زوایای متفاوت تفکر مکتب سلیمانی
زوایای متفاوت تفکر مکتب سلیمانی
به گزارش روابط عمومی سازمان بسیج اساتید کشور، معاونت بررسی و تحلیل سازمان بسیج اساتید کشور با انتشار مقالهای از زوایای متفاوت به زندگی و شهادت شهید سپهبد قاسم سلیمانی و مکتب سلیمانی نگریسته است. در متن این یادداشت چنین آمده است:
فجر امسال، حال و هوای شهید سرافراز اسلام و مقاومت، سردار دلها شهید سلیمانی را دارد. حُسن تقارن اربعین آن بزرگمرد با ۲۲ بهمن، فرصتی است تا از زاویههای مختلف به زندگی و شهادت سلیمانی و مکتب سلیمانی نگریسته شود. این مقاله میکوشد چند زاویه را بگشاید.
چرا مکتب سلیمانی؟
مقام معظم رهبری در رثاء، بلکه در تبیین حقیقت سیدالشهدای مقاومت اسلامی سپهد حاج قاسم سلیمانی، او را از مرتبه فردی ارجمند برکشیدند و در جایگاه یک مکتب به فرهنگ و اندیشه انقلاب اسلامی معرفی کردند.
یک فرد نیز میتواند در مقام الگو، ارزشمند و درخور پیروی باشد، اما وقتی مکتبی را شکل میدهد، پیروی از او تکیه بر یک نظام اندیشهای و ارزشی منسجم است که از مرحلهی شخصیت فردی عبور کرده و گسترهای به پهنای حقیقت را برای امتداد و اقتداء فراهم میآورد؛ چه اینکه مکتب چارچوبی از مفاهیم و ارزشها (توصیفها و توصیهها) است که چشماندازها، رویکردها و رسالتهای اندیشه و عمل فرد و جامعه را تعیین میکند.
رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه ٢٧دیماه ١٣٩٨ در اینباره فرمودند: «اینکه ما بیاییم این حوادث را تقویم کنیم، قیمتگذاری کنیم، قدر آنها را بدانیم و ببینیم که اندازه و قیمت این حوادث چقدر است؛ در صورتی تحقّق پیدا میکند که ما به حاج قاسم سلیمانی - شهید عزیز- و به ابومهدی - شهید عزیز- به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به آنها به چشم یک مکتب نگاه کنیم. سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب، یک راه، یک مدرسهی درس آموز، با این چشم نگاه کنیم آن وقت اهمّیّت این قضیّه روشن خواهد شد. قدر و قیمت این قضیّه روشن خواهد شد.»
بنابراین به گواهی ابرمرد اندیشه و خرد انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای، حاج قاسم سلیمانی نه فقط پیکری آغشته به خون که با شهادتش، صدق سالها جهادش را گواهی کرده، بلکه پیکرهای فکری و فرهنگی است که با اندیشه و سیرهاش، بسان یک مکتب راه فرا روی رهروان خود را هموار و روشن می سازد.
مولفههای مکتب سلیمانی
رهبرانقلاب در تبیین ابعادی از این مکتب به مؤلفههایی چون اخلاص، پایبندی اکید و همیشگی به شرع، شجاعت، تدبیر، خنثی سازی نقشه های اساسی دشمن، تبیین گری، شخصیت انقلابی و فراحزبی، وجود انگیزههای بزرگ و روشن انسانی، مواجهه بیمرز و مبتنی بر سعه صدر با انسانها، پاسداری از کرامت مستضعفان، فداکاری برای مقدسات و حریمهای مقدس، اشاره کردند.
بی شک بازاندیشی و شرح این مؤلفهها و نیز فهم و تبیین سایر ابعاد این مکتب، برای استمرار راه این شهید والامقام و تحقق عینی و گسترده مکتب او ضروری است.
پیش از هرچیز باید توجه داشت که همه فرآوردههای مکتبی پس از انقلاب که در فرآیند زیست در چارچوب نظام ارزشی انقلاب اسلامی به ثمر نشسته اند همگی روبناهایی از مکتب خمینی کبیر هستند و فهم آنها بدون وجود برداشتی درست از مکتب امام خمینی ممکن نیست. به تعبیری هر یک از این مکاتب، افزون بر بازنمایی وجوه اساسی مکتب امام، روبنایی از مکتب او در عرصههای فعالیت خود هستند. با این توضیح، باید مکتب سلیمانی را به مثابه چارچوب مفهومی و ارزشی مکتب خمینی در "عرصه نظامی " با همه ابعاد عمیق انسانی و اسلامی اش فهمید.
این نوشته به چهار ویژگی از شخصیت شهید سلیمانی که میتواند به شناخت زوایههایی از مکتب سلیمانی کمک کند، اشاره میشود:
1- اثبات و تثبیت قدرت نرم انقلاب اسلامی
بارزترین وجوه قدرت نرم انقلاب اسلامی، ایمان به خداوند متعال، تکیه بر اندیشه دینی، آرمانگرایی و بیاعتمادی مطلق به استکبار و قدرتهای سلطهگر است.
سلیمانی در تدبیر و عمل نظامی خود، با باور شخصی، برنامهریزی و تکیه بر نیروهایی معتقد و متکی بر این قدرت، در عمل نه تنها همخوانی ابعاد عینی و کاملا مادی زیست انسان با غیب و باورهای الهی را اثبات کرد، بلکه افزون بر این با دستاوردهای شگفتی که تحلیل آنها با دستگاههای تحلیلی مادی، ممکن نیست، واقعیت و عظمت قدرت نرم انقلاب را هویدا و مسجل نمود. او بار دیگر و به طور ویژه در عرصه نظامی و در گستره بین المللی، قدرت نرم انقلاب را به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر، نمایش داد و به اثبات رساند.
او همچنین با جهاد عظیم و گسترده خود و یارانش، زمینه ساز نصرت الهی و ازدیاد ایمان مؤمنان در وسعتی به گستره محور مقاومت شد، و افزون بر این، هم نسلی معتقد به این قدرت را تربیت کرد و هم پایههای ساختاری محکمی برای بقای این قدرت نرم و به تبع، استمرار نصرت الهی برای انقلاب اسلامی و توفیق حرکت ملی و فراملی آن بنا نمود. یوم الله بودن تشییع پیکر او آیه ای الهی بر این حقیقت بیکران است.
2- تکثیر و توسعه نرم افزار انقلاب اسلامی
سلیمانی در حیطه مأموریتی خود که در برداشت اولیه، صرفا مبارزه سخت با نیروهای نظامی دشمنان انقلاب اسلامی در عرصه بین المللی است، تنها به اقدامات نظامی هوشمندانه و وارد آوردن شکستهای لجستیکی و مانند آن به دشمن اکتفا نکرد. چنین کاری وظیفه هر نیروی نظامی است. آنچه سلیمانی را متمایز میسازد این است که او افزون بر انتقال تجربه، دانش، تکنولوژی و تجهیزات نظامی، نرم افزار انقلاب اسلامی را نیز به امت اسلام صادر و آن را در بیرون از مرزهای ملی، تثبیت کرد. نرم افزار انقلاب اسلامی، مردم سالاری دینی است که در عرصه سیاسی، در قامت جمهوری اسلامی و در عرصه نظامی در قالب گروههای مقاومت اسلامی تجسم یافت. اندیشه به عرصه آوردن مردم، ذیل باورها و چارچوبهای الهی در گروههای مقاومت که شهید قاسم سلیمانی در تأسیس یا تقویت آنها و به طور ویژه در پیاده سازی این نرم افزار در الگوی رفتاری آنها مؤثر بوده، یکی از مهمترین وجوه مکتب سلیمانی است. شکستهایی که او بر اشغال گریها و تجاوزهای جغرافیایی استکبار وارد کرده، با اقدامات نظامی دشمن قابل بازگشت است، اما این توسعه نرم افزاری، شجره بالندهای است که به آسانی نمیخشکد و در هم نمی شکند و تُؤْتِی أُكُلَهَا كُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا.
3- طیف مندی در خدمت رسانی بشری
سلیمانی در خدمت رسانی، انسانها را دسته بندی نمی کند. به تعبیری این مکتب در خدمت رسانی خود با نگاهی طیفی به انسانها به دو صفت رحمان و رحیم خداوند متعال اقتدا میکند. سلیمانی و یارانش تنها برای مسلمانان و مؤمنان امنیت نمیآفریند یا در هدف گذاریهای خود، صرفا به هم باورانشان نمیاندیشند، بلکه برای هر انسان استکبارزده و مستضعف، تلاش و جهاد میکنند و امنیت، سلامت و آسودگی از ترور و جنایت را برای همه انسانها می خواهند و به قدر وسع می آفرینند.
تأکید شهید سلیمانی بر اینکه تلاش برای حفظ کرامت انسانی سیلزده ها، همسنگ دفاع از مقدسات اهلبیت علیهم السلام است، عمق و گستره این نگاه انسانی را به بروز می رساند. همچنین عملیاتها و اقدامات باورنشدنی نیروهای مقاومت برای آزادسازی غیرمسلمانان از نیروهای تکفیری و تروریست ها، شاهدی استوار بر این حقیقت است.
این جنبه از مکتب سلیمانی، مهمترین پیشرانه معنوی انقلاب اسلامی در بیرون از مرزهای ملی و راز محبوبیت پیروان این مکتب در میان گروههای گوناگون مردمی است؛ محبوبیتی که تحقق آن در این وسعت برای شخصیتهای نظامی، معمولاً ناشدنی است.
4- امتگرایی در عین ملتمحوری
سلیمانی اگرچه انسان نگر و امتگراست، اما جهان وطن یا بی وطن نیست. بی مرزی او در خدمت رسانی و دغدغه انسانیاش، ناشی از بی هویتی ملی یا منتج به بیاعتنایی به ملیت نیست. سلیمانی و یارانش مرزهای ملی را اولین پایگاه تقویت و تحکیم امت می دانند و اگر در بیرون از مرزهای ملی، جهاد میکنند، هرگز بی رغبت و بی اعتنا به ملیت نیستند. این ویژگی یکی از مهمترین عناصر شخصیتی نیروهای مقاومت است که در مکتب سلیمانی تربیت شده اند. تلاش برای درمان و تقویت یکایک اعضا و سلولهای پیکره امت اسلام، دغدغه محوری این مکتب است که به قدر توان برای آن می کوشد و برنامه ریزی میکند. پاسداریهای امنیتی، خدمت رسانیهای اجتماعی، سازندگیهای زیرساختی و پیشرفت آفرینیهای اقتصادی گروههای مقاومت در مرزهای ملی نشان از این ویژگی مکتب سلیمانی است.
در پایان تاکید بر آنچه شهید سلیمانی خود با قسم جلاله بر آن تاکید میکرد، ضروری است. محور مکتب خمینی و همه مکاتب روبنایی آن، ولایت است؛ ولایتی که در عصر غیبت امام زمان (ع) در شخصیت فقیه عادلی مجسم میشود که یگانه راه اتصال به حریم ولایت معصوم است.
آنچه ترجیع بند حرکت پویا و بی زوال در همه کنش و منش سلیمانی است، باور بی شائبه و عمل مخلصانه ولایی است. ارتباط قلبی و ولایی او با امام خامنهای رکنی است که غفلت از آن همه عناصر دیگر این مکتب را از معنا تهی میکند و از کار می اندازد.
افزودن دیدگاه جدید