آخرین تحولات منطقه

asatid-ghadiri

آخرین تحولات منطقه

معاونت بررسی و تحلیل سازمان بسیج اساتید کشور در مقاله‌ای تحلیلی به بررسی وضعیت عراق، سوریه،ترکیه، عربستان و هند پرداخته است.

به گزارش روابط عمومی سازمان بسیج اساتید کشور، در  متن این مقاله تحلیلی آمده است:

 

بررسی وضعیت عراق

 

درخصوص عراق ، مهمترین مسئله اول از بُعد امنیتی؛اجرای مصوبه پارلمان عراق مبنی بر اخراج نظامیان آمریکایی و غربی از این کشور است که در حال حاضر تبدیل به مهمترین مطالبه در ادبیات سیاسی عراق شده است و گروه­های مختلف روی این مسئله صحبت می­کنند. حتی آقای مصطفی کاظمی در اظهاراتی که اخیرا بیان کرده است ، مسئله استقلال عراق و به تعبیری ،آزادی عراق را از حضور نظامیان آمریکایی به عنوان یک اولویت مطرح کرده است. البته این مطلب را به نوعی سربسته  و به صورت کلی مطرح کرده است.

 

مسئله دوم درعراق؛تشکیل دولت است. بعضی­ها خیال کردند که عراق درگیر خلاء سیاسی است در حالی که خلاء سیاسی وجود ندارد. عراق الان رئیس جمهور دارد، آقای برهم صالح، رئیس پارلمان دارد آقای جبلوری و همین طور نخست وزیر دارد که آقای عادل عبدالمهدی نخست وزیر رسمی عراق است و کارش را هم دارد ادامه می­دهد. مسئله ای که الان مطرح است ، انتخاب نخست وزیر موقت برای برگزاری انتخابات زود هنگام است که در خصوص این موضوع تاکنون توافق کلی صورت گرفته است. اما درخصوص شخص رئیس دولت، توافق نشده است. الان بعد از چند کاندیدا که موفق نشدند دولت را تشکیل بدهند، آقای برهم صالح با توافق برخی از گروه­های سیاسی داخل عراق، مصطفی کاظمی را که قبلا در استخبارات عراق فعالیت می­کرد، مامور تشکیل دولت کرده است، اما همانطور که بقیه کاندیداهای نخست وزیری راه سختی را پیش رو داشتند، آقای کاظمی هم راه سختی را پیش رو خواند داشت. لذا نمی شود گفت این کاندیدا هم در نهایت به سرانجام می رسد و نخست وزیری با محوریت ایشان شکل می­گیرد.

 

انتخاب آقای مصطفی کاظمی در واقع یک اقدام به پایان و به سرانجام رسیده محسوب نمی­شود. اگر به کاندیداهایی که  از مهرماه سال گذشته تاکنون یعنی در این دوره حدود 6 ،7 ماهه نظر بیندازیم می بینیم که کاندیداهای زیادی  برای اداره دولت عراق مطرح شدند. حتی درباره بعضی­هایشان هم یک اجماع نسبی وجود داشته است، اما در نهایت اینها نتوانستند دولت تشکیل بدهند این وضعیت برای مصطفی کاظمی هم وجود دارد و در واقع ، بله اولیه را او گرفته اما در کنارش گروه­های مختلف عراقی مطالبات خودشان را هم دارند. مثلا یکی از مطالبات بعضی از اینها این است که آقای کاظمی تضمین بدهد که در جهت اخراج نظامیان آمریکایی از عراق فعالیت جدی خواهد داشت و در یک نقشه راه معینی این کار را عملیاتی می کند. یا مثلا قطعا گروه هایی از عراقی­ها در زمینه نوع اداره حکومت و سهمیه­ای که باید به گروه­ها و طیف­ها داده شود، شرایطی را خواهند داشت و همینطور کسانی که آن اجتماعات میدانی را شکل دادند آنها هم حتما یک سلسله مطالباتی خواهند داشت. در کنار این مسئله مطالبات داخلی سیستم که از سوی رئیس جمهورو پارلمان مطرح می­شود هم وجود دارد. آیا مصطفی کاظمی می­تواند یک ارتباط منطقی بین این مطالبات برقرار کند و در نهایت آراء مثبت فعلی را که به صورت کلی داده شده را حفظ بکند و درجهت تشکیل دولت عملیاتی کند؟ این سوالی است که فعلا نمی شود به این سادگی پاسخ داد و باید دید مسیر تحولات به چه سمتی خواهد رفت و که اینجا باید به یک نکته اشاره کنیم و آن این است که بعضی­ها با اشاره به بعضی از سوابقی که آقای کاظمی دارد و بعضی اتهاماتی که  درباره او مطرح است،  انتخاب کاظمی را و کاندیداتوری  او را یک کار آمریکایی تلقی کردند در حالیکه اینطور نیست و کاظمی فعلا منتخب گروه­های عراقی است و این بر مبنای تمایل طرف خارجی اتفاق نیتفاده و یک مسئله­ای است که به پایان نرسیده و باید ببینیم که در طول یک ماهی که ایشان وقت دارد تا رایزنی­هایش را انجام بدهد و کابینه­اش را به پارلمان معرفی بکند ، چه اتفاقاتی می افتد؟

 

نکته مهم دیگر اینکه ، اگر بر فرض اینکه آقای مصطفی کاظمی موفق به تشکیل دولت موقت که حداکثر عمر او یک سال خواهد بود، بشود، انتخابات جدید عراق چه سمت و سویی پیدا می کند و از دل این پارلمان چه کسی به عنوان نخست وزیر دائمی بیرون می آِید؟ از الان نمی­شود خیلی نظر داد. ولی می توانیم بگوییم با توجه به اینکه طیف رای­دهنده در عراق تغییر نمی­کند، پارلمان آینده، طبعا تفاوت عمده­ای با پارلمان کنونی نخواهد داشت و در نتیجه انتخاب­های او هم از انتخاب­های کنونی خیلی فاصله نخواهد داشت. ولی روی شخص خاصی نمی شود خیلی صحبتی داشت.

 

پس در باره نخست وزیری مصطفی الکاظمی باید ببنیم آیا رایزنی­هایی که طی هفته­های آینده بین آقای الکاظمی و طیف­های مختلف عراق انجام خواهد شد و حتما گروه­های مختلف شروطی خواهند داشت به سرانجام می­رسد یا نه و ببینیم که آقای الکاظمی چقدر توانایی دارد؟ ضمن اینکه اساسا هر کسی الان نخست وزیر بشود 2 ماموریت دارد؛ یک ماموریت اجماعی دارد که ماموریت اجماعی اش مسئله برگزاری انتخابات زودهنگام مجلس است و یک ماموریت غیراجماعی است که مسئله پیگیری مصوبه پارلمان برای اخراج نظامیان آمریکایی از عراق است. غیر از این مطالبه، مطالبه­ای متوجه کاندیدای نخست وزیری نیست!

 

احتمال کاندیداتوری مقتدی صدر برای نخست وزیری وجود ندارد

 

در خصوص احتمال کاندیداتوری مقتدی صدر برای نخست وزیری عراق بایدگفت ؛مقتدی صدرهیچ وقت کاندیدای نخست وزیری نشده و جایگاهی هم ندارد که بتواند کاندیدای نخست وزیری شود. یعنی نمی­تواند توافق بقیه را جلب کند و لذا همیشه در مسئله نخست وزیری اگر چه به صورت یک طرف تاثیرگذار مطرح بوده و تلاش زیادی کرده که دولت را تشکیل بدهد، اما درعین حال این کار امکانپذیر نشده و در آینده هم بعید به نظر می­رسد با توجه به حسیاست­هایی که روی مقتدی صدر در جامعه عراق وجود دارد این کار شدنی باشد ولی مسلما صدری­ها همیشه یکی از طرف­های اصلی تشکیل دولت خواهند بود.

 

تضعیف آیت الله سیستانی به صلاح عراق نیست

در شرایط فعلی آیت­الله سیستانی به عنوان یک وزنه تعادل بخش و حل کننده مطرح است و تضعیف آیت­الله سیستانی قطعا به صلاح عراق و به خصوص به صلاح شیعه نیست. حرف­هایی که وجود دارد، نقدهایی که وجود دارد، حتما باید به صورت خیلی خصوصی  به وی منتقل شود و به هرحال ما قبول داریم که عراق باید با سیادت آیت­الله سیستانی مسائلش حل و فصل شود و این را ما پذیرفتیم و شیعه این مسئله را پذیرفته و حالا اختلاف سلیقه­ها باید در یک محیط صمیمانه­ای به نوعی حل و فصل بشود.

 

فعالیت های حشدالشعبی ادامه می یابد

حشدالشعبی یک نهاد قانونی در داخل ساختار نظامی عراق است. یعنی مثل نیروی زمینی عراق، مثل نیروی هوایی عراق. یک نیروی به رسمیت شناخته شده قطعی است در داخل ساختار و ضمنا یک نیروی قدرتمند است. درداخل ارتش نیست، در کنار ارتش زیر نظر نخست وزیر فعالیت می کند. با ماموریت های خاص و مشخص .شباهت های  زیادی هم ماموریت­هایش به ماموریت های بسیج دارد. من فکر نمی­کنم با توجه به اینکه مخصوصا تهدیدات امنیتی در عراق هنوز وجود دارد و خاطره ناتوانی ارتش از حل و فصل بحران داعش در سال های 2014 و 2015 هنوز وجود دارد ، خطری ادامه حضور حشدالشعبی در عراق را تهدید بکند. فکر می­کنم این حضور ادامه پیدا می­کند، کما اینکه هم آقای زرفی و هم آقای کاظمی ، روی تداوم حشد و دفاع از حشد و توسعه فعالیت­های حشد صحبت کردند. 

 

آنچه در سوریه اتفاق افتاده است

در خصوص سوریه آنچه که این روزها اهمیت دارد، مسئله تداوم عملیات نظامی ارتش سوریه برای آزادسازی بقایای این کشورازسلطه تروریست­های جبهه­النصره و احرارالشام و همین­طور آزادسازی بخش­هایی از سرزمین سوریه از تصرف دولت­های خارجی شامل ترکیه و آمریکا است که ارتش سوریه با یک تانی و در عین حال ، جدیّت این کار را دارد دنبال می کند.

 

اولویت ارتش سوریه آزادسازی منطقه ادلب است که اگر این اتفاق در سوریه بیفتد در واقع ضمن اینکه سوریه از وجود گروه­های تروریستی که بخشی از خاک سوریه را در تصرف دارند آزاد می­شود، ممکن است عملیات­های تروریستی این گروه­ها به صورت پراکنده ادامه پیدا بکند، اما دیگر حاکمیت سرزمینی نخواهند داشت و راه هم برای آزادسازی بخش­های شمالی سوریه از تصرف ارتش ترکیه و همین­طور ارتش آمریکا فراهم می­شود.

درحال حاضر، در واقع بیش از 85 درصد از خاک سوریه در اختیار دولت است و چیزی حدودی 15 درصد مجموعا در تصرف تروریست­ها و دولت­های اشغالگر است که به نظر می­آید ارتش سوریه به تنهایی بتواند طی ماه­های آینده این بخش­ها را هم آزاد کند.

 

جولان و احتمال درگیری با اسرائیل

در مورد این که آیا جنگ سوریه می تواند به آزادسازی جولان منتهی بشود؟ جولان یک منطقه­ای است که درواقع یک زخم مزمن به حساب می­آید. از سال 1967 تاکنون جولان و منطقه جبل­الشیخ که در واقع بخش بزرگ استان قنیطره سوریه است، یعنی سه چهارم خاک استان قنیطره را شامل می­شود، این تابع تصمیم کلی سوریه است. آزادسازی جولان حتما نیازمند یک جنگ جدی بین سوریه و اسرائیل است؛ آیا در حال حاضر ارتش سوریه خودش را در شرایط جنگ می­بینید؟ آیا آزادسای جولان برای ارتش سوریه اولویت هست یا اولویت نیست؟ آیا حملات کنونی اسرائیلی­ها که گاه و بی­گاه به سوریه انجام می­شود ادامه خواهد داشت؟ آیا در صورت ادامه این حملات، ارتش سوریه سیاست­های کنونی خودکه مبتنی بر خویشتنداری است ادامه می­دهد یا نه؟ اینها سوالاتی است که درخصوص سوریه وجود دارد، ولی نمی­توانیم حرف قاطعی بزنیم. درعین حال می دانیم که سوریه هیچگاه جولان را فراموش نکرده و دائما در فکر آزادسازی این بخش از سرزمین خودش است.

 

سیاست سوریه تاکنون مبتنی بر خویشتنداری بوده است ، شاید دلیل اصلی­اش این است که سوریه فعلا در داخل خاک خودش درگیر با گروه­های تروریستی خطرناک است. گروه­های تروریستی که مورد حمایت طرف­های خارجی از جمله اسرائیلی­ها هستند و اولویت این است که اینها از داخل سوریه جمع بشوند و لذا ارتش سوریه استقبال نکرد از گسترش دامنه درگیری. اما سوال این است که بعد از پایان عملیات ادلب، سیاست خویشتندارانه ارتش سوریه ادامه پیدا می کند یا نه؟ این سوال جدی است که باید در آینده پاسخش را دریافت کنیم.

 

هر حمله­ای از خاک سوریه به رژیم صهیونیستی حمله دولت سوریه تلقی می شود و لذا صدور مجوز از سوی دولت سوریه تابع شرایط سوریه و تابع سیاست­هایی هست که ارتش سوریه در پیش دارد ولی به هر حال صهیونیست­ها بسیار می­ترسند که شرایط سوریه بعد از پایان عمر گروه­های ترویستی به سمتی برود که سوری ها در واقع مسئله آزادسازی جولان را فعال بکنند.

 

تاثیر خروج نیروهای آمریکا از سوریه بر تحولات آینده آن

به نظر نمی­آید وضعیت سوریه به­ گونه­ای باشد که در صورت خروج آمریکا از سوریه که در حال حاضر هم بیش از حدود هزار نیرو در سوریه ندارد، بتواند راهی برای دیگران باز بکند. الان سوریه وضعیتی دارد که ارتش سوریه قدرتمند شده است .در آنجا نیروهای حزب الله لبنان هستند، نیروهای مدافعین حرم در آنجا هستند، نیروهای روسیه در آنجا هست و لذا اینها فضا را به شکلی در آورده اند که امکان دخالت های بزرگ از سوی کشورهای دیگر وجود ندارد.

 

سیاست ترکیه در کنترل ادلب

بعد از سرنگونی جنگنده روسیه  توسط ترکیه ، روابط این دو کشوردچار بحران­هایی شده است، اکنون با توجه به این شرایط و سیاست روسیه در سوریه ، چگونه این فضا را می توان تحلیل کرد ؟

 

ترکیه به طور جدی می­خواهد ادلب را در کنترل خودش داشته باشد و این کنترل را با دو هدف  و انگیزه انجام می دهد؛ یکی به لحاظ ادعای تاریخی که ادلب را براساس توافق نانوشته لوزان در پایان جنگ جهانی اول، بخشی از خاک ترکیه تلقی می­کند و دلیل دومش این است که اگر ادلب آزاد بشود ، امکان نگهداری این بخش از نیروهای ترکیه که در الباب و منبج و بعضی جاهای دیگر هستند برای ترکیه بسیار دشوار می­شود و لذا ترکیه اصرار دارد که در ادلب بماند ولی این یک انتخاب یک طرفه نمی­تواند باشد باید دولت سوریه هم به این قناعت برسد که درحال حاضر موضع دولت سوریه این است که حضور نظامی ترکیه در سوریه حضوری اشغالگرانه و غیرقانونی است.

 

عربستان و اقتصاد نفتی آن

قطعا کاهش قیمت­ها اقتصاد سعودی را در معرض فشار قرار می­دهد. اما این نکته را باید در نظر داشته باشیم که عربستان درحال حاضر بیش از هزار میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد و لذا می­تواند تحت شرایطی این نوسانات را به نوعی مدیریت کند. لذا اگرچه این فشارهای نفتی باعث بگو مگوهایی در هیات حاکمه عربستان می­شود اما در عین حال اینطورنیست که سعودی­ها راه­حلی برای این مسئله نداشته باشند. ضمن اینکه مسئله کاهش قیمت نفت یک مسئله دائمی نیست. نفت همیشه در منطقه ما از نوسانات زیادی تاثیر پذیرفته و همه هم تاثیر پذیرفته­اند. در مجموع کشورهای فروشنده نفت خودشان را با این نوسانات به نوعی هماهنگ کردند و در اقتصادهای خودشان سطحی از نوسان قیمتی را مد نظر قرار دادند. به نظر می­آید این نوسانات نفتی  در آینده عربستان تاثیرات محدودی داشته باشد ولی می­تواند در جامعه عربستان به نوعی به بگو مگو تبدیل شود، کما اینکه تبدیل هم شده است ، اما این بگو مگوها تا اندازه­ای خواهد بود و در اندازه­ای نیست که بگوییم از کنترل هیئت حاکمه و یا قدرت­هایی که به نوعی در اداره عربستان دخالت دارند خارج می شود.

 

در مورد امکان کنار زدن سلمان توسط پسرش محمد، این نکته را باید در نظر داشته باشیم که همین الان هم اداره عربستان دست محمد بن سلمان است و خود سلمان دخالت عمده­ای در کار ندارد. در حال حاضر،  بن سلمان به ادامه حضور پدرش در حکومت نیاز دارد به خاطر اینکه اختلافات داخلی در عربستان حل نشده و در سطح بین­المللی هم هنوز اطمینان لازم برای اداره بی دردسر حکومت درعربستان توسط محمد بن سلمان بوجود نیامده است. همین الان در آمریکا برسر اینکه آیا محمد بن سلمان می­تواند شرایط سخت را مدیریت بکند یا نه؟ تردید وجود  دارد و لذا به نظرمن تا ماه­ها و شاید یکی دو سال آینده اگر سلمان زنده بماند، محمد بن سلمان ادامه حضور پدرش را به نفع خود ارزیابی خواهد کرد.

 

بازداشت­هایی که در سطح مقامات و مسئولین کنونی و سابق عربستان توسط دستگاه حکومتی صورت گرفته در واقع از یک طرف بیان کننده وجود اختلاف جدی بین شاهزادگان سعودی بر سر نحوه اداره حکومت در عربستان است و این نشاندهنده این است که در واقع هیئت حاکمه سعودی نتوانسته است سیاست­های خودش را در سطح داخلی با همراهی مقامات سابق و کنونی به نوعی تنظیم کند و از سوی دیگر در عربستان سعودی یک مسئله­ای مطرح است، مسئله سوءاستفاده اقتصادی از قدرت و به نظر می­آید بن سلمان با دستگیری بعضی از مقامات که اینها هم متهم بودند و هم واقعا اموال نامشروع زیادی در اختیار دارند تلاش می کند تا یک وجهه اجتماعی هم برای خودکسب کند و بعضی از گزارشات بیان کننده این است که تا حدی هم در این زمینه موفق بوده است.

 

جمع بندی­ این است که کاندیدای پادشاهی عربستان فقط محمد بن سلمان هست و نباید به بعضی از اسامی که توسط مخالفین دولت سعودی مطرح می­شود، مثل احمد بن عبدالعزیز خیلی توجه کرد. در واقع به قدرت رسیدن یا قدرت گرفتن محمد بن سلمان در یک فرایند آمریکایی – سعودی شکل گرفته است. اینطوری نبوده که یک انتخابی در داخل خانواده سلمان اتفاق افتاده و حالا دیگران دنبال کاندیدای دیگری هستند. به نظر جدی­ترین کاندیدای پادشاهی خود محمد بن سلمان است. اما الان یک سوالی وجود دارد در آمریکا، در اروپا ، در کشورهای عربی که آیا دوره بن سلمان دوره آرامش است یا دوره تشنج آن بیشتر است؟ فعلا بن سلمان باید به این سوال پاسخ بدهد. ولی در عین حال ، هیچ رقیب جدی هم در حال حاضر برای او در عربستان مطرح نیست.

 

ظرفیت جمعیتی شیعیان در عربستان

جمعیت شیعه عربستان در حال حاضر 39.2 از جمعیت 19 میلیونی عربستان را به خودشان اختصاص دادند که شامل شیعیان جعفری، زیدی و اسماعیلی هستند و حتما در جریان هستید که چیزی بین 11 تا 12 میلیون نفر هم عربستان جمعیت خارجی دارد که اینها جمعیت عربستان به حساب نمی­آیند ولی دولت عربستان سعودی جمعیت عربستان را با جمع بین بومیان و ساکنان ارائه می­دهد که جمعش مثلا می شود 31 میلیون و گاهی می شود 32 میلیون. ولی جمعیت واقعی عربستان 19 میلیون است و از این 19 میلیون، حدود 7.5 میلیون یعنی معادل  39.2 درصد را شیعیان تشکیل می­دهند که در این بین حدود 4.5 میلیون، جمعیت جعفری است که در بخش شرقی عربستان عمدتا ساکن هستند. 2 میلیون جمعیت زیدی دارد و یک میلیون جمعیت اسماعیلی دارد که اینها در 3 استان عسیر، نجیر، جیزان سکونت دارند. این وضعیت  جمعیتی  عربستان است که به دروغ جمعیت شیعه را در عربستان 10 درصد و کمتر از 10 درصد معرفی می­کنند و متاسفانه آمارهای سازمان ملل هم از آمارهای رسمی سعودی تبعیت می کند و در ایران هم جمعیت شیعه را همین 10 درصد قلمداد می کنند.

 

طایفه شمبری ازمکه و مدینه تا عراق و سوریه

درباره شمبری­ها که بعضی­ها به اشتباه شمری­ها می خوانند، ببینید شمبرها یک طایفه بزرگ هستند، یعنی یک قبیله بزرگ هستند که از حوالی مکه و مدینه اینها شروع می­شوند و تا شمال عراق و تا سوریه اینها حضور دارند. اما در حال حاضر وضعیت قبایل در عربستان به گونه­ای است که اینها تاثیری درمحیط سیاسی و در مسائل سیاسی عربستان ندارند و سعودی­ها واقعا توانسته­اند در طول این 80 سال، مسائل قبایل را حل و فصل بکنند به شکلی که مزاحمتی برای آنها نداشته باشد.

 

رابطه روسیه با عربستان

رابطه روسیه و عربستان تابعی از شرایط منطقه است و می­بینیم که از یک طرف از بعد اقتصادی، روابط قابل توجهی وجود دارد و سعودی­ها مشتری قراردادهای هنگفتی هستند که برای روس­ها اهمیت دارد و در عین حال ، سیاست­های عربستان در منطقه عربی به خصوص آنچه که درباره سوریه دنبال می­کنند، در نقطه مقابل روسیه قرار دارد و لذا در یک جا روس­ها و سعودی­ها به هم می­رسند در یک جاهایی هم ،  از هم دور می­شوند و در یک جمع­بندی می­توانیم بگوییم که موارد منفی و سایش بین مسکو و ریاض بیش از موارد همکاری آنها است. اخیرا هم در مسئله نفت و کاهش شدید قیمت نفت، تنش شدیدی بین روسیه و عربستان بوجود آمد اما در نهایت با تغییراتی که در سطح قیمت­های نفت پیش آمد و قیمت­ها از حدود 16 دلار در هر بشکه به نزدیک 40 دلار رسید، تقریبا سطح تنش­ها تا حدود زیادی مدیریت شد. ولی بعید به نظر می­آید با توجه به شدت وابستگی سعودی­ها به آمریکا ، روس­ها بتوانند اطمینان کنند به سیاست­های سعودی و اختلافاتشان را در واقع فدای منافع اقتصادی بکنند. به نظر می­آید ممکن است اختلاف بین سعودی­ها و روس­ها افزایش پیدا کند.

 

هند ونقش صهیونیست ها در  مسلمان آزاری

در خصوص مسئله هند، الان وضعیتی که در هند وجود دارد وضعیتی است که مسلمانان شرایط سختی را دارند. اعم از مسلمانانی که در منطقه کشمیر هستند و مسلمانانی که در جاهای دیگر زندگی می­کنند و در یک جمعیتی حدود 200 میلیون از جامعه تقریبا یک میلیارد و 300 میلیونی هند را تشکیل می­دهند. به نظر می­آید که در ادامه سیاست مسلمان­هراسی و مسلمان­آزاری، صهیونیست­ها نقش زیادی در این سختگیری­هایی که دولت آقای مودی و حزبش و هاریتا جاناتا علیه مسلمانان اعمال می کنند ، دارند. راه­حل مسلمانان این هست که به هر حال در جامعه هند به فعالیت­های حقوقی­شان بیفزایند و دولت­های اسلامی هم حواسشان به مسلمانان باشد که اخیرا دیدیم یک گرایشی از حمایت از مسلمانان در جهان اسلام پدید آمد. حتی اتحادیه عرب هم بیانیه­ای داد کما اینکه از سوی ایران هم مسئله مسلمانان هند به عنوان یک مسئله مهم تلقی شد و تا حدودی دنبال شد. راه­حل مسلمان­ها در افزایش تنش با دولت و حزب حاکم نیست ، بلکه آنها کارهای حقوقی در داخل هند و کارهای سیاسی را در خارج از هندوستان  دنبال می کنند.

 

مسجد الاقصی در تهدید جدی است

اساسا همانطور که از مدت­ها قبل مسجدالقصی در تهدید بوده ، این تهدید امروز افزایش پیدا کرده است . توافق فعلی بین حزب آبی و سفید و حزب لیکود و درنتیجه تقسیم قدرت برای اماکن مقدسه فلسطین ، خطرناک است و احتمال دارد اتفاقاتی در داخل سرزمین­های اشغالی علیه مقدسات اسلامی بوقوع بپیوندد.

انتهای پیام/

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.