مبادرت به انتخاب کنند. اهمیت این موضوع بدان سبب است که بالاخره از برآیند همین احساس مسئولیت و تکلیف است که نتیجهی انتخابات مشخص میشود. بنابراین، هرچه این احساس تکلیف و مسئولیت، آگاهانهتر و دقیقتر باشد، نتیجهای که از طریق آن حاصل میشود، دقیقتر، بهتر و کارآمدتر خواهد بود. قابلذکر است که برپایه اندیشه و آموزههای اسلامی، انسان در عین مختار و آزاد بودن، مسئول رفتار و اعمال اختیاری و موضعگیریهای خود است: « وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ »؛ اگر به او قدرت انتخاب و گزینش داده شد، باید برای انتخاب و گزینش خویش دلیل داشته باشد و در مقابلِ امکانات، ابزارها و فرصتهایی که به او داده شده، پاسخگو باشد: «إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا». بنابراین، این طور نیست که انسان در مقابل آزادی هیچ گونه تکلیف و تعهدی نداشته باشد. این آزادی لوازمی دارد و انسان باید به لوازم انتخاب و گزینشی که میکند پایبند باشد. ازجمله لوازم این آزادی، داشتن حجت است.
3- تکلیف ملازم حق است: ملازمه حق و تکلیف یک اصل بدیهی و جا افتاده است؛ تکلیف متوجه ما است، چون قبل از آن، ما ذیحق محسوب میشویم و برعکس. بنابراین، در تکلیف درواقع، تلاش میشود تا حقوق مکلفین نیز پاس داشته شود. «من در انتخابات شرکت میکنم، من در انتخابات تلاش میکنم تا فرد اصلح را انتخاب کنم»؛ زیرا از این طریق میخواهم حق خود در تعیین سرنوشت فردی، اجتماعی و ملی را ادا کرده و پاس بدارم. جالب آنکه شرکت در انتخابات یک حق شخصی است اما علاوه بر این، یک حق عمومی هم هست. اگر قرار است همه با هم زندگی کنند، پس باید همه با هم در اداره جامعه مشارکت کنند، با این مبنا، هیچکس نمیتواند بگوید که من فقط به فکر منافع خودم هستم و به منافع عمومی کاری ندارم. اینجا جامعه میتواند شرکت در انتخابات را از فرد مطالبه کند.
4- تکلیف مبانی عقلی، شرعی و ناظر به شرایط موجود دارد: تکلیف فقط مبانی شرعی/ اسلامی ندارد، بلکه در کنار این مبانی، حتی ناظر به شرایط و وضعیت کنونی کشور هم ضرورت ایجابی دارد. به عبارت دقیقتر، هماکنون نسبت به وضعیت موجود کشور و مسئولان مختلف، انتقادهای زیادی در جامعه وجود دارد که تغییر این وضعیت، جز با احساس تکلیف و حضور آگاهانه
ملت در انتخابات و مبادرت آنها به انتخاب اصلح، میسر نیست. به عبارت دقیقتر، تغییر وضع موجود جز با انجام درست و دقیق تکلیف در انتخابات میسر نیست. منطق قرآنی نیز بر این گزاره صحه میگذارد: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم وَإِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَومٍ سوءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ وَما لَهُم مِن دونِهِ مِن والٍ»: خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت! بنابراین، مطابق با نگاه تکلیفی، اگر هم اوضاع موجود مورد رضایت نیست، این تکلیف ما است که برای تغییر آن تلاش کنیم؛ از طریق انتخاب اصلح.
ذکر این نکته هم لازم است که برخی میگویند «ادبیات "تعیین وظیفه شرعی" کردن« در مصادیق سیاسی از جمله انتخابات، ادبیات نابالغ پنداری مردم است؛ اگر مردم بالغ و رشیدند و از قدرت تشخیص برخوردارند، پس باید به شعور و بلوغ آنها احترام گذاشت و اجازه داد خودشان بر مبنای درک و تحلیلشان از جریانات به تصمیم برسند. در پاسخ به این شبهه باید گفت که زبان تکلیف اتفاقاً زبان بلوغ است. ما میگوئیم زمانی فرد مکلف میشود که بالغ شود. انسانی که بالغ است مکلف میشود. این یک اصل پذیرفتنی در همه جای دنیاست. وقتی افراد مکلف به قانون میشوند که شرط سنی بلوغ را پیدا کرده باشند. مضاف بر این، این شبهه وجهی
ندارد؛ زیرا ادبیات و زبان دینی از جمله استناد به حق و تکلیف شرعی در جامعهای صورت میگیرد و به بخش اصلی زیست قاطبه ملتی تبدیل شده است که اکثریت قریب به اتفاق آنها مسلمان بوده و رویکرد حاکم بر زندگی آنها دین و ادبیات دینی است.
داشتن حجت شرعی، اوج عمل به تکلیف در انتخابات
همانگونه که گفته شد، تکلیف در انتخابات مقولهای عام و مطلق است که در ارتباط با همهی مراحل و راهبردهای معطوف به انتخابات باید جاری و ساری باشد. با این حال، مهمترین، حساسترین و تعیینکنندهترین مرحله و راهبردی که در آن عمل درست به تکلیف میتواند، بیش از سایر مراحل مؤثر باشد، مرحله یا راهبرد انتخاب اصلح است. در ارتباط با عمل به تکلیف در این مرحله نیز باید گفت که عمل به تکلیف در این مرحله نیز منوط به آن است که در تلاش برای رسیدن به انتخاب اصلح، «حجت شرعی» داشته باشیم. در این زمینه، مقام معظم رهبری میفرمایند:
«نكته مهم این است كه برای انتخاب خوب و درست، باید معیارها را شناخت و با مشورت و تفكر، و دست یافتن به حجت شرعی، نامزد اصلح را انتخاب كرد.»(بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، 25/02/1392) «خودمان را به حجت شرعی برسانیم. اگر انسان بر طبق حجت شرعی کار کرد، چنانچه بعداً غلط هم از آب دربيايد، باز سرفراز است، ميگويد من تكليفم را عمل كردم؛ اما اگر بر طبق حجت شرعى عمل نكنيم، بعد خطا از آب در بيايد، خودمان را ملامت خواهيم كرد؛ عذرى نداريم، حجتى نداريم.» (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، 25/02/1392)
بنابراین، در انتخاب اصلح نمیتوان تقلیدی عمل کرد، بلکه باید تلاش کرد تا به علم و یقین یا ظن معتبر رسید. فایدهای که بر این امر مترتب است آن است که زمانی که انتخاب با حجت شرعی صورت پذیرفت، دغدغهای نسبت به آینده نیست: «اگر انسان بر طبق حجت شرعى كار كرد، چنانچه بعداً غلط هم از آب دربيايد، باز سرفراز است، ميگويد من تكليفم را عمل كردم؛ اما اگر بر طبق حجت شرعى عمل نكنيم، بعد خطا از آب دربيايد، خودمان را ملامت خواهيم كرد؛ عذرى نداريم، حجتى نداريم.»(بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، 25/02/1392)
سؤالی که در این میان مطرح میشود، همانا چگونگی رسیدن به حجت شرعی است؟ از نظر رهبر معظم انقلاب، راههای اصلی دستیابی به حجت شرعی، تحقیق و مشورت است.
« از افرادى كه ممكن است ما را هدايت كنند، راهنمائى كنند، كمك بخواهيم؛ بالاخره خودمان را به حجت شرعى برسانيم.» «من و شما بايد نگاه كنيم ببينيم در بين اين صالحها كدام صالحترند، كدام بيشتر به درد مردم ميخورند، كدام بيشتر ميتوانند اين بار سنگين را بر دوش بكشند و با امانتِ كامل اين راه را ادامه دهند و پيش ببرند؛ اين را بايد من و شما نگاه كنيم، ببينيم، بشناسيم. از افرادى كه ممكن است ما را هدايت كنند، راهنمائى كنند، كمك بخواهيم؛ بالاخره خودمان را به حجت شرعى برسانيم.»(بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، 25/02/1392)
بنابراین، رسیدن به حجت شرعی بدون تحقیق میسر نیست. درواقع، با تحقیق و تفحص نسبت به اصلح بودن یکی از نامزدهای ریاست جمهوری باید به علم و یقین رسید. در چنین شرایطی است که حجت شرعی حاصل خواهد شد. در عین حال باید توجه داشت که مشورت خواستن و استفاده از خبره به تنهایی کفایت نمیکند. اساساً رجوع به خبره نیز نیاز به تحقیق و اطمینان دارد. به بیان دیگر، باید به خبرگی فرد و اطمینان داشتن به خبره مبنی بر اینکه او آگاه و عالم به موضوع بر حسب لحاظ کردن همه جوانب بوده و در عین حال بری از هر نوع سوءگیری جانبدارانه می باشد، اطمینان داشت. چنانچه رهبر معظم انقلاب می فرمایند:« به هر معرفىاى نمىشود دل بست و اعتماد كرد. معرفى انسانهاى مورد اطمينان؛ معرفى كسانى كه انسان بداند كه اينها نيتشان خدايى است؛ براى دنيا و براى گِروكشيهاى سياسى و جنجال و هياهو وارد ميدان نشدهاند؛ بلكه به عنوان اداى وظيفه معرفى كردهاند؛ انسان از حرف آنها اطمينان پيدا مىكند». (امام خامنهای(مدظله)،۱۳۸۵/۰۹/۲۲)
انتهای پیام/
افزودن دیدگاه جدید