شماره ۲۰۲ نشریه تحلیلی بصائر
بسم الله الرحمن الرحیم
ایران مقتدر، 45 سال افتخار
پرسمان سیاسی ویژه پاسخ به سؤالات و شبهات
مرتبط با انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن
مقدمه:
دهه فجر فرصت مغتنمی برای مرور تحولات انقلاب اسلامی و نهضت امام راحل (ره) است. نهضتی که توانست ساختار مبتنی بر دوقطبی شرق و غرب را شکسته و طرحی نو دراندازد. با مرور زمان و گذشت بیش از ۴ دهه از انقلاب اسلامی ما با نسلی مواجهیم که بسیاری از حقایق و وقایع انقلاب اسلامی را نمیشناسد؛ از سویی به واسطه سوالات و شبهاتی که در فضای عمومی و رسانهای منتشر میگردد با انباشتی از سوالات و شبهات مواجه است که نیازمند پاسخگویی از سوی کارشناسان و صاحب نظران است.
معاونت تبیین و گفتمان سازی به مقتضای زمان و با استفاده از توانایی کارشناسان و اساتید حوزه تاریخ انقلاب اسلامی تلاش نموده است تا در برهههای مختلف به سوالات و شبهات موجود پاسخ دهد. پرسمان حاضر با هدف پاسخگویی به علل شکلگیری انقلاب اسلامی و دستاوردهای نظام برآمده از آن یعنی جمهوری اسلامی ایران است؛ که توسط جمعی از کارشناسان تهیه و تنظیم گردیده است. امید است در طلیعه چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مورد نظر و توجه مخاطبین عزیز قرار گیرد و مسئولان، جهادگران تبیین و کلیه مجاهدان این عرصه را در پاسخگویی اقناعی و منطقی به سوالات، شبهات و تردیدات مرتبط با انقلاب و دستاوردهای آن توانمند سازد. انشاءالله
1- بهترین روش تبیین دستاوردهای انقلاب اسلامی برای نسل جوان چیست؟
1-1. دستاوردهای انقلاب اسلامی را نباید صرفاً به دستاوردهای مادی و ملموس محدود کرد؛ بلکه انقلاب افزون بر دستاوردهای مادی و محسوس، دستاوردهای معنوی و هنجاری هم داشته است؛ چهبسا این دستاوردها از حیث ماهوی و الهامبخشی اهمیتشان بهمراتب بالاتر از دستاوردهای مادی بوده است. برای نمونه، انقراض سلسله منحوس پادشاهی 2500 ساله در ایران و تأسیس یک نظام دینی و ولایی که آرزو و آمال تاریخی انبیا و اولیای الهی بوده، آیا دستاورد کمی است؟! آیا همین دستاورد، پایه و ریشه بسیاری از دستاوردها و کامرواییهای ملت ایران در مقایسه با ملل دنیا نیست؟ اساسیترین و بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی، شکلگیری نظام ولایی و اصلاح و استحکام رابطه امام و امت بوده است. واقعاً میتوان همین یک دستاورد انقلاب را با ملاک و معیار مادی به سنجش گذاشت؟ نظام ولایی امروز به پایه و الگوی الهامبخش انقلاب اسلامی در بین ملل مسلمان و ملل آزادیخواه دنیا تبدیلشده است. البته انقلاب اسلامی دستاوردهای معنوی فراوانی دارد که باید آنها را برای نسل جوان و جویای افتخار ملی با زبان روزآمد بازخوانی کرد. بهراستی، برخورداری مردم از حق مشارکت سیاسی و قدرت انتخاب مسئولان کشور از پایین¬ترین تا عالی¬ترین سطوح، یعنی انتخاب غیرمستقیم رهبری و انتخاب مستقیم رئیس¬جمهوری، آزادی بیان، آزادی انجمن، پاسداشت حقوق اقلیت¬ها و قومیت¬ها، گسترش معنویت، برانداختن نظام ارباب- رعیتی و ایجاد برابری فرصت¬ها، قطع نفوذ خارجی و... که به برکت انقلاب اسلامی در دسترس ملت ایران قرار دارد، قابل مقایسه با داشتهها و سرمایههای معنوی مردم دنیا هست؟ آیا نباید قدردان این نعمت انقلاب اسلامی بود که در مجموع، به انسانی¬تر کردن روابط اجتماعی و شرایط زندگی کمک شایانی کرده است؛ به گونه¬ای که هم¬اکنون، ایران به لحاظ شاخص توسعه انسانی از سال 1990 تاکنون، بیشترین میزان رشد را در سطح منطقه داشته و در مقیاس جهانی نیز متوسط رشد ایران، بالاتر از متوسط رشد جهانی است. انقلاب اسلامی به دوران انحطاط ایرانیان پایان داد و عزت ملی، خودمختاری، اعتماد به نفس ملی و «ما میتوانیم» را جایگزین سرخوردگی، تحقیر ملی، ضعف نفس و «ما نمیتوانیم» کرد.
1-2. در تبیین دستاوردهای مادی هم باید تلاش شود تا به عینی¬سازی این دستاوردها توجه شود، به این ترتیب که نسل جوان به این باور برسد که آنچه امروز دارد، به برکت انقلاب ایجاد شده است. واقعیت آن است که بخش عمده¬ نوجوانان و جوانان امروزی، کمبودها و نقصان¬های موجود در قبل از انقلاب و حتی دهه اول انقلاب را تجربه نکرده¬اند و بنابراین، شاید عجیب نباشد که نتوانند اهمیت دستاوردهای امروز انقلاب را درک کنند. برای فایق آمدن بر این معضل باید تلاش شود شرایط پیش از انقلاب و حتی در دهه اول انقلاب به خوبی برای آنها ترسیم شود تا قدر نعمت¬های امروز و نقش انقلاب در ایجاد آنها را درک کنند.
1-3. اگر پیشرفت را پدیده¬ای خودبهخودی بدانیم، پس در زمان شاه هم باید پیشرفت¬هایی در کشور صورت میگرفت؛ زیرا همان زمان هم دنیا در حال پیشرفت بود و ایران هم باید به موازات دنیا دچار تحول می¬شد، اما چرا این اتفاق در ایران صورت نگرفت، باید به نوع و کیفیت حکمرانی در زمان شاه مرتبط دانست؛ زیرا در زمان شاه، اراده و انگیزه¬ چندانی برای پیشرفت درون¬زا و خدمت به مردم وجود نداشت.
1-4. مقایسه وضعیت امروز کشور با کشورهای منطقه که در آنها انقلابی صورت نگرفته است نیز میتواند به ما در تبیین دستاوردهای انقلاب کمک کند. واقعیت آن است که ایران در چهل سال گذشته در مقیاس تاریخی، در ابعاد علمی، فناوری، نظامی و... پیشرفت¬های قابل¬توجهی داشته که مشابه آن در هیچ یک از کشورهای منطقه صورت نگرفته است.
1-5. پرهیز از مطلق¬انگاری نیز باید موردتوجه باشد. واقعیت آن است که با وجود دستاوردهای درخشان انقلاب اسلامی، هنوز راه¬های نرفته و نواقصی در کشور وجود دارد که باید مرتفع شود. در تبیین دستاوردهای انقلاب، باید مواظب بود که در دام مطلق¬انگاری و کمال-پنداری گرفتار نشد و ضعف¬های موجود را هم پذیرفت.
1-6. این نکته مهم و کلیدی را باید در نظر گرفت که رویکردهای حاکم بر سیاست خارجی و حتی سیاست داخلی دوره پهلوی به گونهای طراحی شده بود که امکان پیشرفت در عرصههای بنیادین و علوم برتر را به ایران نمیداد؛ کما اینکه هنوز هم قدرتهای بزرگ به برخی از شرکای خود اجازه ورود به موضوعات علمی و صنعتی برتر دنیا را نمیدهند؛ اما انقلاب اسلامی با رهاندن ایران از وابستگی به غرب و شرق و ایجاد استقلال سیاسی و بازگرداندن روحیه اعتماد به نفس ملی مرزهای علمی نوین دنیا را درنوردیده است. انقلاب اسلامی در بسیاری از حوزههای راهبردی، ایران را در ردیف چند کشور اول جهان قرار داده است، مانند:
• ایران از نظر فارغالتحصیلان چهار حوزه علوم دانشی، فناوری، مهندسی و ریاضی در جایگاه پنجم جهان قرار دارد.
• ایران رتبه هفتم رشد امید به زندگی را در سال 1396 بدست آورد.
• پایینترین میزان مرگومیر در مرگ ناشی از مصرف مشروبات الکلی در دنیا.
• ایران از رتبه دوم جهان در شاخص توسعه انرژی برخوردار است.
• رتبه پنج تولید نانوکاتالیست در فرایند تولید بنزین در جهان
• رتبه چهارم دنیا در انتشار مقالات مرتبط با فناوری نانو
• ایران رتبه اول منطقه در حوزه سلولهای بنیادی را دارد.
• ایران از نظر تولیدات زیست فناورانه در رتبه اول منطقه قرار دارد.
• رتبه اول دنیا در تولید فرش دستبافت، خاویار، زعفران، پسته و زرشک را داراست.
• رتبه اول رشد شاخص توسعه انسانی در جهان در چهار دهه اخیر برای ایران بوده است.
2- آیا در ساختار قدرت حکومت ایران، بعد از انقلاب اسلامی تغییری به وجود آمده است؟
برای پاسخ بهتر به این سوال میبایست ساختار قدرت در زمانه پهلوی و انقلاب اسلامی را به صورت جداگانه و مقایسهای تشریح کنیم:
الف) ساختار قدرت در زمانه پهلوي: نظام سياسي در زمانه پهلوي، حکومت پادشاهي مطلقه بود که عملاً همه چيز به خاندان سلطنتي ختم ميشد. بنا به مستندات تاریخی خاندان پهلوي که از اصالت و پيشينهاي برخوردار نبود، با نقشهاي انگليسي و حمايت تمامعيار ارتش بريتانيا به حکومت رسيد. در اين الگوي حکمراني پس از مرگ پادشاه، فرزند بزرگش به جاي پدر بر صندلي قدرت مينشست. پادشاه هيچگاه عزل نميشد و حکومت هيچگاه از خاندان پهلوي خارج نميشد و مردم در اين رفتوآمدها نقشي نداشتند! براي رسيدن به شاهنشاهي، هيچ شاخص و معياري جز از نژاد پهلوی بودن، لازم نبود. به همين دليل رضاخان که سواد خواندن و نوشتن نداشت و از حکمراني چيزي نميدانست و از فضیلتهای اخلاقي بيبهره بود و فحاشي، توهين و تحقير اطرافيان رويه جاريه او بود، توانست بر صندلي قدرت بنشيند. محمدرضا نيز چون پدر فاقد هرگونه صلاحيت برجستهاي براي حکمراني بود و درحالیکه تنها هفت سال داشت، بهعنوان ولیعهد برگزيده شد و قبل از آنکه سواد و تحصيلات لازم را کسب کند و تخصص و تجربهاي بياندوزد و به آدابي خود را مزين کند، در 22سالگي بر مسند قدرت نشست و بهتدريج حکومت ديکتاتوري مطلقهاي را شکل داد که مردم در تحولات سياسي آن، نقشي نداشتند. عزل و نصب همه کارگزاران از نخستوزير و وزراي دولت و نمايندگان مجلس، از سوي شاه و دربار انجام ميشد و مردم در اين امر نقشي نداشتند.
ب) ساختار قدرت در جمهوري اسلامي: نظام سياسي در جمهوري اسلامي، حکومتي اسلامي است که مبتني بر نظريه مردمسالاري ديني شکلگرفته است. بنیانگذار جمهوري اسلامي و نظريهپرداز حکومت ولايي، رهبر نهضت اسلامي ملت ايران بود که نه با نقشآفريني بيگانگان، بلکه با حمايت دهها ميليوني ايرانيان بر جايگاه حکمراني نشست. مدل حکومت در همان ابتداي پيروزي انقلاب، در همهپرسي باشکوهي از سوي 2/98 درصد واجدين شرکت در همهپرسي (بيش از 20 ميليون نفر) با دادن رأي «آري» به «جمهوري اسلامي» تعيين شد. در اين حکومت، بالا تا پايين کارگزاران به طور مستقيم يا غيرمستقيم از سوي مردم انتخاب ميشوند و تنها «صاحبان صلاحيت» و کساني که داراي سلامتنفس و علم و تخصص بوده و رأي مردم را به دست آورده باشند، حق نشستن بر صندلي قدرت را دارند. هيچ عامل خوني، نژادي، وراثتي و قبيلگي عامل دستيابي به قدرت نيست. نمايندگان مردم در مجلس خبرگان رهبري بر رهبري نظارت دارند و عملکرد او را مورد ارزيابي قرار ميدهند. اگر او صلاحيتهاي قانونياش را از دست داده باشد، نمايندگان ميتوانند وي را عزل و نفر ديگري را به نمايندگي از مردم، بهعنوان رهبر جامعه اسلامي معرفي کنند. مبناي عمل در اين حکومت، قانون اساسي است که به مثابه «ميثاق ملي» معيار تصميمگيريهاست نه نظر یک نفر به عنوان پادشاه.
3- پیشرفتهایی که امروزه در جمهوری اسلامی به وجود آمده است، آیا در صورت تداوم حکومت پهلوی تحقق نمییافت؟
این شبهه برای تحت تأثیر قرار دادن و کماهمیت جلوه دادن دستاوردهای سترگ انقلاب انتشار یافته و با توجه به وجود برخی زمینههای نابسامانی و مشکلات داخلی اقتصادی نظیر گرانی و تورم و ... در برخی جوانان که آگاهی چندانی نسبت به رژیم گذشته ندارند، تردید ایجاد کرده است. باوجوداین، باید محترمانه و در فضایی مستند و علمی سؤال و شبهه را بررسی کرد. در پاسخ میتوان به چند نکته مهم اشاره کرد:
3-1. حکومت 50 ساله پهلویها(پدر و پسر) در ایران، بهویژه در دهه 50 شمسی ناکارآمد بود. این در حالی بود که درآمد ناخالص داخلی و فروش نفت ایران به دلیل وضعیت گرانی انرژی در آن مقطع و جمعیت آن موقع کشور نصف امروز بود. زیرا مسیری که پهلوی دوم برای توسعه برگزید، از دو جهت برای اقتصاد ایران مشکل ایجاد کرده بود:
الف: مشکل اول رفتن به سمت توسعه وابسته و قرار گرفتن ذیل نظریه مرکز- پیرامون بهعنوان یکی از دولتهای اقماری آمریکا بود. این نکته را باید مدنظر داشت که رفتن ذیل نظارت آمریکا به معنای باز کردن کمکها و امکانات آمریکایی نبود بلکه سیاستمداران ایالاتمتحده در اوج وابستگی ما به آنها، اجازه نمیدادند که صنایع موردنیاز را در داخل کشور داشته باشیم . برای مثال زمانی که آلمانها در دوره حضور شریف امامی در وزارت صنایع و معادن برای ساخت ذوبآهن به ایران آمدند، مقامات ایرانی پس از تماس با هتل متوجه میشوند که آلمانها شب قبل وسایل خود را جمع کرده و از ایران خارج شدهاند که در نهایت قرارداد امضا نمیشود. اما چرایی به امضا نرسیدن این قرارداد به کارشکنیهای آمریکا و تلاش این کشور به حفظ منافع خود در ایران برمیگردد.
بهگونهای که رئیسجمهور آمریکا پس از باخبر شدن از این مذاکرات به رئیسجمهور آلمان گفته بود: «اگر کارشناسان شما این قرارداد را امضا کنند ما آهنهای تولیدیمان را که در شیکاگو درست میکنیم نمیتوانیم بفروشیم. دستور دهید اینها برگردند.» بنابراین آمریکاییها برای حفظ منافع خود مانع از آن شدند تا کشوری به صنعت ذوبآهن دست پیدا کند و حتی صنعت ذوبآهن هند نیز ساخت شوروی بود و آمریکاییها حاضر نبودند تا این صنعت را در اختیار کشورهای دیگر نظیر ایران قرار دهد.» این موضوع به نحوی بود که بخشی از صنایع مادر ما به واسطه عدم همکاری آمریکاییها توسط شوروی سابق راهاندازی شد.
ب: اشتباه پهلوی در اتخاذ سیاست و راهبرد توسعه صحیح باعث شد که اقتصاد پهلوی که با اوج درآمد در بین سالهای 52 تا 56 مواجه بود، به بیماری هلندی در اقتصاد مبتلا و مواجه شود.
3-2- از سویی بخشی از برنامه توسعه شاه بیشتر از اینکه تدبیری باشد تجویزی بود؛ به عبارتی، اگر هم در برههای، شاه از اصلاح و توسعه دم میزد، ریشه آن را باید در نگاه آمریکاییها برای حفظ منافع خودشان دید. برای نمونه، انقلاب سفید بهمنزله محور برنامههای توسعهای رژیم، طرحی بود که با فشار آمریکا در ایران اجرا شد و در ابتدا، با مخالفتهای جدی شاه هم مواجه بود. توضیح آنکه اصلاحات مذکور وقتی در ایران مطرح شد که در سال 1961، «کِنِدی» در آمریکا روی کارآمد و تنها راه حفظ دولتهاي طرفدار غرب در جهان سوم(برای جلوگیری از غلتیدن آنها در دامن کمونیسم) را اجراي اصلاحات دانست؛ اما پیامد اجرای این اصلاحات که اصلاحات ارضی محور آن بود، برای ایران بسیار تلخ بود؛ زیرا 14 سال پس از اجرای اصلاحات ارضی، یعنی در سال 1356، ایران از یک کشور خودکفا در تولید محصولات کشاورزی، مجبور شد 14 درصد از نیازهای غذایی خود را از خارج وارد کند.
پیامد دیگر اجرای اصلاحات ارضی، مهاجرت از روستاها به شهرها و گسترش حلبیآبادیها در شهرها بود. جالب آنکه، بعدها در اسناد لانه جاسوسی آمریکا، سندی از آمریکاییها کشف شد که پیشبینی کرده بودند با توجه به عملکرد رژیم شاه، ایران تا سال 1375 در ردیف بدهکارترین کشورهای جهان قرار خواهد گرفت. در زمینه توسعه سیاسی و آزادیهای اجتماعی نیز وضع بهتر از حوزههای دیگر نبود؛ زیرا ثمره حکومت پهلوی در سالهای آخر عمر حکومت پهلوی، حذف احزاب سیاسی، تشکیل حزب فرمایشی رستاخیز و اجبار سیاسیون برای پیوستن به آن بود که این مسئله نشان میداد، شاه به توسعه سیاسی اعتقادی ندارد؛ بلکه تنها سعی میکند برای راضی کردن افکار عمومی ظاهر را حفظ کند که البته در همین هم ناموفق بود. «یرواند آبراهامیان» درباره حزب رستاخیز و عدم موفقیت آن مینویسد که حزب میخواست نوعی دیکتاتوری نظامی کهنه را بهصورت یک دولت توتالیترمآب درآورد، اما حزب رستاخیز به جای ایجاد ثبات، کل رژیم را تضعیف کرد و سلطنت را بیشازپیش از ملت جدا کرد؛ زیرا بسیج تودهها که آنها درصدد تحققاش بودند، فریفتن تودهها بود که بهنوبه خود نارضایتی تودهای ایجاد کرد.
این موضوع را باید از این حیث قابلتأمل دانست که در عین اشکالات و مشکلات موجود در سازوکار توسعه در دوره 45 ساله، نظام جمهوری اسلامی سعی کرده است که سطح وابستگی خود را به دیگران بکاهد و یک پیشرفت درونزا و بروننگر را برای خود ترسیم نماید. پیشرفتهای مهم و بزرگ در عرصه نانو فناوری، صنایع دفاعی، صنعت هستهای، حوزه پزشکی و ... بخشی از ثمرات جدا شدن از توسعه وابسته و رسیدن به مدل اعتماد به داخل می باشد.
4- چرا فکر میکنید برگزاری انتخابات در دوره جمهوری اسلامی دستاورد بزرگی است در حالی که در دوره پهلوی هم انتخابات برگزار میشد؟
برگزاری انتخابات در در دوره پهلوی با دوره جمهوری اسلامی تفاوتهایی دارد که خود آنها دستاوردهای دوران جمهوری اسلامی بشمار میآیند. رضاخان عملاً خود اعضاي مجلس را مشخص ميکرد و مخالفان و منتقدانش راهي به مجلس نداشتند.
به طور مثال، رضاخان در سال ۱۳۰۲ در مقام فرماندهي کل قشون، در تلگرافي به والي ايالت فارس دستور داد: «ايالت جميله فارس، در تعقيب تلگراف سابق مقتضي است قدغن فرماييد که در انتخاب نوبخت از بوشهر مساعدت نشود. حکمت هم که جزء کانديداي شهر شيراز است، از جهرم بفرماييد بشود. راجع به ضياءالواعظين بايستي هرطور است، اقدامي بفرماييد که از انتخاب مشاراليه جلوگيري به عمل بيايد». در دوره پهلوي دوم نيز برگزاري انتخابات بستهتر و فرمايشيتر از پيش تداوم يافت و حتي چند نوبت، مجلس از سوي شاه منحل شد.
ارتشبد حسين فردوست در خاطراتش مينويسد: «در زمان نخستوزيري اسدالله علم، محمدرضا دستور داد که با علم و منصوري کميسيون سه نفره براي انتخابات نمايندگان مجلس تشکيل دهم. کميسيون در منزل علم تشکيل ميشد، هر روز منصور با يک کيف پر از اسامي به آنجا ميآمد. علم در رأس ميز مينشست. من در سمت راست و منصور در سمت چپ او. منصور اسامي افراد مورد نظر را ميخواند و علم هر که را ميخواست تأييد ميکرد و هر که را نميخواست، دستور حذف ميداد. پس از پايان کار و تصويب علم، ترتيب انتخاب اين افراد داده ميشد.»
اما انقلاب اسلامي ايران با تغيير در ساختار حکومتي و تحقق جمهوري اسلامي، مشارکت سياسي مردم در عرصههاي گوناگون به خصوص انتخابات را به عنوان نماد مهم مردمسالاري ديني تعميق و تعالي بخشيد. در طول دوران انقلاب اسلامی؛ يک همهپرسي تغيير رژيم شاهنشاهي به حکومت جمهوري اسلامي، يک انتخابات خبرگان بررسي نهايي قانون اساسي، يک همه پرسي تأييد قانون اساسي، يک همهپرسي بازنگري قانون اساسي، 13 دوره انتخابات رياست جمهوري، 12 دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي، 5 دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبري، 6 دوره انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا، و در مجموع 40 انتخابات برگزار شده است.
5- انقلاب اسلامی در حوزه «ديپلماسي اقتصادي» چه دستاوردهایی داشته است؟
جمهوري اسلامي سياست خارجي جديدي را بنيان گذاشت که تحولي عظيم در ساختار موازنه قوا در منطقه ايجاد کرد و در يک گردش 180 درجهای، تمرکز بر ماهيت مستقل از نظام غرب و شرق، مورد تأکيد سران کشورمان قرار گرفت. انقلاب اسلامي عرصه نظام بينالملل و قواعد و روابط حاکم بر آن را نيز دستخوش تحول قرار داد و اصول و روابط حاکم بر آن را به چالش کشيد و نگاه و انديشهاي الهي و معنوي را در اين عرصه مطرح کرد. رويکرد نوين جمهوري اسلامي با تأکيد بر تقويت روابط با همسايگان موجب شد ايران از کشوري وارادتمحور به کشوري صادراتمحور تبديل شود. ميزان صادرات کشور در سال ۱۳۵۷ حدود نیم میلیارد دلار بود که اين رقم در پايان سال 1401 به بيش از 53 ميليارد دلار رسيده است. ثبت رکورد 53 ميليارد دلاری در حالي محقق ميشود که اقتصاد و تجارت خارجي ايران در سنگينترين سطح تحريمي است و محدوديتهاي بانکي و تجاري زيادي پيش پاي فعالان اقتصادي ايران قرار دارد. تحقق اين دستاورد ناشي از روابط مستحکم و عميق کشورمان نه با کشورهاي غربي، بلکه با همسايگان ديرينه کشورمان در غرب و شرق ايران است. حجم تجارت خارجي کشور در 9 ماهه سال جاری از عدد 112 ميليارد دلار گذشت.
6- دستاوردهای انقلاب اسلامی در شاخص «توسعه انساني» را تشریح کنید؟
دفتر برنامه توسعه سازمان ملل متحد در آخرين گزارش خود در سال 2021 اعلام کرد، ايران ازنظر شاخص توسعه انساني از بين ۱۸۹ کشور در رده 76 قرار دارد. در سال 2021، شاخص توسعه انساني ايران به 774/0 از يک رسيد که در مقايسه با نمره 437/0 ايران در دوران پهلوي بيش از 337/0 درجه افزايش نشان ميدهد. رتبه جهاني جمهوري اسلامي ايران در شاخص توسعه انساني در اين چهار دهه بيش از 34 رده صعود داشته و از جايگاه 110 در سال 1979 به جايگاه 76 در سال 2021 ارتقا يافته است. توسعه انساني ايران از 115 کشور جهان بيشتر است. برخي از اين کشورها عبارت است از: چين، اوکراين، کوبا، برزيل، الجزاير، مصر، اردن، آفريقاي جنوبي، اندونزي، لبنان، عراق و هند. از بين 105 کشور دنيا که از سال 1980 ميلادي شاخص توسعه انساني براي آنها محاسبه ميشد، ايران طي اين چهار دهه بالاترين رشد را در شاخص توسعه انساني داشته است و در رتبه اول جهاني قرار دارد. پس از ايران، چين با رشد 334/0 درجهاي در رتبه دوم جهان جاي گرفته است. نپال با رشد 316/0 درجهاي و ترکيه با رشد 304/0 درجهاي در رتبههاي بعدي قرارگرفتهاند. وجود بيمه همگاني در ايران يکي از شاخصهاي توسعه انساني است و اين در حالي است که در کشوري، مانند آمريکا هنوز بيمه همگاني وجود ندارد.
7- اگر با شاخص «عدالت و رفاه اجتماعي» به ارزیابی دستاوردهای انقلاب اسلامی بپردازیم، به چه مواردی میتوان اشاره کرد؟ چرا در این حوزه عقبماندگی داریم؟
استفاده از شاخص عدالت و رفاه اجتماعی به عنوان یکی از شاخصها و معیارهای ارزیابی کارکردها و دستاوردهای یک انقلاب یا نظام سیاسی در دنیا مرسوم است اما باید توجه کرد که در هیچ جامعهای نمیتوان این شاخص را به صورت ایدهآل ایجاد کرد. ضمن این که دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در پرتو جنگ شناختی برای ایجاد احساس نبودن عدالت و رفاه اجتماعی بسیار کار کردهاند. این در حالی است که اساسا، این موضوع را در دنیا به صورت نسبی مورد ارزیابی قرار میدهند. یعنی باید ایجاد عدالت و رفاه اجتماعی امروز ایران اسلامی را با نظام گذشته یا با کشورهایی مشابه ایران ارزیابی و مقایسه کرد و الا گستره آرمانی این موضوع بسیار وسیع است و همواره ایجاد کامل آن آرزو و مدینه فاضله جوامع بشری بوده است. با وجود این دشواری و کژتابی نظری در مفهوم عدالت و چگونگی تحقق آن، یکی از اهداف اصلی انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایجاد عدالت و رفاه اجتماعی بوده و در این چهار دهه نظام اسلامی تلاش کرده در جهت ایجاد بیشتر عدالت اجتماعی حرکت کرده است. رهبر معظم انقلاب در باره عدالت فرمودند ما عقبماندگیهایی در این زمینه داریم و باید بیشتر و بهتر اقدام نمائیم. حال برخی از شاخصها و مولفهها را در این باره بررسی میکنیم.
مبارزه با فقر و رسيدگي به محرومان، فارغ از اينکه تاکنون چه ميزان موفق بوده است، از همان روزهاي اول انقلاب يک موضوع شعاري نبود و رهبران جمهوري اسلامي، توجه عملي نسبت به اين موضوع داشتهاند. مهمترين شاخصي که اقتصاددانها براي بررسي ميزان نابرابري در يک جامعه معرفي ميکنند، «ضريب جيني» است. ضريب جيني براي سنجش ميزان نابرابري در توزيع درآمد يا ثروت در يک جامعه آماري استفاده ميشود و رقمي از صفر تا يک يا از صفر تا 100 را در بر ميگيرد. هر چقدر ضريب جيني نزديک به عدد صفر باشد، برابري بيشتر در توزيع درآمد را نشان ميدهد و بالعکس هر چقدر ضريب جيني نزديک به عدد 100 باشد، توزيع نابرابر درآمد را مشخص ميکند. آمارها و تحقيقات ارائهشده بر اساس مستندات نهادهاي بينالمللي مثل بانک جهاني نشان ميدهد پيش از انقلاب ضريب جيني ايران حتي از عدد 50 نيز فراتر رفته است. در سال 1968 ضريب جيني ايران 2/50 واحد بوده است. اين رقم براي سال 1973 نيز 5/49 واحد بوده است. کمترين ضريب جيني که در ميان آمار موجود از سالهاي پيش از انقلاب ثبت شده است، مربوط به سال 1969 است که 9/41 واحد برآورد شده است.
با پيروزي انقلاب، وضعيت شکاف طبقاتي در جامعه ايران به سمت بهبودي سوق پيدا ميکند؛ بهطوريکه بر اساس جدول زير که مستند به آمار بانک جهاني است، ضريب جيني در سال 1390 به 0.37 واحد ميرسد که کمترين رقم در طول تاريخ اين کشور است. اين موضوع را ميتوان در نمودار ذيل مشاهده کرد:
مقايسه استانداردهاي زندگي در دوران قبل و بعد از انقلاب یکی دیگر از شاخصهای ارزیابی عدالت و رفا اجتماعی است که نشان ميدهد حتي بدون اينکه سرانه توليد ناخالص داخلي کشور افزايش قابلتوجهي داشته باشد، ميزان فقر کاهش يافته است و اين بدان معناست که وضعيت نسبي فقر در جامعه ايران بهبود يافته است. برقرساني به روستاها و توزيع کوپني کالاهاي گوناگون در کنار کمک مستقيم به فقرا از طريق شبکهاي از خيريههاي نيمهدولتي که بزرگترين آنها کميته امداد امام خميني(ره) است، در کاهش فقر در جامعه ايران مؤثر بوده و در مجموع بعد از انقلاب اسلامي، برخي بهبودهاي فوري در وضعيت توزيع درآمدها رخ داده است.
تأمين اجتماعي از جمله اموري است که توسعه را با عدالت همراه ميکند و قشرهاي کمدرآمد جامعه را براي رفع نيازهاي خود توانمند ميسازد. در رژيم پهلوي تنها ۸۹ هزار نفر مستمريبگير وجود داشت؛ اما پس از انقلاب اسلامي از مجموع جمعيت تحت پوشش، بيش از 37 ميليون نفر بيمه هستند. از اين تعداد، بيش از ۱۴ميليون نفر در رديف بيمهشده اصلي و بيش از ۲۲ ميليون نفر به عنوان بيمهشده تبعي قرار دارند. بيمهشدگان اجباري با بيش از ۱۰ ميليون نفر، بيشترين تعداد بيمهشدگان اصلي سازمان تأمين اجتماعي را تشکيل داده و بيمهشدگان خاص با بيش از ۴ ميليون، مقرريبگيران بيمه بيکاري با بيش از ۲۱۳ هزار نفر و بيمهشدگان توافقي با بيش از ۱۵۸ هزار نفر، ديگر گروههاي بيمهشدگان اصلي اين سازمان هستند. بيش از ۹۵ درصد روستانشينان نيز از بيمه خدمات درماني بهرهمند شدهاند.
8- دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران در حوزه «ورزش» را تشریح کنید؟
• حضور در المپيک در 9 دوره که نتايج آن، کسب 17 طلا، 14 نقره و 17 برنز است. گفتنی است، در المپيک 2012، ايران با کسب 4 مدال طلا، 5 نقره و 3 برنز و کسب رتبه هفدهم، بهترين رتبه تاريخ حضور در المپيک را کسب کرد.
• تأسيس فدراسيون جانبازان و معلولان و حضور در 9 دوره پارالمپيک و 8 دوره پاراآسيايي و کسب 135 مدال در پارالمپيک و 336 مدال در پاراآسيايي
• تقویت و توسعه بی سابقه ساختار ورزش کشور با ارتقاء و تبدیل ساختار ورزش کشور از یک معاونت در وزارت آموزش و پرورش در قبل از انقلاب اسلانی به سازمان مستقل تربیت بدنی و نهایتا وزارت ورزش و جوانان
• افزایش فدراسیونهای ورزشی، ازحدود ۲۰ فدراسیون، به ۵۱ فدراسیون.
• افزایش چشمگیر تنوع رشتههای ورزشی، از حدود ۳۰ رشته، به بیش از ۱۷۰ رشته (این رشتهها در قالب انجمنهای ورزشی در فدراسیونها فعال میباشند)
• افزایش بیش از ۵۶ برابری کرسی بین المللی (از کمتر از ۳ مورد در قبل از انقلاب به بیش از ۱۷۰ کرسی در نهادهای بین المللی ورزش در حال حاضر.
• میزبانی صدها رویداد بین المللی ورزش در ردههای سنی بزرگسال، امید، جوانان، نوجوانان (جهانی، آسیایی، منطقه ای، و...)، از قبیل: میزبانی متعدد جامهای بین المللی فجر، در رشتههای مختلف ورزشی، میزبانی جامهای جهانی در رشته مختلف ورزشی، میزبانی مسابقات غرب آسیا در رشتههای مختلف ورزشی، میزبانی جام ملتهای آسیا در رشته مختلف ورزشی
• توسعه غیر قابل مقایسه و همه جانبه ورزش دانشجویی (تاسیس فدراسیون دانشجویی، جایگاه بین المللی و دهها تحول اساسی)
• توسعه غیر قابل مقایسه و همه جانبه ورزش در نیروهای مسلح (جایگاه مهم در سیزم و دهها تحول اساسی دیگر)
• تأسیس و توسعه چشمگیر ورزش عمده نهادهای کشور (دانشگاه آزاد اسلامی - آستان قدس رضوی – و...) برای اولین بار
• احداث و بهبود غیر قابل مقایسه مکان و تجهیزات اداری ورزش در کشور؛ وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک و پارالمپیک، فدراسیونهای ورزشی، ادارات تربیت بدنی، هیأتهای ورزشی، باشگاههای حرفهای و ...
• ایجاد آکادمی ملی المپیک و پارالمپیک، هتل المپیک، آکادمی در بیش از ۱۰ فدراسیون ورزشی برای اولین بار
• ایجاد و توسعه کمی و کیفی بی سابقه کارت خدمات درمانی ورزشکاران. هم اکنون تعداد ورزشکاران تحت پوشش کارت بیمه ورزشی بالغ بر ۳ میلیون و یکصد هزار نفر گردیده است.
• توجه غیر قابل مقایسه به مقوله ورزش در اسناد بالا دستی؛ در: قانون اساسی، مصوبات مجلس شورای اسلامی، مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، برنامههای ۵ ساله توسعه کشور، قوانین بودجه سنواتی و...
• انجام اقدامات گسترده، متنوع و متعدد ورزشی توسط دهها وزارتخانه، سازمان و نهاد، در حوزههای همگانی و قهرمانی، در سطح ملی و بین المللی
9- دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه «علم و دانشگاه» را بیان نمایید؟
بررسي رشد علمي ايران در سالهاي پس از پيروزي انقلاب، يکي از موضوعات مهمي است که ميتواند تصوير روشنتري از تفاوتهاي ايران قبل از انقلاب و بعد از انقلاب را به ما نشان دهد. تعداد دانشگاههاي کشور در سال 1395 به ۲۶۴۰ دانشگاه رسيده است و نسبت به سال 1357 بيش از يازده برابر شده است. در سال 1397 تعداد دانشجويان کشورمان به حدود 5 ميليون نفر رسيده و تعداد اعضاي هيئتهاي علمي دانشگاههاي ايران از 4 هزار نفر در ابتداي انقلاب به حدود 90 هزار نفر رسيده است. رشد جمعيت دانشجويي نسبت به دهه پاياني حکومت پهلوي، ۵۰ برابر شده و سهم زنان در اين رشد چشمگير آموزش عالي ۵۶ برابر است. جمعيت زنان دانشجو پيش از انقلاب ۱۹ هزار نفر بوده و امروز بيش از يک ميليون نفر شده است. در بحث عدالت آموزشي در کشور، پيش از انقلاب ۸۰ درصد جمعيت دانشجويي در تهران و ۲۰ درصد کل کشور بوده است؛ در حالي که الان ۲۰ درصد جمعيت دانشجويي در تهران و ۸۰ درصد در کل کشور است. در آموزش عالي در مجموع بيش از ۵ هزار رشته تحصيلي و ۸ هزار رشته ـ مقطع داريم و تنوع بيشتر در رشتههاي مهارتي است.
در سال 1398 تعداد دانشجويان در مقاطع گوناگون تحصيلي به ترتيب معادل 511950 نفر در مقطع کارداني، 2017207 نفر در مقطع کارشناسي، 598890 نفر در مقطع کارشناسی ارشد، 93335 نفر در مقطع دکتري عمومي و 152006 نفر در مقطع دکتري تخصصي بوده است. بر اساس آمار 1400ـ1399، نسبت مردان به زنان در آموزش عالي، حدود ۵۱ درصد به ۴۹ درصد است و سهم زنان سالانه حدود يک درصد رشد داشته است.
وبسايت بينالمللي «Web of Science» اعلام داشته است که ايران با نرخ رشد علمي 4/10 درصدي در سال ۲۰۱۹، در ميان ۲۵ کشور در رتبه دوم قرار دارد. رتبه جهاني توليد علم ايران طي سالهاي 1996 تا 2015 از پنجاهوسوم به شانزدهم در جهان ارتقا يافته است. رتبه جهاني توليد علم ايران در رشته انرژي اتمي از 83 به يازدهم(افزايش تعداد مقالات از 1 به 418) ارتقا يافته است. رتبه جهاني توليد علم ايران در رشته نانو و نانوتکنولوژي از 57 جهان به شانزدهم(افزايش تعداد مقالات از 1 به 687) ارتقا يافته است.
رتبه جهاني توليد علم ايران در رشته بيوتکنولوژي از 56 به چهاردهم (افزايش تعداد مقالات از 11 به 618)جهان ارتقا يافته است.
رتبه جهاني توليد علم ايران در رشته مهندسي هوافضا از 43 به يازدهم (افزايش تعداد مقالات از 4 به 341)جهان ارتقا يافته است.
رتبه جهاني توليد علم ايران در رشته پزشکي از 54 به نوزدهم جهان(افزايش تعداد مقالات از 64 به 3هزار) ارتقا يافته است.
رتبه جهاني توليد علم ايران در رشته شيمي از 48 به يازدهم (افزايش تعداد مقالات از 79 به 3هزار)جهان ارتقا يافته است.
رتبه جهاني توليد علم ايران در رشته فيزيک و نجوم از 64 به نوزدهم (افزايش تعداد مقالات از 21 به 1هزار)جهان ارتقا يافته است.
رشد روزافزون و حضور فعال کشور در عرصههاي علمي، بهطوریکه تا سال ۱۳۹۱ بيش از ۲۶۱۹۶ اختراع در کشور ثبتشده است.
10- دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه فضايي را بیان نمایید؟
ورود به باشگاه فضايي جهان از آثار و نتايج دستاوردهاي علمي و فناوري کشور در دوران پس از انقلاب است. دانش و فناوري فضايي در اختيار تعداد محدودي از کشورهاي جهان است. اکنون جمهوري اسلامي در منطقه، تنها کشور داراي اين دانش و فناوري، آنهم بهصورت بومي است. ايران داراي چرخه کامل توليد، پرتاب و هدايت موشک است و اکنون جزء شش کشور طراح، سازنده و پرتابکننده ماهواره در جهان است. جمهوري اسلامي ماهوارههايي را در مدار 500 کيلومتري زمين (LEO) مستقر کرده است تا در زمره معدود کشورهاي جهان قرار بگيرد که با اين ماهوارهها، از هر نقطه جهان که بخواهد، تصاوير باکيفيت و رنگي تهيه کند. ماهوارههايي که از ايستگاه سامانههاي زميني، انواع ماهوارهبر، پرتابگرها و از لجستيک تا فناوريهاي پيشرفته نرمافزاري و سختافزاري آن، يعني يک زنجيره کامل صنعت فضايي تماماً به دست جوانان برومند اين سرزمين بوميسازي شد و اينچنين استيلاي چشمگير ايران اسلامي را بر پهنه آسمانها به تصوير کشيد.
ماهواره ملي «اميد» در تاريخ 14 بهمن 1387 از طریق پرتابگر بومي داخلي «سفير2» با موفقيت کامل به مدار پرتاب شد.
بهمنماه 1388 دانشمندان ایرانی برای نخستين بار محموله زيستي را با «کاوشگر3» به فضا پرتاب کردند.
سومین ماهواره بومی نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با نام «نور ۳» توسط ماهوارهبر ترکیبی سه مرحلهای قاصد به فضا پرتاب شد و با موفقیت در مدار ۴۵۰ کیلومتری زمین قرار گرفت.
در هفتههای اخیر ماهواره مخابراتی پژوهشگاه فضایی ایران با نام «ثریا» توسط ماهوارهبر سه مرحلهای قائم 100 نیروی هوافضا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فضا پرتاب گردید و با موفقیت در مدار 750 کیلومتری از سطح زمین قرار گرفت. این ماهواره طول عمر بیش از 3 سال دارد و با ارتقا مداری در مدار 750 کیلومتری قرارگرفته و همچنین دقت موقعیت GPS ماهواره ثریا 20 متر است. برای اولین بار ماهوارهبرهای ایرانی به مدار 750 کیلومتری دست پیدا میکنند، با پرتاب این ماهواره تحقیقاتی بسیاری از زیرسیستمهای توسعهیافته شده توسط پژوهشگاه فضایی ایران نیز در شرایط تست مداری قرار میگیرند و راه برای توسعه سریع صنعت فضایی بومی ایران هموارتر میشود. ضمن اینکه این پرتاب قدمی مهم در راستای افزایش توانمندی تزریق ماهواره در مدارهای بالاتر محسوب میشود. همچنین آخرین دستاورد در این زمینه، به پرتاب سه ماهواره ایرانی به نامهای مهدا و دو نانو ماهواره ساعتی به صورت همزمان با ماهوارهبر سیمرغ از سوی وزارت دفاع به فضا مربوط میشود که بازتابهای خبری و تحلیلی زیادی در آغاز جشن چهل و پنجمین فجر پیروزی انقلاب اسلامی در دنیا داشت.
11- انقلاب اسلامی چه دستاوردی برای زنان در جامعه ایران داشته است؟
مشخص شدن جایگاه واقعی زن مسلمان در خانه و اجتماع یکی از دستاوردهای فرهنگی انقلاب بود. با توجه به خودباختگی فرهنگی و رواج ارزشهای غربی در عصر پهلوی، هویت اسلامی زن مسلمان ایرانی مورد تهدید واقعشده بود. در جامعه بهتدریج فرهنگ برهنگی و بیعفتی رواج مییافت و از فعالیتهای اجتماعی و مفید زنان کاسته میشد. پس از انقلاب اسلامی، جایگاه زن در جامعه اسلامی تبیین شد و همانگونه که زنان در جریان پیروزی انقلاب فعالیت داشتند، پس از انقلاب، به جایگاه واقعی که مسئولیت در برابر مصالح اجتماعی و سیاسی جامعه و حضور فعال درصحنههای گوناگون بود، دست یافتند. در این زمینه توجه به چند آمار جالبتوجه است:
* در حوزه آموزشوپرورش، میزان باسوادی زنان در 40 سال اخیر، 5/2 برابر شده است؛ یعنی از 35 درصد در سال 1355، به 2/84 درصد در سال 1395 رسیده است. در همین زمینه، باید به کاهش میزان بازماندگی از تحصیل در میان دختران اشاره کرد؛ در سال 1355، این میزان برای دختران، 6/38 درصد بوده که در سال 1395، به سه درصد رسیده است.
* نسبت زنان عضو هیئتعلمی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در سال تحصیلی 1359-1358، 14درصد، در سال 1366-1365، 15درصد، در سال 1376-1375، 16 درصد و در سال 1386-1385، 20 درصد بوده است. این در حالی است که تعداد زنان عضو هیئتعلمی از سال تحصیلی 1376-1375 تا سال تحصیلی 1396-1395، از 3508 نفر به 20298 نفر رسیده؛ یعنی شش برابر افزایش داشته است و به 7/24 درصد رسیده است. برای سال تحصیلی 1398-1399این میزان به 24 هزار و 334 عضو هیئت علمی خانم رسید، نکته مهم اینکه در همان سال مجموع 88 هزار و 250 عضو هیئت علمی در کشور داشتیم.
* درصد مدیران، قانونگذاران و کارکنان عالی رتبه از کل شاغلان برای زنان از 3/3 درصد در سال 1355، به 3/17 درصد در سال 1395 رسیده؛ یعنی حدود شش برابر افزایش داشته است. در همین راستا، گفتنی است، میزان زنان شاغل دارای تحصیلات عالی 2/5 درصد در سال 1355 به 9/46 درصد در سال 1395 رسیده است. همچنین، ضریب نفوذ بیمه تأمین اجتماعی در میان زنان شاغل، از 5/12 درصد در سال 1355 به 4/77 درصد در سال 1395 رسیده است.
* در حوزه ورزشی نیز تعداد رشته ورزشی بانوان از هفت رشته از سال 1357 به ۳۸ رشته در سال توسعه یافته است. تعداد مربیان ورزشی رشد نجومی داشته و از ۹ نفر به ۳۵ هزار مربی زن افزایش داشته است؛ تعداد داور زن نیز از هفت نفر به ۱۶ هزار نفر رسیده است. همچنین، تعداد ورزشگاههای اختصاصی بانوان پس از انقلاب ۳۰ برابر شده است و حضور زنان در مسابقات خارجی قبل از انقلاب تنها شش مورد بوده که پس از انقلاب به ۱۲ هزار نفر افزایشیافته است. فراتر از این، دستاوردهای معنوی زنان در حوزه ورزش است؛ بهگونهای که امروز تمامی زنان ورزشکار کشورمان در میادین گوناگون، با حفظ حجاب بومی خود حاضر میشوند و از این نظر، به الگویی برای جهانیان تبدیل شدهاند. جالب آنکه در سال ۲۰۰۹ تنها زنان ورزشکار کشورمان در مسابقات آسیایی با حجاب شرکت کردند که در سال ۲۰۱۱ ترکیه و پسازآن در سال ۲۰۱۷ سوریه، عراق، ترکیه، اندونزی و سایر کشورها با پوشش اسلامی در مسابقات حضور پیدا کردند.
12- تغییر رویکرد و مدیریت نیروهای مسلح از «وابسته به بیگانه بودن به ملت ایران وابسته شدن» چه نقشی در پیشرفت توان نظامی جمهوری اسلامی ایران داشته است؟
در دورۀ محمدرضا پهلوی استقلال نظامی نابود شده بود. از سالهای 1350 به بعد ادارۀ ارتش در دست مستشاران آمریکایی بود. تعداد آنها آن قدر زیاد بود که از هر پنج نفر نظامی ایرانی، یک نفر آمریکایی بود. آنها خود را برتر از افسران نظامی ایرانی و بلکه از خود شاه نیز بالاتر تعریف میکردند. ترفیع افسران ارتش را پیش از آنکه شاه تأیید کند، آنان باید تأیید میکردند. آنها حق توهین به امرای ارتش ایران را نیز داشتند؛ بهگونهای که سرهنگ مستشار نظامی آمریکایی در دیدارش با فرمانده لشکر تبریز میگوید مغز یک الاغ از مغز تیمسار آریانا بهتر کار میکند.
افزون بر این، آمریکاییها بدون اجازه و اطلاع شاه از تجهیزات نظامی برای برنامههای برونمرزی استفاده میکردند و با صلاحدید خود از پایگاههایش در ایران برای عملیات در خارج استفاده میکردند، تا جایی که محمدرضا پهلوی به مادرش میگوید: «بدون اطلاع من هواپیماهای نظامی را آمریکاییها بردهاند به ویتنام.»
نیروهای مسلح پس از انقلاب از وابسته به بیگانه بودن، خارج شده و به ملت ایران وابسته شدند. در حال حاضر، نیروهای مسلح از مردم، با مردم و در مردم هستند. پیشرفتی که نیروهای مسلح باوجود تحریمها در حوزۀ فناوریهای نظامی و دفاعی بهدست آوردهاند، عقبماندگی چند صد ساله ایران را جبران کرده است. ایران اکنون به اعتراف کارشناسان نظامی در فهرست چهار کشور برتر جهان قرار دارد که میتواند تولیدات موشکی کوتاهبرد، میانبرد و دوربرد داشته باشد. جمهوری اسلامی در حوزۀ پهپاد در منطقه رتبۀ اول و در دنیا جزء چهار کشور برتر است. از نگاه روزنامه «جروزالم پست» رژیم صهیونیستی، کشور ایران ابر قدرت پهپادی جهان است. «ژنرال کنت مکنزی» فرمانده سازمان تروریستی سنتکام در جلسه استماع کنگره، در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا آمریکا برتری هوایی خود را در خاورمیانه از دست داده است، گفت: «استفاده گسترده ایران از پهپادهای کوچک و متوسط برای عملیات شناسایی و هجومی به معنای آن است که برای اولین بار از زمان جنگ شبهجزیره کره [اوایل دهۀ 1950 میلادی] بدون برتری کامل هوایی، عملیات انجام میدهیم.»
پس از انقلاب، نیروهای مسلح به اعتماد به نفسی رسیدند که در تاریخ ایران کمنظیر است. این خودباوری و نداشتن وابستگی نظامی و راهبردی، سبب شد که در میدان تولید ماهوارههای نظامی وارد شود. در این راستا، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دومین ماهواره نظامی خود را در سال 1400 با موفقیت به مدار زمین فرستاد. دسترسی ایران به موشکهای هایپرسونیک با توجه به آنکه تاکنون صرفا روسیه، چین و آمریکا در این حوزه به موفقیتهایی رسیدهاند، یکی از بزرگترین دستاوردهای حوزه دفاعی ـ امنیتی جمهوری اسلامی بوده است.
سردار امیرعلی حاجی زاده، «فرمانده نیروی هوافضای سپاه» گفته است: «این موشک سرعت بالایی دارد و در جو و خارج از جو میتواند مانور دهد. این موشک جدید از همه سامانههای سپر موشکی عبور میکند و فکر نمیکنم تا دهها سال بعد هم فناوریای پیدا شود که بتواند با آن مقابله کند. این موشک سامانه ضد موشکی دشمن را هدف قرار میدهد و یک جهش بزرگ نسلی در حوزه موشکی است.»
13- تغییر سیاست خارجه ایران از «بازیگر وابسته به بازیگر مستقل و مسئولیتپذیر » در دوران بعد از انقلاب اسلامی چه دستاوردهایی برای ملت ایران داشته است؟
نظام پهلوی در سیاست خارجی مجری بیچونوچرای سیاستهای آمریکا بود. مأموریت ژاندارمی شاه بر اساس دکترین نیکسون، نماد فروش استقلال ایران در سیاست خارجی به کاخ سفید بود؛ زیرا بر اساس این دکترین، شاه با پول نفت ملت ایران، سیاست خارجی کشور را کاملاً در خدمت برقراری امنیت برای منافع آمریکا در سطوح منطقهای و فرا منطقهای قرار داده بود. اولین خدمت شاه، ورود به جنگ ویتنام بود. ایران بافرمان دولت واشنگتن واحدهایی از افسران و کارمندان و تجهیزات نظامی خود را به سایگون اعزام کرد. طبق گزارش سفارت آمریکا در تهران، آمریکا از ایران خواست که 50 فروند هواپیمای 5F برای استفاده در ویتنام تأمین کند و شاه 12 دقیقه پس از طرح این موضوع، پاسخ مثبت داد.»
سرکوب جبهۀ آزادیبخش ظفار در عمان، مأموریت دیگر شاه در راستای سیاستهای آمریکا برای جلوگیری از نفوذ شوروی بود. شاه بالغ بر سه هزار نفر از نیروهای مسلح ایران را ـ که به تدریج تا ده هزار نفر افزایش یافت ـ از سال 1351با هدف سرکوب این جنبش به عمان اعزام کرد، در حالیکه هیچگونه تجاوز ارضی یا تنش سیاسی صورت نگرفته بود.
میزان هزینهای که شاه در این زمینه بر ملت ایران تحمیل کرد به روایت اسناد وزارت امور خارجه میلیاردها تومان بود و انگلیسیها این هزینه را حدود یک میلیارد دلار اعلام کردند. تلفات ارتش ایران از شروع عملیات در آذر 1352 تا پایان سال 1354، کشته شدنِ 25 درجهدار و 186 سرباز و مجروح شدنِ بیش از هفتصد تن بود.
این در حالی است که ایرانِ پس از انقلاب، مستقلترین سیاست خارجی را به نمایش گذاشته و بدون هر نوع ترسی، اصول سیاست خارجی کشور را خودش بر اساس منافع ملی تعیین میکند. برعکس دوران شاه، ورود سالهای اخیر جمهوری اسلامی ایران در تحولات منطقهای، مانند بحران سوریه و عراق بنا بر دعوت این کشورها و بهطور کامل در چارچوب منافع ملی بوده و با نابود کردن ماشین جنگی هیولای داعش که مورد حمایت آمریکا، سعودیها و رژیم صهیونیستی بود، عزت ملی ایران را در میان ملتها بالا برده است. استقبال ملتهای جهان از تشیيع پیکر شهید سلیمانی مؤید این حقیقت است.
ایران قبل از انقلاب در سازمان ملل «آقا اجازه» بود؛ اما اکنون بدون توجه به قدرتهای بزرگ به صورت مستقل رأی خود را میدهد. سیاست مستقل جمهوری اسلامی ایران در کمتر از نیم قرن ایران را از یک بازیگر وابسته و کوچک به اصلیترین، قویترین و هوشمندترین قدرت منطقه تبدیل کرده است. روزنامه انگلیسی «گاردین» در خصوص تحولات اخیر در غرب آسیا مینویسد: «قدرت برتر خاورمیانه دیگر، آمریکا، مصر همسو با غرب، عربستان سعودی یا حتی اسرائیل نیست بلکه ایران است»
14- انقلاب اسلامی در حوزه بهداشت و سلامت چه دستاوردهایی داشته است؟
طي سالهاي اخير، سازمان بهداشت جهاني دو بار از ايران بهمنزله موفقترين كشور جهان در كاهش میزان مرگومیر كودكان قدردانی کرده است. همچنين سازمان بهداشت جهاني، ايران را در سال 2004 موفقترين كشور آسيايي در مقابله با ايدز معرفي كرد. توجه به برخی آمارها در زمینه سلامت، دستاوردهای انقلاب در این حوزه را بیشتر به ما مینمایاند:
• پیش از انقلاب، 30 درصد پزشکان ایران وارداتی از بنگلادش، فیلیپین و هند و پاکستان بودند، اما در سال 1401 از 164 ملیت، یک میلیون و دویست هزار نفر به عنوان گردشگر سلامت به ایران سفر کردهاند.
• در 19.739 روستای کشور 31 هزار بهورز به عنوان پیشگامان نظام سلامت فعالیت میکنند. قبل از انقلاب، خانههای بهداشت فقط در 1500 روستا وجود داشته است.
• با اجرای طرح واکسیناسیون ملی فلج اطفال به همت بسیجیان و پوشش 95 درصدی این واکسیناسیون، تاکنون فلج اطفال از کشور ریشهکن شده و این در حالی است که کشورهای همسایه هیچ یک نتوانستهاند این بیماری را ریشهکن کنند.
• بیمارهای عفونی مالاریا، وبا و سل در ایران کنترل شده است.
• برنامه گسترش ایمنسازی واکسیناسیون در ایران بالای 97 درصد است.
• در سال 1357 صرفاً با 7 دانشکده پزشکی، 700 دانشجو داشتیم، اما در حال حاضر در 47 دانشگاه، 180 هزار دانشجوی گروه پزشکی مشغول تحصیل هستند.
• پوشش 100 درصدی بیمه روستاییان افتخار جمهوری اسلامی ایران در بعد عدالت اجتماعی در حوزه سلامت است.
• امروز ایران جزء کشورهای برتر جراحی قلب در دنیاست و جزء معدود کشورهایی است که عمل پیوند قلب در آن صورت میگیرد.
• بانک قرنیه در جمهوری اسلامی یکی از بهترین بانکهای قرنیه جهان است و ظرف 24 ساعت، قرنیه موردنظر بیمار آماده میشود.
• آمار رشد 10 برابری پزشکان متخصص، عمومی و دندانپزشک در مقابل رشد 5/ 2 برابری جمعیت ایران در چهل سال گذشته، مثالزدنی است. گفتنی است، تعداد کل پزشکان قبل از انقلاب حدود 15 هزار نفر بوده است که اکنون بالغ بر 165 هزار نفر است. تعداد پزشکان فوق تخصص نیز به 5 هزار و 135 نفر رسیده است.
• ایران در تولید بیش از 95 درصد از داروهای مصرفی خودکفا شده و از صادرکنندگان داروست. قبل از انقلاب فقط 25 درصد داروها آن هم داروهای ساده و دمدستی در داخل تولید میشد، شرکتهای دارویی در سال 1357، 85 تا 100 درصد به واردات اتکا داشتند.
• جمهوری اسلامی ایران با راهاندازی مجتمع ملی تولید فرآوردههای دارویی نوترکیب در مقیاس صنعتی در کل منطقه آسیای جنوب غربی، تولیدکننده انحصاری داروهای نوترکیب به شمار میآید.
• به گزارش سازمان بهداشت جهانی، بین 80 تا 94 درصد جمعیت ایران به داروهای ضروری دسترسی دارند.
• پیش از انقلاب، تنها 37 درصد شهرهای کشور بیمارستان داشتند که اکنون با وجود افزایش شهرها به میزان سه برابر، 97 درصد شهرها بیمارستان دارند. براساس اطلاعات منتشرشده در سالنامه آماری کشور در سال 1395، 954 بیمارستان در کشور وجود دارد که از این تعداد، 763 بیمارستان به بخش دولتی و 191 بیمارستان به بخش خصوصی تعلق دارد.
• در ایران آنقدر مرگومیر مادران بر اثر زایمان کاهش یافته است که این اتفاق نادر زبانزد عام و خاص است. آمار پیش از انقلاب، بالای 200 مورد در 100 هزار زایمان و در سال 2015 کمتر از 20 مورد در 100 هزار زایمان است. گفتنی است، این رقم، پیش از انقلاب برای مرگومیر کودکان، 111 مورد بوده که تا سال 1380، به حدود 28 مورد کاهش یافته است. همچنین، آمار مرگومیر مادران باردار به 20 در هر 100 هزار کاهش یافته است، که کمتر از یک رصد(200 در 100 هزار تولد زنده)آمار جهانی می باشد.
• ایران در زمره سه کشور پیشرو در پیوند مغز استخوان در جهان قرار دارد. همچنین، ایران در درمان ناباروری رتبه سوم جهان و در ارتوپدی و پیوند اعضا رتبه چهارم را دارد.
• ایران رتبه هفتم دنیا در تولید داروهای مورد نیاز بیماریهای خاص را دارد همچنین، ایران جزء پنج کشور برتر جهان در کاشت حلزون شنوایی است.
• قبل از انقلاب تنها در یک رشته، فوق تخصص تربیت میکردیم، اما اکنون در 27 رشته.
15- دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه راه و ترابری را توضیح بفرمایید.
در سال 1357، مجموع راههاي اصلي و فرعي كشور حدود 36 هزار كيلومتر بود، حال آنکه اکنون، مجموع راههاي اصلي و فرعي كشور از مرز یک میلیون كيلومتر عبور کرده است. در حوزه روستایی، طول محورهای موجود از ۸ هزار و ۲۰۰ کیلومتر، به ۲۰۵ هزار کیلومتر رشد یافته که این میزان از پیشرفت حاکی از توجه ویژه به محرومیتزدایی مناطق روستایی است.
از سال 1291 که اولین سوت قطار در ایران به صدا درآمد، تا سال 1357 حدود 4565 کیلومتر خطوط ریلی در ایران ساخته شد. این رقم تا سال 1401 به 15 هزار و 37 کیلومتر رسیده است. به عبارتی، متوسط سالانه احداث راهآهن در ایران قبل از انقلاب 80 کیلومتر بوده و این عدد پس از انقلاب به بیش از 233 کیلومتر افزایش یافته است.
ساخت اولین مترو در کشور (شهر تهران) و توسعه و تعمیم آن به سایر شهرهای بزرگ، از دیگر توفیقات نظام است که امروزه سهم قابلتوجهی از جابهجایی مردم با حداقل هزینه ممکن را به خود اختصاص داده است.
16- دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه مخابرات و تلفن را توضیح دهید.
آمار دقيق تلفنهاي كشور در سال 1357، 850 هزار شماره بوده است؛ درحالیکه براساس آمار سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی، تا پایان سال 1400، تعداد کل تلفنهای ثابت منصوبه، 37 میلیون و 86 هزار خط است.
17- دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه آبرسانی را توضیح دهید.
در سال ۱۳۵۷، ميزان توليد آب ۵/۱ ميليارد مترمكعب و تعداد انشعاب ۷/۲ ميليون بوده است؛ اما تا سال 1399، تعداد شهرهاي تحت پوشش آب شهري از ۴۵ شهر به 1248 شهر افزايش يافته است؛ آبرساني به روستاها از ۱۲۰۰۰ روستا در سال ۱۳۵۷ به 36431 روستا در سال 1399 رسيده است. بر اساس آمارهاي مركز آمار ايران، در سال 1355، از حدود 9/2 ميليون واحد مسكوني روستايي، در حدود 3/2 ميليون يا به عبارتي، 79 درصد از جمعيت روستايي فاقد تأسيسات لولهكشي لازم بودهاند.
اين وضعيت در دوران پس از انقلاب به صورت اساسی تغيير كرده است و اكنون ايران بالاترين درصد دستيابي به آب آشاميدني سالم را در غرب آسیا دارد؛ به گونهای كه طبق آمار وزارت نیرو(تا پایان آذر 1400) طول شبکه آب روستایی اکنون به 187 هزار و 685 کیلومتر میرسد و طول خطوط انتقال آب نیز 111 هزار و 776 کیلومتر است. همچنین، نزديك به ۱۰۰ درصد در مناطق شهري و 83 درصد در مناطق روستايي به آب شرب پایدار روستایی دسترسی دارند.
18- دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه برقرسانی را توضیح دهید.
پیش از پيروزي انقلاب اسلامي و در اوج فعاليتهاي رژيم طاغوت، تنها 1/3 ميليون مشترك برق، اعم از خانگي، عمومي، صنعتي و كشاورزي وجود داشت؛ این در حالي است که بررسی 10 شاخص توسعهای و اصلی صنعت برق نشان میدهد، پس از انقلاب به طور میانگین سالانه 6.18 درصد رشد در شاخصهای خدمترسانی ایجاد شده و تداوم داشته است و بر اساس آمار رسمی وزارت نیرو تعداد کل مشترکان برق در پایان تیرماه 1401 به رقم 38 میلیون و 951 هزار فقره رسیده است. از مجموع این آمار، 31 میلیون و 110 هزار مشترک خانگی، یک میلیون و 902 هزار مشترک عمومی، 509 هزار مشترک کشاورزی، 267 هزار مشترک صنعتی و 5 میلیون و 163 هزار مشترک تجاری هستند. گفتنی است، هم اکنون همه روستاهاي كشور از نعمت برق برخوردارند. این در حالی است که در سالهای دهه ۱۳۵۰، ۹۶ درصد روستاها برق نداشتند.
19- حضور ایران در عراق، یمن و سوریه چه دستاوردی داشته است؟
الف) «نباید در خانه با دشمن جنگید»، یک اصل مهم در امنیت ملی و دفع تهدیدات است. جمهوری اسلامی ایران با حضور به موقع مستشاری و کمک به مردم سوریه و عراق با گروههای تروریستی مقابله کرد. اگر این اقدام با تلاش نیروی قدس سپاه صورت نمیگرفت، با قدرتی که داعش در اوایل ظهور گرفته بود، خطرهای بسیار مهمی منطقه و ایران اسلامی را تهدید میکرد؛ زیرا داعش با به دست گرفتن قدرت در عراق و سوریه به یک دشمن قدرتمند و سرسخت علیه ملت ایران تبدیل میشد و جمهوری اسلامی ایران مجبور بود در مرزهای خود با آنها مقابله کند. سردار محمد علی جعفری، فرمانده سابق سپاه در این زمینه اظهار می کند: «داعشیها بخش عظیمی از عراق، از جمله قسمتی از خاک کردستان و شهر بزرگ موصل را تصرف کرده بودند و به مرزهای ایران نزدیک شده بودند، حضور مستشاری ایران در جبهه مقاومت با داعش عملی پیشدستانه بود.»
ب) هزینهکرد ایران در کشورهای منطقه، زمینهساز جذب بازار تجاری این کشورها برای جمهوری اسلامی بوده است. اگر این هزینهکرد نبود، ایران نمیتوانست در بازار کشورهای منطقه حضور چندانی داشته باشد. برای نمونه، سهم ایران در بازار 60 میلیارد دلاری پاکستان کمتر از یک درصد در سال است. حال آنکه سهم ایران در بازار افغانستان ـ که کشور فقیرتری از پاکستان است ـ 8/3 میلیارد دلار در سال 2021م و سالهای پیش از آن بوده است. دربارۀ عراق، طی پنج سال گذشته سالانه حدود 12 میلیارد دلار بوده است. بنابراین، هزینهکرد ایران در جبهۀ مقاومت نوعی سرمایهگذاری کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت به نفع جمهوری اسلامی است. کشورهایی که ایران را به صرف هزینههای زیاد در امور منطقهای متهم میکنند، خودشان صدها برابر ایران، در امور منطقه هزینه میکنند. برای نمونه، «ملک عبدالله» پادشاه سابق عربستان اعلام کرده بود حاضر است برای تغییر نظام سوریه 200 میلیارد دلار هزینه کند یا کشوری، مانند امارات که هیچ جایگاه تمدنی در منطقه و جهان ندارد، برای تغییر روند سیاسی سودان، لیبی، تونس، الجزایر، یمن، عراق و... سالانه دهها میلیارد دلار هزینه میکند.
20- دستاوردهای مسیر ترانزیتی شمال به جنوب را تشریح بفرمایید؟
مسیر(کریدور) شمال – جنوب از اهمیت ژئوپلیتیکی، راهبردی و ژئواکونومیکی فوقالعادهای برخوردار است و ابعاد اقتصادی، سیاسی و امنیتی مهمی برای ایران دارد. از منظر سیاسی، یکی از آثار مثبت آن تقویت همگرایی و اشتراک منافع بین برخی از کشورهای آسیای مرکزی و آسیای جنوبی، از جمله هند، چین، ایران و روسیه است. این موضوع در نگاه کلان امنیتی نیز برای ایران آورده خواهد داشت؛ زیرا به دنبال ایجاد و بهرهبرداری کشورها از این مسیر، اقتصاد آنها به امنیت منطقه و این مسیر گره میخورد و این وابستگی ترانزیتی و تجاری در بین کشورهای بهرهمند از این کریدور برای تجارت همبستگی ناگزیر امنیتی هم به دنبال خواهد داشت.
اما از بعد فرصتها و مزیتهای اقتصادی بسیار حائز اهمیت است و منجر به تقویت جایگاه راهبردی اقتصادی و ترانزیتی ایران در بین کشورهای مذکور خواهد شد. اگر کریدور شمال ـ جنوب به همت مسئولان تکمیل و با تمام ظرفیت فعال شود، حداقل سالانه میتواند 20 میلیارد دلار درآمد ارزی برای کشور ایجاد کند. اهمیت این درآمد سهل گذرگاهی را زمانی بهتر درک میکنیم که بدانیم میزان صادرات نفت کشورمان در سالهای اخیر که با تحریم فروش آن روبهرو بودهایم، حدود 24 میلیارد دلار بوده است یا با همه هزینهها و زحمتها در زمینه استخراج و فروش نفت، حتی در سالهایی که تحریم نبودیم، در نهایت حدود 40 میلیارد دلار نفت فروختهایم. رقم امیدآفرین دیگری که در این زمینه وجود دارد و دولت باید تمام مساعی خود را صرف تکمیل بخشهای داخلی این مسیر کند، این است که ایجاد و راهاندازی مبادلات تجاری از طریق کریدور شمال- جنوب حدود یکمیلیون فرصت شغلی برای ایرانیان را به ارمغان میآورد.
بر اساس برآورد pwc که یکی از شرکتهای مهم حسابرسی در جهان است، پنج اقتصاد برتر دنیا تا سال1428خورشیدی شامل چین، هند، اندونزی، آمریکا و برزیل است. این امر به نوعی نشاندهنده چرخش اقتصاد جهان از غرب به سمت شرق است. به طور مسلم، در چنین وضعیتی، خطوط کریدور شمال- جنوب و شرق - غرب در داخل کشور بسیار پراهمیت میشود. همچنین، امنیت خطوط ترانزیتی و کریدور شمال- جنوب امنیت مهمی را برای کشورهای همسایه، به ویژه کشورهای آسیای مرکزی برای مبادلات تجاری و صادرات کالا به سمت جنوب ایجاد میکند؛ زیرا این کشورها به دلیل امنیت نداشتن افغانستان به دنبال یک بازار و خط انتقال امن برای صادرات محصول به سمت جنوب بودهاند که آن مزیت در جمهوری اسلامی ایران با کریدور شمال- جنوب بدون کمترین مشکلات امنیتی و تروریستی قابلیت ایجاد دارد. از طرفی امنیت تجاری کشورهای آسیای مرکزی و جنوب آسیا و کشور روسیه و هند به امنیت خط کریدور داخلی ایران گره میخورد که این مسئله قدرت اقتصادی، سیاسی و درآمدهای ارزی کشور را افزایش میدهد. برآوردها حاکی از این واقعیت مهم است که اگر کشور به درآمد ترانزیت 50 میلیون تن کالا دست پیدا کند، میتواند از درآمدهای نفت بینیاز شود. در این بین، نقش انکارناپذیر ژئوپلیتیک ایران نیز به عامل تعیینکنندهای در پیشبرد راهبردهای ژئواکونومیک قدرتهای نوظهور در منطقه آسیا تبدیل شده است. در نهایت، تکمیل کریدورهای راهبردی شمال ـ جنوب و شرق ـ غرب فرآیند ایجاد نظم جهانی چند قطبی جدید و نقش تعیینکننده ایران اسلامی در آن را تسریع خواهد بخشید.
21- مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در منطقه کدامند؟ آنها را تشریح کنید؟
از روزهای آغازین انقلاب اسلامی صدور گفتمان انقلاب در راستای مبارزه با ظلم و دفاع از حقوق مستضعفان عالم مورد پذیرش قرار گرفت و مبنای عمل دولتها قرار گرفت. با شروع رشد و گسترش جهانی گفتمان انقلاب اسلامی ملت های زیادی بیدار شده و آن را پذیرفتند. اکنون گفتمان مقاومت در سطح منطقه ای به صورت یک درخت تنومند و استوار درآمده است و شاخه های آن روز به روز نه تنها در سطح منطقه ای بلکه در سطح جهانی در حال گسترش است. اما جریان استکبار برای مقابله با گفتمان مقاومت و انقلاب اسلامی در طول سالیان گذشته راهبردهای متعددی را به کار گرفته است که اکثریت این راهبردها و سیاست ها با شکست مواجه شده است. علت اصلی این شکست ها نیز جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت بوده است. برهمین مبنا، برخی از مهمترین دستاوردهای منطقهای جمهوری اسلامی به شرح زیر قابل احصاء است:
الف) شکست راهبردهای منطقهای آمریکا؛ در استراتژی بلندمدت هرکشوری چند محور و تاکید بر چند اصول بیش از همه نمود و بازخورد دارد و برای رسیدن به آن تمام توان و امکانات خود را بسیج خواهد کرد. این اصول در راهبردهای آمریکا به عنوان یک کشور استعمارگر و سلطه گر دارای بنیادهای غیر انسانی و مبتنی بر فایده گرایی برای این کشور در سطح بینالملل است. در منطقه غرب آسیا، راهبردهای مختلف واشنگتن در حال اجرا و تدوین است و تنها عاملی که تاکنون توانسته است در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن را با چالش مواجه کند، گفتمان محور مقاومت با تکیه بر جمهوری اسلامی ایران است. در این میان تصمیم گیران نظامی و سیاسی کشور به ویژه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در خنثی سازی و غیرفعال سازی راهبردهای کلی محور غربی- عبری- عربی نقش موثر و به سزایی داشتند.
ب) جلوگیری از تجزیه کشورهای منطقه؛ براساس راهبرد تدوین شده آمریکا، کشورهای منطقه براساس هویت های مذهبی و قومی باید به موجودیت های یگانه و متکثر تقسیم می شدند. این موجودیت ها دارای اختلاف های ایدئولوژیک و ملی بودند و همین امر موجبات جنگهای نامحدود و گسترده در منطقه می شد. طرح های مهمی توسط آمریکا ارائه و حتی در برخی موارد اجرا شد اما سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی براساس اصل گفتمان مقاومت و امنیت ملی آنها را خنثی کرد. یک نمونه از این طرح ها، طرح خاورمیانه بزرگ بود که اساس آن بر مبنای تجزیه کشورهای منطقه و سیادت رژیم صهیونیستی پایه ریزی شده بود. طرح آغازین خاورمیانه بزرگ با جنگ 33 روزه لبنان کلید خورد و قرار بر این بود که با شکست حزبالله مختصات جدید منطقه طرح ریزی شود. اما حضور سردار شهید سلیمانی در جنگ 33 روزه و هدایت و فرماندهی آن در طول این مدت موجبات شکست رژیم صهیونیستی را فراهم کرد. این طرح در همان مراحل اولیه متوقف شد. از دیگر اقدامات محور مقاومت و به ویژه شهید سلیمانی در راستای جلوگیری از تجزیه کشورهای منطقه، شکست ماشین تروریستی داعش بود. بنابر ادعای اسنودن، داعش بر مبنای استراتژی لانه های زنبور ایجاد و براساس کتاب گزینه های سخت کلینتون در جهت مقابله با محور مقاومت با حمایت کشورهای عربی و غربی ایجاد شد. شهید سلیمانی با تشکیل ارتش منطقه ای و محلی و مبارزه همه جانبه با این گروه تروریستی توانست موجودیت سرزمینی آن را نابود کند.
ج) ائتلاف سازی؛ محورمقاومت همزمان با مبارزه با داعش، ائتلاف سازی در منطقه را به منصه ظهور رساند که این اقدام وی را میتوان یک اقدام کاملاً دیپلماتیک دانست. به همین منظور شهید سلیمانی کشورهایی همچون روسیه، ترکیه، عراق و سوریه را با برخی گروه های محلی همچون حزب الله در یک رویه و مسیر قرار داد. تلاش های گسترده وی در کنار اقدامات مبتنی بر دیپلماسی ایشان شرایط را برای تغییر موازنه قوا در سال 2015 در منطقه فراهم کرد. در همان مقطع پایگاه خبری المانیتور در گزارشی این اقدام سپهبد شهید را تولد خاورمیانه جدید با محوریت ایران و حزب الله اعلام کرد.
د) تکوین گروه های مقاومت؛ جمهوری اسلامی ایران و محورمقاومت در راستای خنثی سازی تلاش دشمنان در این حوزه سه راهبرد مهم را در پیش گرفت و موفقیت های زیادی هم کسب کرد: تقویت وحدت بین مسلمانان جهان اعم از شیعه و سنی و تلاش برای تعریف دشمن واحد(آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدان منطقه ای و فرا منطقه ای آن ها)؛ تقویت بنیه گروه های شیعی در کشورهای مختلف به ویژه سوریه، عراق و یمن از طریق ایجاد تشکل های ساختارمند و فعال در حوزههای مختلف به ویژه نظامی و بازدارندگی؛ حمایت های مستشاری و فکری از گروه های مقاومت (حزب الله لبنان، انصارالله یمن و ...) و تلاش برای انتقال تجربیات به آن ها.
22- آخرین دستاوردها و تحولات جریان مقاومت در جنگ غزه را تشریح بفرمایید؟
جنگ ترکیبی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) علیه رژیم صهیونیستی جنگی کمنظیر است که برای اولین بار سه گروه مقاومت منطقه همچون حزبالله لبنان، انصار الله یمن و گروههای مقاومت عراق را در کنار مقاومت فلسطین قرار داده است. شهادت بیش از 26 هزار فلسطینی و ویرانی بیش از ۵۰ درصد ساختمانها، منازل مسکونی، آموزشی و درمانی نوار غزه با بمبهای اهدایی آمریکا به رژیم صهیونیستی تنها دستاورد رژیم تلآویو بود، رژیمی که سران آن بارها ادعا کرده بودند که جنگ غزه با نابودی جنبش حماس پایان خواهد یافت که در عمل چنین نشد. لذا مهمترین دستاورد محور مقاومت فلسطینی این است که با دست خالی جلوی ارتش مدعی قدرت چهارمی دنیا بیش از صد روز مقاومت کرده و لب بر نیاورده و نگذاشته است که صهیونیستهای موید به پشتیبانی قدرتهای غربی به اهداف اولیه اعلامی خود برسند. آنچه جنگ غزه را متمایز کرده است، تلفات سنگین انسانی و خسارتهای نظامی و اقتصادی هنگفت رژیم صهیونیستی است. بنابر اعلام جنبش حماس با آغاز حمله زمینی رژیم صهیونیستی به غزه، رزمندگان مقاومت فلسطین موفق شدند بیش از ۳۳۵ تانک مرکاوا، تعداد زیادی نفربر، خودروی زرهی، بولدوزر و بیل مکانیکی رژیم صهیونیستی را بهطورکلی یا جزئی منهدم کنند. شمار صهیونیستهای به هلاکت رسیده بنابر اعلام منابع صهیونیستی حدود بیش از ۱۵۰۰ نفر بوده که بیش از ۳۸۰ نفر آن از نظامیان صهیونیست هستند. باوجود پنهانکاری رژیم صهیونیستی در اعلام آمار دقیق و نهایی، اما همین آمار دروغین هم برای آنها یک فاجعه است.
همچنین از دیگر دستاوردهای این مقاومت در غزه این است که نمایشی از قدرت ائتلافی مقاومت را نشان داد. در کنار دفاع و جهاد ملت فلسطین در غزه، حزبالله لبنان نیز با مشغولسازی چند لشگر زرهی و مکانیزه صهیونیستها در شمال فلسطین کمک شایانی به آنها کرد. علاوه بر این در درگیریهایی که بین حزبالله و صهیونیستها درگرفته است، آمار خسارتها و تلفات ارتش رژیم صهیونیستی در شمال فلسطین اشغالی را قابل توجه و نگران کننده برای جبهه صهیونیستی و غربی نشان میدهد. علاوه بر حزبالله لبنان، رزمندگان یمنی هم با آغاز تهاجم هوایی رژیم صهیونیستی به نوار غزه و هدف قرار دادن مردم آن، در کنار دیگر گروههای مقاومت اسلامی منطقه وارد صحنه نبرد با رژیم صهیونیستی شدند. اقدام رزمندگان یمنی با توجه به بُعد مسافت بیش از ۱۵۰۰ کیلومتری با سرزمینهای اشغالی با شلیک چندین موشک دوربرد و اعزام تعداد زیادی پهپاد انتحاری به بندر "ایلات" در جنوب و بندر حیفا در شمال سرزمینهای اشغالی، برای نابودی زیرساختهای این دو بندر، توقیف کشتیهایی که به مقصد رژیم صهیونیستی از تنگه بابالمندب درحرکت هستند، جنگ مستقیم با آمریکا و انگلیس آزادی خواهان جهان را به تحسین واداشت. ایثار و ازخودگذشتگی ملت یمن در موضوع جنگ غزه امری کمنظیر در تاریخ معاصر تلقی شد. سید حسن نصرالله در این خصوص میفرمایند «من به سخنان سید عبدالملک(حوثی) گوش میدادم، که میگفت ما میخواهیم نان خود را با مردم فلسطین تقسیم کنیم. من واقعاً از نظر عاطفی تحت تأثیر قرار میگیریم و میگوییم سید شما خودتان در محاصره هستید. آیا نانی دارید که با ملت فلسطین تقسیم کنید؟ در زمانی که بسیاری از عربها و مسلمانان در اموال شخصی خود مالک صدها میلیارد دلار هستند».
گروههای مقاومت اسلامی عراق همچون حزبالله لبنان و انصارالله یمن از روزهای اولی درگیری، وارد عرصه نبرد با رژیم صهیونیستی و آمریکا بهعنوان حامی اول رژیم صهیونیستی شدند. یکی از اقدامات خوب مقاومت عراق در جنگ غزه هدف قرار دادن پایگاههای آمریکایی در دو کشور عراق و سوریه بود، اقدامی که گفته شد تا زمانی که بمبارانهای نوار غزه و عملیات زمینی ارتش رژیم صهیونیستی ادامه دارد، مقاومت عراق آرام نخواهد نشست. گروههای مقاومت عراق همچنین در طول جنگ غزه چندین بار بندر ایلات رژیم صهیونیستی را هدف پهپادهای انتحاری خود قراردادند و خسارتهایی به آن وارد کردند. درمجموع، تجاوز وحشیانه رژیم اسراییل به نوار غزه، خسارتهای سنگینی را به اقتصاد این رژیم وارد کرده است، بهطوریکه بر اساس برآوردهای رژیم صهیونیستی، این جنگ و آثار و پیامدهای آن ۲۰۰ میلیارد شِکل (واحد پول رژیم صهیونیستی) معادل ۵۱ میلیارد دلار هزینه روی دست صهیونیستها گذاشته و ۳۰۰ کارشناس اقتصادی رژیم صهیونیستی درباره خطر فروپاشی اقتصادی این رژِیم هشدار داده و خواستار انجام اقدامات فوری برای جلوگیری از خسارتهای بیشتر شدهاند. این اقتصاددانان طی نامهای به «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی و وزیر دارایی وی اعلام کردند که «شما میزان بحرانی که اقتصاد اسرائیل با آن روبرو است را درک نمیکنید و باید شیوه کار خود را تغییر دهید.»