دیپلماسی انقلابی؛ ممکن یا متناقض؟
دیپلماسی انقلابی؛ ممکن یا متناقض؟
به گزارش مرکز رسانه و ارتباطات نهضت استادی بسیج (ناب)، شهابالدین دوستدار در یادداشتی آورده است:
آیا نگرش انقلابی در دیپلماسی کاربرد دارد؟ آیا میتوان در محیطی که ابرقدرتها و کشورهای سلطهگر قوانین آن را تعیین و ارزشها را بازنویسی میکنند؛ باز هم انقلابی ماند؟ رابطه دیپلماسی با انقلابیگری چیست؟
آیا باید میان دیپلماسی و انقلابیگری یکی را برگزید؟ آیا انقلابیگری در دیپلماسی به معنای مشتهای گره کرده بر میز مذاکره کوفتن و بستن باب هر مذاکرهای است؟
دوگانه دیپلماسی - انقلابیگری از ابتدای انقلاب اسلامی به نحوی مطرح بوده است. تصویری که از دیپلماتها در ذهن انقلابیون بوده است؛ افرادی با لباسهای شیک و سخنان دوپهلو بود که مترصد مذاکره و رسیدن به توافق در امور اختلافی به هر قیمتی هستند. در مقابل دیپلماتها هم انقلابیون را افرادی نامرتب در ظاهر و تندخو در رفتار و فاقد منطق و مذاکرهگریز میدانستند که نگرش سلبی بر مواضع آنها غلبه دارد.
مفهموم «دیپلماسی انقلابی» مفهومی پدید آمده در محیط انقلاب اسلامی نیست. در ادبیات جهانی حقوق بینالملل نیز در باب این مفهوم مرکب بحثهای مهمی صورت گرفته است. پژوهشگران غربی هم در مورد کنار همنشینی این دو واژه به ظاهر متفاوت و یا متعارض نظرات متفاوتی دارند. پل شارپ معتقد است: «دیپلماسی انقلابی یک اتصال بینظیر میان دو اصطلاح لغزنده را ارائه میدهد. گفته میشود انقلابها باعث اختلال، جایگزینی و دگرگونی نظمهای اجتماعی خاص میشود، اما اصطلاح انقلاب را میتوان به طور گستردهای به تقریبا هر نوع تغییر اطلاق کرد. گفته میشود دیپلماسی در پی حفظ جدایی نظمهای مختلف اجتماعی بهطور صلحآمیز، در حالی که آنها را در ارتباط با یکدیگر حفظ میکند؛ میباشد. اما میتوان دیپلماسی را برای توصیف راهی برای انجام انواع روابط انسانی استفاده کرد». این پژوهشگر هم تاکید کرده است: «سخنگویان هر دو (دیپلماسی و انقلابیگری)، در استفادههای مضیقتر خود، دیگری را دشمن خود اعلام کردهاند - در این تعریفهای مضیق دیپلماسی به عنوان خدمتگزار وضع موجود، انقلاب به عنوان خدمتگزار نظمستیزی بینالمللی تلقی میشود».
در محیطهای علمی حقوق بینالملل، به صورت حرفهای معتقدند که دیپلماسی، روش تثبیت شده تأثیرگذاری بر تصمیمات و رفتار دولتها و مردم خارجی از طریق گفتوگو، مذاکره و دیگر اقدامات کوتاه از قبیل جنگ یا خشونت است. ... از نظر تاریخی دیپلماسی به معنای رفتار روابط رسمی (معمولاً دوجانبه) بین دولتهای مستقل است. به عبارتی دیپلماسی پیشبرد اهداف یک کشور در محیط بینالمللی یا کشور دیگر با استفاده از روشهای متنوع است.
بر این باوریم که این دوگانه به ظاهر ناسازگار محصول تعریف و نادرست هم از انقلابیگری و هم از دیپلماسی است. حالا اگر اهداف کشور انقلابی مبتنی بر آرمانهای انقلابی باشد طبعا دیپلماسی آن کشور باید همان اهداف را البته با روشهای ویژه دیپلماتیک دنبال نماید.
رهبری معظم انقلاب اسلامی با دقت، این تعارض را در تبیین مفهوم دیپلماسی انقلابی برطرف کردهاند. ایشان فرمودهاند: «برای خیلیها که بین انقلابیگری و برخورد منطقی منافات میبینند، عمل انقلابی همراه با تشکیلاتی منطقی و دقیق و حساب شده، قابل جمع نیست. ما مشاهده میکنیم که اینها میتواند با هم جمع شود. انقلابیگری به این نیست که ما آن جایی که نباید پرخاش کنیم، بیخودی پرخاش کنیم. انقلابیگری به آن است که ما مواضع اسلامی و انقلابی را قاطعانه و بدون رودربایستی و مرعوب شدن و خام شدن در مقابل برخی از چهرههای امیدبخش کاذب، حفظ کنیم. وقتی توانستیم خط روشن مواضع انقلابی و اسلامی را دقیقا حفظ کنیم و مرعوب قدرتها نشویم و با کسی رودربایستی نداشته باشیم و فریب نخوریم، در حقیقت به ممشای انقلابی و اسلامی توجه کردهایم».
شکی نیست عبور از مفهوم دیپلماسی انقلابی برای نظام اسلامی به معنای انفعال در برابر قدرتها و پذیرش حقانیت قدرت و سلطه است. نکتهای که انقلاب اسلامی از اساس برای مبارزه با آن شکل گرفت. لذا دیپلماسی انقلابی در یک عبارت به معنای برخورد فعال بر اساس روشهای موثر حقوق بینالملل در دفاع از ارزشها و منافع ایران اسلامی است.
انتهای پیام/
افزودن دیدگاه جدید