چرا رادار اقتصادی دولت، یکچهارم مردم را نمیبیند؟
چرا رادار اقتصادی دولت، یکچهارم مردم را نمیبیند؟
به گزارش روابط عمومی سازمان بسیج اساتید کشور،در این چندماه به دلیل شیوع کرونا و رکود ناشی از آن، این انتظار بهحق از دولت وجود داشته و دارد که به افراد فاقد درآمد ثابت در شرایط کرونا کمک کند، اما مهمترین چالش پیش روی آن فقدان اطلاعات متقن از این افراد است. بهبیاندیگر واقعاً مشخص نیست که چه کسانی مستحق کمک دولت در شرایط بحرانی هستند و چه کسانی نیستند.
در سال ۱۳۸۵ (جمعیت ۷۰ میلیون نفر) که دولت نهم شروع به ثبتنام سهام عدالت کرد تنها به سراغ افرادی رفت که بهنوعی به اطلاعات آنها دسترسی داشت: مددجویان کمیته امداد و بهزیستی (۶ میلیون نفر)، روستاییان و عشایر (۱۵ میلیون نفر)، کارگران فصلی و ساختمانی (۶ میلیون نفر)، کارکنان دستگاههای اجرایی و بازنشستگان (۱۳ میلیون نفر) و برخی اقشار دیگر (جمعاً ۴۹ میلیون نفر). درواقع حدود ۷۰ درصد مردم تحت پوشش این سهام قرار گرفتند. تصور این بود که سه دهک باقیمانده که خارج از پوشش این سهام ماندهاند، از اقشار برخوردار جامعهاند که نیازی به این حمایت سرمایهای دولت ندارند.
مشمولان سهام عدالت
در سال ۱۳۹۸ (جمعیت کشور ۸۲ میلیون نفر) در دوره دولت دوازدهم، ماجرای یارانه معیشتی (بنزین) نیز شبیه همین وضعیت است و حدود ۶۰ میلیون نفر از آن بهرهمند شدهاند. در هر دو مسأله بخشی از جامعه معتقدند که مستحق دریافت کمکهای دولتی بودهاند، ولی شامل حالشان نشده است.
در طول این سالها همواره این موضوع مطرح بوده است که همه مردم مستحق دریافت یارانه نقدی نیستند و بارها در قوانین برنامهوبودجه مصوب مجلس، ضرورت حذف حداقل ۳ دهک از جمعیت کشور از صف دریافت یارانه مورد تأکید قرارگرفته شده است. اکنون و بعدازاین همهسال تنها ۴ میلیون نفر بهعنوان اقشار مرفه شناساییشدهاند که با خودانصرافی یا حذف اجباری، از لیست پرداخت یارانه کنار گذاشتهشدهاند. مقایسه جمعیت ۷۸ میلیون نفری گیرندگان یارانه نقدی و ۶۰ میلیون نفری گیرندگان یارانه معیشتی (بنزین) نشان میدهد که در واقع حدود ۱۸ میلیون نفر در «رادار اقتصادی دولت» دیده نمیشوند و بههیچروی نمیتوان آنها را جز برخوردارها و یا کم برخوردار حساب کرد.
علاوه بر این بخشی از جمعیت روستایی و عشایر کشور به دلیل آنکه دارای سرمایههایی ثبتشده نیستند و داراییهای آنها از جنس زمینهای با اسناد عادی و یا دام است و تعامل چندانی با شبکه بانکی ندارند، عملاً وضعیت اقتصادیشان را نمیتوان با قطعیت مشخص کرد.
چرا دولت از وضع یکچهارم مردم کشور بیاطلاع است؟
بهنظر میرسد شرایط کنونی و ضعف «رادار اقتصادی دولت» ناشی از دو دلیل عمده است. دلیل اول به خود دولت بازمیگردد که به دلیل منافع برخی مدیران دوزیست (که بهصورت توأمان با مدیریت در بخش دولتی، فعال اقتصادی بخش خصوصی نیز هستند) که مانع از ایجاد بانک اطلاعاتی مطمئن بوده و در این چند سال مرتب میگفتند که «ما نباید در حساب مردم سرک بکشیم!» اکنون دولت بهجز بخشی از جامعه (حقوق و مستمریبگیران ثابت) از وضعیت بقیه تقریباً بیخبر است. دلیل دوم هم به خود مردم بازمیگردد که بخش قابلتوجه عادت کردهاند که (از ترس مالیات و قطع یارانه و…) وضعیت مالی خود را از دولت پنهان کنند و بخشی از جمعیت کشور دارای سرمایههای هنگفتی بوده که ثبت نشده و یا به نام خودشان نیست.
پس چه باید کرد؟
بهنظر میرسد ایجاد بانک اطلاعاتی جامع و متقن و قابل استنادی که بتوان بر مبنای آن برنامهریزی و تصمیمگیری کرد، بیش از همیشه ضروری است. تجمیع و همافزایی دادهای موجود در نهادهای مختلف اعم از وزارت اقتصاد، شبکه بانکی، بورس، ثبتاسناد، سرشماریهای ملی، مسافرتهای خارجی، معاملات و … میتواند تا حد زیادی پوشش «رادار اقتصادی دولت» را گسترش دهد. با تشکیل چنین بانک دادهای میتوان بهتدریج کل تراکنشهای مالی و معاملاتی افراد را در بستری یکپارچه تعریف کرد که تنها گردشها و معاملات مبتنیبر این بستر موردحمایت حقوقی و قضائی حاکمیت قرار گیرند و احیاناً افرادی نیز نتوانند خارج از این بستر به فعالیت اقتصادی خود ادامه دهند. ایجاد چنین شبکه گسترده دادهای میتواند رهاوردهای دیگری همچون مبارزه با پولشویی و گردش پولهای کثیف، کاهش واسطهگری و سوداگریهای کاذب و افزایش درآمد مالیاتی کشور را نیز به دنبال داشته باشد. این تجربه موفقی است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته به آزمون گذارده شده و هیچگونه تردیدی بر کارآمدی آن نیست.
انتهای پیام/
افزودن دیدگاه جدید