"حق به شهر"، مطالبهای برای زندگی خوب شهری
"حق به شهر"، مطالبهای برای زندگی خوب شهری
به گزارش مرکز رسانه و ارتباطات نهضت استادی بسیج (ناب)، با توسعه افسارگسیخته شهرنشینی در جهان، اين پرسش همیشه مد نظر متفکرین و حتی مردم عادی بوده و هست كه شهر مطلوب ما چگونه شهریست و چه ویژگیهائی باید داشته باشد؟ به عبارتی دیگر ما خواهان چه نوع روابط اجتماعي، ارتباط با طبيعت، شيوه زندگي، تكنولوژي و ارزشهاي زيباشناختي در شهر هستيم.
یکی از ایدههای مطرح شده در پاسخ به این سوال، ایده "حق به شهر" است. مفهوم "حق به شهر" یکی از مفاهیم جذاب در مطالعات شهریست که توانسته نظر بسیاری از محققان و اندیشمندان و فعالان حوزه شهری را به خود جلب نماید. مفهومی که هم در عرصه نظری و هم در عمل، بنیانگذار تحولات قابل توجهی بوده به طوری که در حوزه نظری یک نگاه نو به زندگی شهری را بیان کرد و در عرصه عمل نیز موتور محرکه بسیاری از جنبشهای مطالبهگری شد و توانست به لحاظ حقوقی و قانونی، ضمانتهای خوبی را برای احقاق حقوق شهروندان در شهرها اخذ کند.
هنری لوفر بر اساس این ایده که "همه انسانهائی که در شهر زندگی میکنند، نسبت به شهر خود دارای حق هستند" نظریه "حق به شهر" را پردازش کرد. او از غلبه خوی سرمایهداری بر شهرها بیمناک بود و آینده تاریکی را در انتظار شهرها و شهروندانی میدید که با سلطه تفکر سرمایهداری، حقوق آنها نادیده گرفته شده و تبدیل به کالاهائی قابل خرید و فروش شدهاند. مفهوم حق به شهر، شامل تعلق یافتن شهر به شهروندان و مشارکت آنان در امور شهری است.
هاروی بر این عقیده است، از آنجا که نظام سرمایهداری به دنبال انباشت ثروت و خلق بازارهایی برای گردش مالی و بازتولید هر چه بیشتر ثروت است، شهرنشینی و مسکن را نیز در بر گرفته است. به همین علت شهرنشینی فرصت و بستریست برای ایجاد کالاهایی که ساخت آن نه برای رفع نیازهای فردی و اجتماعی مردم، بلکه به منظور ایجاد ارزش اضافی و سودآوری تولید میشوند. لذا ضرورت دارد که شهروندان با مداخله در طراحی و برنامهریزی شهری از طریق یک سازماندهی جمعی، حق خود از شهر را مطالبه کنند.
مولفههای اساسی حق به شهر عبارت است از:
1 - مشارکت شهروندان در فرایند برنامهریزی
2 - طراحی و مدیریت شهری تضمین دسترسی شهروندان به برنامهریزی طراحی و مدیریت شهری
3 - هدایت متوازن و برابریطلبانه کاربری زمین برای دسترسی همگانی به مسکن و کار فعالیت و بهداشت و آموزش؛ حمل و نقل عمومی و فضای عمومی، اوقات فراغت و زندگی طولانی.
4 - تضمین دسترسی شهروندان کمدرآمد به مسکن مناسب و ساماندهی اسکان غیررسمی
5 - تضمین دسترسی به استفاده مشترک شهروندان از فضاهای عمومی با اختصاص پهنههای ویژه برای امور اجتماعی در شهر.
در شهرهایی که "حق به شهر" به یک مطالبه عمومی تبدیل شده، مدیریت شهری توانسته است انتظارات شهروندان را در جهت ساختن شهری با کیفیت بالای زندگی ایجاد کند. تبدیل کردن ایده حق به شهر به یک مطالبه عمومی، میتواند شهر و شهروندان را از بسیاری آسیبها و تهدیدات زندگی شهری نجات دهد زیرا "حق به شهر" حقیست جمعی برای همه شهروندان تا از امکانات و فرصتهای موجود در شهر بهرهمند شوند. "حق به شهر" ایدهایست در تقابل با تفکری که شهر را همچون کالائی تجاری میبیند که بستر خوبی برای سرمایهگذاری و انباشت سرمایه است.
شهر امروز، صرفنظر از پیامدهای اجتماعی، زیستمحیطی و سیاسی آن، قربانی نیاز پایانناپذیر سرمایهداری برای اضافهانباشت سرمایه شده که به رشد بیپایان و بیقاعده شهر منتهی شده است. حق به شهر یک ظرف است و این مدیریت شهری ست که تصمیم میگیرد که چه محتوائی را در آن قرار دهد. برخی فعالان بخش اقتصادی و ساخت و سازکنندگان برداشتی از "حق به شهر" دارند و فرودستان شهری و گروههای خاص جسمی و ... حق خود از شهر را چیز دیگری میدانند.
لذا مدیریت شهری در برابر این پرسش قرار میگیرد که حقوق چه کسانی را در شهر باید به رسمیت بشناسد. لذا مدعیان "حق به شهر" باید دیدگاهها و نظرات خود را به طور شفاف در این خصوص بیان کنند.
در فقدان تفکر حق به شهر، تفکر سرمایهداری و شیانگاری شهر، جایگزین تفکر انسانمحوری و آرامش شهروندان خواهد شد. مغفول ماندن ساز و کارهای نهادی، ظرفیتسازی شفافیت، پاسخگویی، بهکارگیری بودجهریزی مشارکتی و برنامهریزی مشارکتجو، موجب شده تصمیمگیری دموکراتیک برای مشارکت شهروندان به عنوان جدیترین ذینفع در حیات شهری امری دشوار و تا حدودی ناممکن شود. تقویت نهادهای مدنی و اجتماعی و ایجاد ساز و کارهای نظارت و مشارکت شهروندان در روند تصمیمگیریها درباره انتخاب و انجام پروژههای کلان شهری در کنار بهکارگیری بودجهریزی مشارکتی در چگونگی هزینه سرمایههای شهر از جمله مواردی است که در عمل میتواند منجر به تحقق حق به شهر در اداره شهرها شود. البته باید با روشنگریهای رسانهای مانع از آن شد که ایده "حق به شهر" تبدیل به یک شعار فانتزی گردد. این ایده تلاشی ست برای آگاهسازی و توانمندسازی شهروندان برای ایستادگی در برابر هر نیروهای که شهر را به مثابه یک کالای قابل خرید و فروش میبیند و اگر در دام شعارهای توخالی عوامفریبانه گرفتار شود، از اصل خود فاصله خواهد گرفت. حرکت سیاستگذاران و دستاندرکاران شهری به سمت و سوی اجرائی کردن معیارها و مشخصههای ایده "حق به شهر" باید سرعت بیشتری بگیرد.
انتهای پیام/
افزودن دیدگاه جدید