شماره 151 نشریه بصائر تحلیلی؛
بسم الله الرحمن الرحیم
خوانندگان گرامی:
یکی از مهمترین وظایف نیروهای دغدغهمند و دارای تریبون رصد دائمی تحولات و پدیدههای سیاسی است که نسبت به انقلاب اسلامی میتواند تولید فرصت یا تهدید نماید؛ دراینباره اما موضوع مهمتر برای نخبگان و خواص انقلابی در همه سطوح اعلام و اعمال جهتگیری و مواضع واحد در مواجهه و تحلیل پدیدهها آنهم بر اساس تدابیر و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و نیز اصول و ارزشهای انقلابی است. بنابراین سرعت و پیچیدگی شرایط سیاسی کشور در سطوح داخلی منطقهای و بینالمللی این ضرورت را ایجاب میکند که آخرین موضوعات و رویدادهای سیاسی به همراه نحوه تحلیل و چگونگی مواجهه با آن رخدادها در اختیار نیروهای دغدغهمند نسبت به انقلاب و دارای میز خطابه قرار گیرد. در این راستا آخرین و مهمترین موضوعهای سیاسی به همراه اهمیت موضوع، مؤلفهها و ملاحظات تحلیلی مبنی بر اطلاعات، جهت بهرهبرداری و رعایت همگان تقدیم میگردد.
مهمترین موضوعهای هفته:
- الزاماتی برای هم افزایی قوای سه گانه (تبیینی بر بیانات رهبر معظم انقلاب در نماز عید فطر مبنی بر هم افزایی و همکاری سه قوا)
- پایان بازدارندگی و آغاز سقوط خانه عنکبوت (تحلیلی بر بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون فلسطین در جمع سران نظام و سفرای کشورهای اسلامی)
- فروپاشی سیرک براندازی (مروری بر فراز و فرود ائتلاف براندازان موسوم به همبستگی از برآمدن تا انحلال)
سوژه
الزاماتی برای هم افزایی قوای سه گانه (تبیینی بر بیانات رهبر معظم انقلاب در نماز عید فطر مبنی بر هم افزایی و همکاری سه قوا)
اهمیت
رهبر معظم انقلاب در نماز عید فطر به بحث همکاری و هم افزایی قوا پرداختند که این موضوع به عنوان یکی از گفتارهای سیاسی تنظیم گردیده است .
مولفه اساسی جهت تحلیل موضوع
- مجلس و دولت در کنار قوه قضاییه اکنون در اختیار نیروهای انقلابی و ارادتمند و همدل با گفتار و منش رهبر معظم انقلاب است. در چنین شرایطی توقع ایشان از قوا که نباید با یکدیگر اختلاف داشته باشند باید توسط آن ها به سرعت اجابت شود و در این مسیر حتما برخی بروزهای رسانه ای بخشی از فرایند تداعی اختلاف است که نباید ادامه یابد. در حالی که اولویت کشور حل مسائل اقتصادی است و قوا باید با همدلی برای رفع آن تلاش کنند، متاسفانه حاشیه سازی رسانه ای از عوامل سیاسی شدن موضوعات و فاصله گرفتن بیشتر نیروهای انقلابی از یکدیگر خواهد شد.
- یکی از مواردی که درخصوص موضوع فوقالذکر (همکاری قوا) مؤثر خواهد بود، آن است که این همفکری و همکاری موجود در میان سران قوا، به زیرمجموعههای آن ها و همه بخشهای قوای سه گانه تسرّی یابد؛ چنان چه رئیس یک قوه در خصوص یکی از موضوعات مرتبط با مسئله نخست کشور و راهکار رفع و حل آن، یک فکر و دیدگاه مجزا به زیرمجموعه خود داشته باشد، در آن صورت امور به درستی پیش نمیرود.
- نکته دیگر تمرکز بر حل مسئله نخست کشور که همان مهار تورم و رشد تولید است. تمرکز بر حل مسئله نخست موجب پرهیز از حاشیه روی و ایجاد حاشیه است. امروز محور اصلی همه فعالیت ها در کشور باید حل مشکلات اقتصادی مردم و باز شدن گره زندگی آنها باشد.
- مشکل دیگری که وجود دارد فقدان برنامه است. هماهنگی میان اجزای یک پدیده مستلزم حاکم بودن یک هدف و برنامه و ایده یا کارکرد بر کلیه اجزای آن پدیده است تا همه اجزای پدیده خود را با آن هماهنگ کنند. این امر مستلزم تقسیم کار جدی با مدیری توانا و کارآزموده است. وجود یک برنامه مدون موجب پرهیز از اقدامات جزیره ای و گاه متناض است.
- نکته بعد تعیین نقشها و فعالیت هر فرد یا گروه یا جزء در چارچوب اهداف و برنامه تعیینشده است که در این جا باید در قالب قانون و حاکمیت آن خود را نشان دهد. به نظر میرسد که این مورد چنان که شایسته است، وجود ندارد و باید در تحقق همکاری و هم افزایی بین قوا دیده شود..
- مجلس باید در ارائه طرحها و تصویب قوانین حتما امکانات، منابع و توان دولت را در نظر بگیرد و منطبق با واقعیات قانون گذاری کند و ریلگذاری مجلس به گونهای باشد که واگنهای دولت قادر به عبور از این ریلها باشد.
- از طرف دیگر دولت هم باید قبل از تصویب یک قانون در مجلس، نظرات و پیشنهادهای خود را ارائه دهد و این گونه نباشد که بعد از تصویب قانون اعلام کند نمیتواند آن قانون را اجرایی کند. پس از تصویب قانون دولت و قوه قضاییه وظیفه دارند قانون را اجرا کنند و اگر هم نقد و نظری دارند در قالب لایحه آن را به مجلس ارسال کنند و به بحث و جدل در رسانهها و تضعیف آن قانون نپردازند.
- قوه قضاییه هم امروز باید متوجه این موضوع باشد که معضل و اولویت اصلی کشور مسائل اقتصادی و معیشتی است و دستگاههای نظارتی مانند سازمان بازرسی و دادستانیها طوری عمل نکنند که موانع و مشکلاتی برای تولید و تولیدکنندگان ایجاد شود و در احکام صادرشده به اولویتهای کلی کشور و مصالح یک استان و شهرستان توجه داشته باشند.
- موضوع مهمی که باید توجه شود پیوست رسانه ای امیدآفرین و اقناع کننده است. متاسفانه عزم برخی رسانه ها نیز چنان جدی و دامنه دار است که تقریبا روزی نیست که احساس اختلاف قوا از جانب این رسانه ها تداعی نشود. وجود یک پیوست رسانه ای قوی می تواند به حل این معضل کمک کند.
ملاحظات و بایسته های تحلیلی
یکی از بایسته هایی که در شرایط اخیر با آن مواجهیم این است که برخی کاندیداها یا جریانات سیاسی با در پیش بودن انتخابات ، دولت را به سیبل انتقادات خود تبدیل می کنند که این اقدام می تواند در موضوع امیدآفرینی و هم افزایی اخلال ایجاد کند که باید مد نظر قرار گیرد.
سوژه
پایان بازدارندگی و آغاز سقوط خانه عنکبوت ( تحلیلی بر بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون فلسطین در جمع سران نظام و سفرای کشورهای اسلامی)
اهمیت
یکی از توانایی های رژیم صهیونیستی پیش از انقلاب اسلامی افزایش بازدارندگی بود. چنانچه در سال 1967 در عرض شش روز تمام کشورهای عربی را در یک جنگ تحقیرآمیز شکست داد. نهضت امام راحل زمینه و آغازی برای پایان بازدارندگی این رژیم بود. امروز صهیونیست ها هم به در خطر بودن بازدارندگی خود اعتراف می کنند. در این گفتار به بازدارندگی رژیم صهیونیستی و تقویت گفتمان مقاومت پرداخته شده است.
مولفه اساسی جهت تحلیل موضوع
- از آنجا که سنت هرساله رهبر انقلاب دیدار با سفرای کشورهای اسلامی در روز عیدفطر است و معمولا در این دیدار مهمترین تحولات فلسطین بهعنوان اصلیترین دغدغه جهاناسلام بررسی و بازخوانی میشود، امسال هم رهبر انقلاب در این دیدار نکاتی را درباره فلسطین مطرح کردند که یک تفاوت مهم با دفعات قبلی داشت و آن اعلام یک گزاره مهم بود: «پایان رژیم».
- توجه به مدار تحولات پرسرعت سرزمینهای اشغالی در کنار تحلیل و صحبتهای جدید رهبری پیرامون این رژیم بسیار مهم است؛ از این زاویه که رهبر انقلاب گفتند «قدرت بازدارندگی رژیمصهیونیستی رو به پایان است چون چندین دهه قبل بنگوریون از مؤسسین رژیمجعلی گفته بود هر وقت قدرت بازدارندگی ما پایان یابد، ما مضمحل میشویم و اکنون دنیا شاهد این واقعیت است و اگر اتفاقی رخ ندهد، پایان رژیم غاصب نزدیک است که این هم از برکات فداکاری جوانان فداکار فلسطینی در کرانه باختری و دیگر مناطق اشغالی است.»
- طرفداران بنگوریون از او بهعنوان «معمار دولت اسرائیل» یاد میکنند و حالا دارند میبینند چطور دستسازه مؤسسین اولیه با افزایش گرایش به اسلام بهعنوان عامل اصلی قدرتگرفتن مبارزه گروههای فلسطینی دارد معادلات را تا نقطه حیاتی آنها تنگ میکند.
- ایهود باراک، نخستوزیر پیشین اسرائیل هم سال گذشته پیشبینی مهمی داشت و گفت که این رژیم هشتادمین سالگرد تاسیس خود را نخواهد دید و در دهه هشتم از عمر خود دچار فروپاشی تدریجی خواهد شد. درحالیکه باراک یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای رژیمصهیونیستی است اما این موضوع را در روزنامه عبریزبان یدیعوتآحارونوت تشریح کرد. او براساس یک مقوله قدیمی توراتی تاکید کرد که در طول تاریخ، حکومتهای اسرائیل هرگز بیش از ۸۰ سال دوام نداشته و سقوط کردهاند. صرفنظر از گمانهزنی و پیشبینی این شخصیت سیاسی اسرائیلی اکنون این سؤال مطرح است که چه مولفههایی در سرنگونی رژیمصهیونیستی موثر هستند؟
- نکته اول را هرتزوگ، رئیس رژیمصهیونیستی گفته و اصطلاحا چراغ اول را برای تحقق پیشبینی بنگوریون روشن کرده است. درحالیکه هر هفته اعتراضات گسترده علیه بنیامین نتانیاهو در جریان است و بیبی هم بهدنبال تحقق کودتای قضایی است، حالا اسحاق هرتزوگ هیچ چارهای ندارد جز اینکه نگران آینده رژیمصهیونیستی باشد؛ رئیس رژیمصهیونیستی در مصاحبهای ویژه با روزنامه عبریزبان یدیعوت آحارونوت گفته: «فکر میکنم بحران فعلی درواقع خطرناکترین بحران در تاریخ ما است، خطرناکترین بحران از زمان تشکیل دولت، این بحران داخلی بسیاری از بخشها را تحت تاثیر قرار میدهد.» این را شخصیتی گفته که در سرزمینهای اشغالی از اعتبار بالایی بین تمامی گروهها برخوردار است.
- نکته دوم فروپاشی از درون است؛ مؤلفههای زیادی در ساختار داخلی رژیم وجود دارد که بهصورتی خزنده و موریانهای آنها را دچار فروپاشی تدریجی خواهد کرد. اسرائیل با جمعیتی حدود پنجمیلیون نفر یکی از جوامع شکننده و غیرمنسجم است که دو مؤلفه امنیت و رفاه موجب شده تا این جمعیت بهصورتی مصلحتی اما جزیرهای در کنار هم قرار گیرند. مساحت جغرافیایی اراضی اشغالی ۱۹۴۸ از ۲۱هزار کیلومترمربع تجاوز نمیکند و این مساحت کم با جمعیتی فشرده، ضریب آسیبپذیری این رژیم را افزایش میدهد.
- از این جمعیت پنج میلیون نفری حدود ۱.۵میلیون نفر را فلسطینیان موسوم به ۱۹۴۸ که تابعیت رژیم اسرائیل را پذیرفتهاند تشکیل میدهند که این یک تهدید جدی برای ساختار اجتماعی اسرائیل تلقی میشود. از ۳.۵میلیون یهودی مهاجر دیگر که از یکصد کشور مختلف جهان به اراضی اشغالی مهاجرت کردهاند ۱۵هزار نفرشان را یهودیان فالاشهها تشکیل میدهند که بهخاطر رنگ پوست، همواره مورد تحقیر هستند. یهودیان فالاشهها طی ۵۰ سال اخیر از اتیوپی به اراضی اشغالی مهاجرت کردهاند اما با گذشت نیم قرن نتوانستند هویت یهودی خود را حفظ کنند.
- موضوع دیگر هم که یک تهدید جدی برای رژیمصهیونیستی به شمار میرود این است که جامعه یهودی در فلسطین اشغالی اساسا به دو تبار سفاردیمها واشکنازیها تقسیم میشوند که سفاردیمها در مرتبه سیاسی و اجتماعی پایینتری قرار دارند و بر این اساس اسرائیلیها ناچارند بهجای شهرسازی، سیاست شهرکسازی را دنبال کنند چراکه عملا امکان همزیستی بین یهودیان که دارای فرهنگهای متفاوتی هستند در یک شهر، وجود ندارد. بنابراین این رژیم گرفتار یک شکاف عمیق در داخل خود است و این یعنی یک دودستگی خیلی شدید در بخش سیاسی و نظامی اسرائیل ایجاد شده که این رژیم را بهصورت پیرامونی بهشدت تهدید میکند.
- محور مقاومت در فلسطین و لبنان، تهدید اساسی علیه رژیمصهیونیستی هستند اما در عینحال در این رژیم، احزاب، گروهها و دستهها هم به یکدیگر رحم نمیکنند که این یک چالش خطرناک دیگر برای رژیم است.
- از سوی دیگر صهیونیستها یک قانون نانوشته دارند که معتقدند وقتی دچار مشکل میشوند باید از طریق صدور بحران آن را حل کنند. نکته بسیار حائز اهمیت این است که حالا دیگر مساله بازدارنگی که اسرائیل با القای ترس میتوانست بهخوبی آن را ایجاد و مدیریت کند، از بین رفته است.حتما شما هم این اخبار را در درگیری ماهرمضان اخیر درباره این رژیم شنیدهاید که رئیس ستاد مشترک ارتش صهیونیستها گفته بود «مصلحت اسرائیل این است که حزبا... لبنان با این رژیم وارد درگیری نشود.» اگر مجموع این وضعیت به معنای از دسترفتن بازدارندگی نیست، پس چه تعبیر دیگری دارد؟
- اما در این ورق بزرگ تاریخ جهان، برنامه اسرائیل در برابر ایران چیست؟ آیا آنها فقط سقوط دولت یهود را تماشا میکنند؟ «ایران در حال تبدیلشدن به یک امپراتوری بزرگ است»، این را نتانیاهو میگوید. او سه بار با نامآوردن از ایران میگوید: «بزرگترین کابوس اسرائیل، ایران است.» میبینید، مشکل صهیونیستها کماکان ایران است نه جمهوری اسلامی. این نکته را رهبر انقلاب هم ۱۱مهر گفته بودند که فقط با جمهوری اسلامی مخالف نیستند، با ایران مخالفند؛ آمریکا با ایران قوی مخالف است، با ایران مستقل مخالف است. همه بحث آنها، همه دعوای آنها سر جمهوری اسلامی نیست؛ البته با جمهوری اسلامی بهشدت و عمیقا دشمنند، در این شکی نیست اما بدون جمهوری اسلامی هم با ایرانی که قوی باشد مخالفند، با ایرانی که مستقل باشد مخالفند. آنها ایران دوران پهلوی را دوست دارند: گاو شیرده و مطیع اوامر آنها.
ملاحظات و بایسته های تحلیلی
نکته ای که می توان بر آن تاکید کرد افزایش قدرت گفتمان مقاومت به موازات کاهش بازدارندگی رژیم صهیونیستی است که این دو موضوع باید توامان در دستور کار جهت موضع گیریها و سخنرانی ها قرار گیرد.
سوژه
فروپاشی سیرک براندازی ( مروری بر فراز و فرود ائتلاف براندازان موسوم به همبستگی از برآمدن تا انحلال)
اهمیت
در هفته اخیر ما شاهد خروج حامد اسماعیلیون از حلقه ائتلاف همبستگی و انتقاد صریح به رضا پهلوی بودیم . در این گفتار به گذشته این ائتلاف و هدف آنها که «سوریه سازی ایران» بود پرداخته شده است.
مولفه اساسی جهت تحلیل موضوع
- حامد اسماعیلیون با انتشار بیانیهای در توییتر با ادعای وارد آمدن فشارهای بیرونی بر اعضای «گروه جورج تاون»، کنارهگیری خود از این ائتلاف را اعلام کرده است.
- رسانههای فارسیزبان معاند با بهکار بردن واژگانی چون «فعال حقوق بشر» و «چهره برجسته مخالفان جمهوری اسلامی» درباره او طی ماههای گذشته، بر آن بودهاند تا به زور پروپاگاندا، چهرهای مطرح از اسماعیلیون به نمایش بگذارند.
- اسماعیلیون که از یک سو اخراجش از جمع خانوادههای قربانیان هواپیمای اوکراینی به دلیل سوء استفاده مالی و شخصی و از سوی دیگر ارتباط گستردهاش با فرقه تروریستی منافقین به رسوایی بزرگی برایش تبدیل شده، به زعم خود میکوشد پای خود را از افتضاحات سیرک ضدانقلاب بیرون بکشد و صحنه بازی را به نفع خود تغییر دهد.
- او در همین راستا عنوان کرده: «کار در گروه همبستگی به خوبی پیش نرفت. گروههای فشار از بیرون با شیوههای غیردموکراتیک میکوشیدند مواضع خود را تحمیل کنند. تحمیل نظر در دموکراسی نمیگنجد و توافق اعضای گروه، نه فقط عضوی از آن، از شرایط حرکت دموکراتیک است.»
- اعترافات اسماعیلیون و خروج رسمی او از منشور به اصطلاح همبستگی در حالی صورت گرفت که او در گفتوگو با اینترنشنال رسما عنوان میکند که دیکتاتوری رضا پهلوی عامل اصلی شکست ائتلاف است چون او درک و شعور احترام به نظر جمع و کار گروهی را ندارد.
- البته خود پهلوی نیز پیشتر در پیامی ضمن اعلام خروج از این منشور گفته بود؛ بر سر چهرههای پیشنهاد شده برای «منشور همبستگی» اجماع به دست نیامده اما او خودش را به همکاری با یک گروه محدود نکرده و در نقش مشوق و پشتیبان، بیطرفیاش را نسبت به همه گروهها حفظ میکند!
- پیش از اسماعیلیون و پهلوی نیز نازینین بنیادی به دلیل آنچه اختلافش با علینژاد عنوان شد، از منشور خارج شده بود. عبدالله مهتدی دبیرکل کومله هم طی سخنانی با ابراز نارضایتی از آنچه در این منشور آمده، بیتوجهی به فدرالیسم را زمینهساز کمرنگ شدن نقش خود در این منشور عنوان کرد.
- اعترافات اعضای اصلی منشور همبستگی به اختلافات گسترده درون ساختاری و در نهایت کنارهگیری آنها از منشور در حالی صورت میگیرد که نشست جرج تاون در آستانه 22 بهمن با پوشش رسانهای گسترده برگزار شد تا مثلا نشانهای از آغاز فاز جدید انقلاب خودخوانده اپوزیسیون باشد!
- گروه منشور همبستگی شامل حامد اسماعیلیون، مسیح علینژاد، شیرین عبادی، رضا پهلوی، نازنین بنیادی، عبدالله مهتدی، علی کریمی و گلشیفته فراهانی بود و همزمان با نشستی در دانشگاه جورج تاون واشینگتن و انتشار منشور مهسا، به گروه جورج تاون و شورای همبستگی هم شهرت یافت.
- در همین حال؛ رسانههای معاند با تکرار پُر حجم کلیدواژههایی چون «اتحاد بیسابقه»، «اتحاد سراسری»، «اتحاد گسترده» و... کوشیدند با ترکیب دو تکنیک «دروغ بزرگ» و «تکرار زیاد»، مخاطب را در جنگ ادراکی به پذیرش حقیقی و موثر بودن اتحاد مذکور مجاب کنند.
- اختصاص میزگردهای حاشیه نشست امنیتی مونیخ به این افراد، دعوت از علینژاد و اسماعیلیون به پارلمان ایتالیا، دعوت از پهلوی به دانشگاه آکسفورد و برخی اندیشکدههای انگلیس، دعوت از بنیادی و گلشیفته در جشنوارههای هنری و سینمایی و سخنرانی شیرین عبادی در پارلمان اروپا نیز در همین چارچوب بود.
- البته با فاصله کمتر از دو روز از نشست جورج تاون، تجمع هواداران منافقین در پاریس، حضور عنصر سفاکی چون پرویز ثابتی در گردهمایی پهلوی و نیز زد و خوردهای سلطنتطلبان و حامیان کوموله که در تجمع هامبورگ به اوج رسید، واهی بودن ادعای همبستگی این افراد را آشکار ساخته بود.
- اعترافات اسماعیلیون نشان میدهد که حتی آن درگیریهای خیابانی نه اقدامی صرفا از سوی هواداران بلکه ابزار فشار هر کدام از اعضا برای امتیازگیری و باجخواهی از سایرین بوده است.
- این رفتارها در کنار پناه بردن هر یک از این افراد نزد اربابان خود مانند سفر پهلوی به تلآویو و بازگشت اسماعیلیون نزد فرقه تروریستی منافقین، پرده از حقیقتی بر میدارد که طراحان جنگ ترکیبی علیه ایران ماههاست بهدنبال پنهانسازی آن بودهاند، حقیقتی به نام سوریهسازی ایران که در لوای نام شعارهای به اصطلاح حقوق بشری و حمایت از زنان طراحی و پیگیری میشده است.
- هر چند غرب با واژگانی همچون حکمرانی دموکراتیک، حقوق بشر، کرامت انسانی، عدالت، صلح، پایداری محیط زیستی و شفافیت اقتصادی و... بهدنبال نمایش چهرهای زیبا از اپوزیسیون کریه خارجنشین بود اما در نهایت نتوانست دروغ بودن آن را پنهان سازد.
- به بیان دقیقتر؛ فروپاشی منشور همبستگی عملا نشان داد که هدف از این جریانسازیها در اصل همان سناریویی بود که از روزهای آغازین اغتشاش در ایران گرچه زیر عنوان تکثرگرایی شکل گرفت اما هدفی جز تجزیه و نابودی کشور نداشت.
ملاحظات و بایسته های تحلیلی
«سوریه سازی از ایران» را باید دال محوری برای تعریف و توصیف اهداف جریان برانداز و تجزیه طلب معرفی کرد. دالی که می تواند برای عینیت سازی اهداف آنها در ذهن مردم کارآمد باشد.