فلسفه تراشی مصطفی ملکیان برای جوکرهای ایرانی در شورش های خیابانی
فلسفه تراشی مصطفی ملکیان برای جوکرهای ایرانی در شورش های خیابانی
به گزارش روابط عمومی سازمان بسیج اساتید کشور، در متن یادداشت دکتر مجتبی زارعی در پاسخ به فلسفه تراشی مصطفی ملکیان آمده است:
قبلا در بارۀ اقدامات تروریستی و کشتار گروههای عصابات الجوکر در عراق به طرح مواردی از پیوند هالیوود، پنتاگون، هنر و سیاست پرداختم؛ صدور الگوی شورشی با صورتک جوکر؛ فیلم پرفروش هالیود در ۲۰۱۹ به کشورهای آسیایی از جمله آسیای غربی، راهبرد اجتماعی و جنبش سازی های خیابانی پساداعشی است؛
اکنون مصاحبۀ مصطفی ملکیان با شهروند را پروژهای برای ایجاد پشتوانۀ فلسفی درگیریها و جنگهای خیابانی در تهران و ایران میدانم چه از روی عمد یا سهوا به تولید آن مبادرت شده باشد؛ مصطفی ملکیان در سالهای اخیر اظهار میکرد؛ از سنت و تجدد گذار کرده و به جهان عقل و معنویت (البته معنای بی شریعت) رسیده است؛ اما قرائت مصاحبۀ اخیر ایشان انسان را شگفت زده میکند؛ در یک لحظه فکر کردم او نویسنده و کارگردان فیلم جوکر است؛ ملکیان بدون قبول مسؤلیتاش در ترویج خشونتهای خیابانی منجر به از دست رفتن جانهای پاک هم میهنان در فتنۀ اتهام تقلب به جمهوری اسلامی و نیز بدون ذکر مشارکت خویش در تبلیغات بی حد و حصر خود و دوستانش برای سر برآوردن دولت ناکارآمد و تکنوکرات کنونی و نیز بدون ذکر حتی یک کلمه از ظلمهای وارده به ایرانیان از دشمنی آمریکا و یا ترورها و تحریمها و همچنین با فراموشی مدعیات فیلسوفانۀ خود در جهان خیالی عقل و معنا ! در اینجا اما میگوید : «وقتی انسانی که در خیابان است متحمل فشار شده باشد آتش زدن و غلبۀ احساسات بر وی قابل توحیه است مثال میزند و میگوید وقتی ضربه ای به زانو میخورد پاه ناخودآگاه بالا میرود و وقتی سوزنی در دست فرو میرود جیغ می کشیم و....»
من امّا هرگز گمان نمیکردم روزی برسد که فیلسوفان مدعی اخلاق برای درگیری و کشتار خیابانی و آتش زنندگان کارگر پمپ بنزین، ایدئولوژی و فلسفه بتراشند؛
ترویج خشونت و تمیز نشان دادن صورتکهای قرمز و سفید در ایران و عراق به تبعیت از اتحاد راهبردی هنر، سینما و جنگ در آمریکایی که آموزگار جهانی صدور جنگ و کشتار به کشورهای تحت سلطهاند خیلی عجیب وصد البته رنج آلود است؛ ملکیانی که سالها برای خود جهت راوی رنج و رهایی بشر اسم و رسم درست کرده بود خواسته یا ناخواسته کنار پنتاگون برای خیابانهای ایران فلسفه خشونت تراشیده و به تدریس آن در صنعت ژورنالیسم مبادرت میکند؛
بعد از مُحق نشان دادن جنگهای خیابانی جوکری، خبرنگار میپرسد پس باید چکار کرد و او فیلسوفانه تر !و با ابهام و «پنهان نگاری فلسفی» ! میگوید : باید «باورهای کاذب » !؟ را دور ریخت تا به «تحول فرهنگی» برسیم!
من چون محقق فلسفه سیاسی هستم و از سویی عمیقا به وطن عشق می ورزم در اینجا امّا تحفظ نمیکنم و میگویم من این مصاحبه را فلسفی کردن شورش و قتلهای خیابانی در تهران و ایران میدانم؛ فلسفهای برای آتش زدن و کشتن بیگناهان در نقاب فیلم ، هنر و تمیز نشان دادن دستور شلیک از سوی گردانهای جنگهای پست مدرن خیابانی! و البته چیزی دیگر به این یافتۀ خود اضافه میکنم و در صورتی که جناب ملکیان بخواهد اثبات میکنم که فلسفه و ایدئولوژی تمیز کردن جنگهای خیابانی برخاسته از فلسفۀ پُست مدرنیستی او هیچ الگویی برای حکمرانی، آسایش، آرامش، نظم، رفاه و عدالت در ایران به دست نمیدهد؛ پس ای دانشجویان، محققان و فضلای فلسفه و سیاست! از موضع یک دوستدار فلسفۀ سیاسی اسلام متواضعانه میخواهم تلاش شود تا از تدریس فلسفۀ خشونتهای تمیز در بین جوانان و مردم پرهیز گردد؛ بیاییم از قیام عمومی ۱۶ دی تهران و رستاخیز انسانها در تحولات منجر به حملۀ تروریستی اخیر حکومت بالذات تروریست آمریکا درس بگیریم و راه دیگری مقابل راه متن ملت بزرگ و کهن ایران نگشاییم؛
البته ایرانیها خصوصا محققان فلسفه و سیاست به این دگردیسی های فلسفی و سیاسی عادت کردند؛ آن روزها که دکتر بشیریه با جهت ساخت شهروندی و مدرنیّت در حلقههای فکری _ تشکیلاتی تهران برای جامعه مدنی به جای جامعه اسلامی به نظریه پردازی برای جوانان و کارگزاران دولت در مراکز تحقیقاتی وزارت کشور و سازمان ریاست جمهوری کارگاههای آموزشی میگذاشت و اینک پشیمان از سی سال نظریه پردازی خود میگوید درد ایرانی با رجوع به حکمت درمان میشود و از جامعه شناسی به حکمت سیاسی نقل مکان کرده است ، اینک اما مصطفی ملکیان که از فلسفۀ عقل ابزاری و معنویت مدرن، به جامعهشناسی نقل مکان کرده و فلسفۀ فلسفهی شورش آموزش میدهد؛
..... آری ! دنیای عجیبی شده است ؛ سپهبد حاج قاسمها، به آموزش شریعت و اخلاق میپردازند و سلبریتیها، فیلسوفان اخلاق! و ملکیانها ! برای جنگهای کور خیابانی فلسفهی خشونت تدریس میکنند ؟!
دکتر مجتبی زارعی
عضو گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس
افزودن دیدگاه جدید