شکست آمریکا، دولت اشرف غنی و داعش در افغانستان و تسلط طالبان بر این کشور فرصت یا تهدید؟

asatid
یادداشت روز:

شکست آمریکا، دولت اشرف غنی و داعش در افغانستان و تسلط طالبان بر این کشور فرصت یا تهدید؟

نامدار یوسفوند عضو هیات علمی دانشگاه رازی کرمانشاه در یادداشتی به موضوع افغانستان و رویدادهای کنونی و تسلط طالبان پرداخته است.

به گزارش مرکز رسانه و ارتباطات اجتماعی نهضت استادی بسیج (ناب)، در متن یادداشت این استاد دانشگاه آمده است:

بعد از یک دهه تسلط و اشغال شوروی سابق ( ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹) و مبارزه نفس گیر گروه های مجاهد  و ملت افغانستان موفق شدند با شکست شوروی یکی دیگر از شگفتی های تاریخ خود را به جهانیان نشان دهند. اما بعد از پیروزی، زمزمه هایی حکایت از اختلاف بین گروههای مجاهدین داشت نهایتا یک گروه از آنها که علاوه بر گرایش خاص مذهبی افراطی با گرایش قومی- زبانی و همپیمانی با یک گروه که آمریکا آن را یک گروه تروریستی خوانده بود یعنی القاعده  توانست بر حاکمیت افقانستان دست یابد و سایر گروههای مجاهدین را در همان مواضع پیش از شکست شوروی قرار دهند.
نهایتا گروه القاعده و تندروان طالبان در نقشه ای گرفتار شدند که نه فقط طالبان و افغانستان را در مظان بدبینی و اتهام قرار دادند بلکه بهانه ای به دست دشمنان دادند که  با مجوز سازمان ملل و به همراهی ناتو در سال ۲۰۰۱ میلادی  به افغانستان حمله و این کشور را اشغال کنند و آمریکایی ها بعدا با همین بهانه( مبارزه با تروریسم) سیاه ترین چهره تروریسم دولتی و غیر دولتی را در قالب طرح تولید خاورمیانه جدید را بر کل جهان اسلام به نمایش گذاشتند.
اولین اقدام زشت و مردود القاعده، ترور فرمانده اسطوره ای افغانستان ( احمد شاه مسعود) در ۱۸ شهریور ( دو روز قبل از ۱۱ سپتامبر) بود.
 بالاخره آمریکا با همراهی ناتو و مجوز همپیمانش به بهانه سرکوب القاعده ی در پناه طالبان به افغانستان حمله کرد و این کشور را به مدت دو دهه به اشغال خود درآورد.
نتیجه این اشغالگری، حدود ۲۴۱ هزار کشته از مردم افغانستان ( که به اعتراف خودشان ۶۹ هزار آنها مستقیما به دست نیروهای اشغالگر بوده) و همچنین کشته شدن ۲هزار و ۴۵۰ سرباز آمریکایی و هزار و ۱۵۰ سرباز از کشورهای همپیمان عضو ناتو  بوده است. از نظر خسارت مالی نیز این اشغال  ۲ و نیم تریلیون برای اشغالگران و چند برابر آن برای افغانستان هزینه در بر داشته است.
البته نتیجه شوم اشغالگری به این هزینه ها خلاصه نمی شود بلکه شوم ترین نتیجه این اشغالگری رشد تروریسم سیاه و وحشی تحت چراغ سبز آمریکا، یعنی داعش و امثال آن در این کشور بود.
 جهانیان فراموش نکرده اند که آمریکا به بهانه ریشه کنی تروریسم به افغانستان حمله کرده بود اما اکنون تروریست هایی در این کشور کاشته و رشد داده است که نه فقط طالبان را کافر و مهدورالدم می خواند بلکه هولناک ترین جنایات مثل کشتار مدرسه دخترانه آن هم نه در شهرهای دورافتاده، بلکه در کابل ( بیخ گوش پایگاه آمریکا) مرتکب می شوند.
اشغالگری نه فقط باعث بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... مردم افغانستان نشد بلکه وضعیت قصبه ها و مناطقی که در این سال ها تحت کنترل طالبان بوده است خود را به رخ مناطق تحت کنترل دولت تشکیل شده در شرایط آشغال می کشید.
این وضعیت آثار عمده و آشکار نتیجه ی اشغالگری است بعلاوه سایر آثار شهرآشوبی شرایطی را بود آورد که مجموع قدرت اشغالگران ( آمریکا و ناتو) بعلاوه ۳۷۰ هزار نیروی های ارتش آموزش دیده نتوانستند در مقابل حدود ۱۵ هزار نیروی طالبان که اکثرا با اسلحه سبک و سوار بر موتورسیکلت شهرهای را فتح می کردند مقاومت کنند!!!
هر چند در اوایل درگیری ها تلفات دو طرف وجود داشت اما در طی تصرف شهرهای بزرگ بخصوص کابل وضعیت شکل متفاوتی داشت.
تصرف شهرها و نحوه ی مواجهه طالبان با مردم، نظامیان، سفارتخانه ها و حتی با گروه های مخالف و اشغالگران چهره ی متفاوتی را از طالبان به نمایش گذاشته است که حکایت از یک عقلانیت است. نشانه ی این عقلانیت زمانی بلوغ خود را نشان می دهد که این مرحله، پایانی بر جنگ داخلی و ریشه کنی بهانه های اشغال گری و همچنین تعامل با سایر نیروهای جهادی برای ساختن افغانستانی آباد و آزاد و اسلامی باشد.
اگر این مرحله در تاریخ افغانستان را آغازی بر پایان اشغال گری و ریشه کنی تفکر تروریستی بخصوص تفکر داعشی بدانیم باید به آن بعنوان فرصتی بزرگ برای جهان اسلام نگاه کنیم.

بر ماست که با تشریح ابعاد شرایط امروز افغانستان  که یکی از آنها شکست مفتضحانه  آمریکا و تجاوزگری آنها و همچنین  غلبه تفکر معتدل طالبان و توان تولرانس آنها است که با هزینه ی بزرگ ۲۰ ساله و شناخت دقیق دشمن بدست آورده اند به موضوع کمک نمائیم.
البته به حاشیه رفتن جریانات سلفی تندرو، تغییر نسلی و درس هایی که از محور مقاومت آموخته اند شاید در این فرآیند بی تاثیر نبوده است.
این فرآیند اگر با تدبیر، مراوده و مراقبت مستمر و آگاهی بخش همراه باشد می تواند افغانستان را در مسیری قرار دهد که اولین آثار آن مقاومت در مقابل امیال دشمنان سلطه گر بخصوص آمریکای جنایتکار باشد.
البته در هر تحولی بیم آن می رود که جریاناتی به دنبال فرصت طلبی و یا سهم خواهی باشند. گروه هایی مثل گروه جیش العدل ممکن است فرصتی برای نشو نما پیدا کنند لذا بر مرتبطین سیاسی فرض است که گروه مسلط طالبان و بزرگان افغانستان را به آثار فعالیت احتمالی آنها آگاه کنند تا افغانستان از آزموده های خطر آفرین برحذر باشد و از یک سوراخ تروریسم دو بار گزیده نشود.

یوسف وند- عضو هیات علمی دانشگاه رازی

 

انتهای پیام/

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.